آقای مهندس در سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی فرمودند: «شرط لازم برای فرماندهی، فرمانبرداری است». برای اینکه فرمانده خوبی باشیم؛ باید حتماً فرمانبرداری را انجام دهیم. در نظر اول که به کلمه فرمانده نگاه میکنیم، به یاد فرمانده پادگان میافتیم که در حال دستور دادن به زیردستان است و آنها باید از او فرمانبرداری کنند. این معنی عام کلمه است؛ اما اگر عمیقتر فکر کنیم، میبینیم که فرمانده معانی مختلفی دارد. یکی از معانی فرمانده این است که فردی قادر به فرمان دادن میباشد که خود نیز توانایی انجام دادن کاری که از دیگران میخواهد را داشته باشد. او باید در اینکار به دانایی مؤثر برسد که لازمه آن آموزش است و خود نیز فرمانبردار باشد، مانند رابطه استاد، شاگرد یا راهنما و رهجو.
یکی دیگر از معانی فرماندهی این است که فرمانده باید به نیروهایی که در درون خود دارد فرماندهی کند؛ یعنی بر نیروهایی که خداوند در اختیار انسان قرار داده، تسلط داشته باشد. برای مثال به پا و دست فرمان میدهد که کاری را انجام دهند و به حنجره فرمان میدهد که کلمهای را که دوست دارد، به زبان بیاورد. این روند در تمام مراحل زندگی و در صور پنهان انسان ادامه دارد. به عبارت دیگر آن چیزی که احساس خوب را در انسان بهوجود میآورد، او را توانمند میکند و بر نیروی خود مسلط است، در واقع همان فرماندهی است. چرا انسانها حاضر میشوند به خود سختی دهند و سالها تمرینهای سخت مانند شیرجه زدن در آب، راه رفتن بر روی طناب و کارهای عجیب و غریب را انجام دهند؟
به دلیل اینکه فردی که زمان و وقت خود را برای انجام اینکارها میگذارد، در واقع میخواهد به نیروهای درونی خود شناخت پیدا کند تا این نیروها از او فرمان بگیرند. در زمینه فرماندهی به جسم، مثلاً پاهای او به نقطهای رسیدهاند که کوچکترین چیزی که از آنها بخواهد را انجام میدهند و در دنیا مطرح میشود، مانند بازیکن معروف فوتبال، دیوید بکام. بنابراین فرماندهی معنای بسیار عمیقی دارد و این فرماندهی درون است. فرماندهی در یک فرد مصرفکننده مواد مخدر تحت تأثیر مسائلی قرار میگیرد که ممکن است ناقص انجام شود یا اصلاً انجام نگیرد.
برای مثال، انسان سالم سر وقت غذا میخورد، میخوابد، به موقع از خواب بیدار میشود، معمولاً کارهایی را که میخواهد، به موقع انجام میدهد و خواسته خود را بدون مشکل انجام میدهد؛ اما در شرایط خاص فرماندهی در انسانهای عادی بههم میریزد، مانند فردی که بیماری دیابت دارد. شخصی که به اعتیاد مبتلا شدهاست، پس از مدتی با این مفهوم آشنا میشود که کارهای او قابل اجرا نیست و به صورت مشروط یا نسبی انجام میشود. اگر قبلاً میتوانست به راحتی راه برود یا بر روی موضوعی متمرکز شود، اکنون این توانایی را ندارد یا به صورت نسبی آن را انجام میدهد.
نکته مهم این است که فرد مصرفکننده میخواهد کاری انجام دهد، این خواسته درون او وجود دارد و دستور هم میدهد؛ اما اجرای آن ممکن نیست. اگر هم اجرا شود، به شرط مصرف مواد بیشتر میباشد؛ مانند این که بهجای تریاک از شیره، بهجای شیره از هرویین و کراک، بهجای هروئین از شیشه که مواد افیونی آن بیشتر باشد، استفاده کند. اگر خوب نگاه کنیم، میبینیم که تغییر از یک مواد به مواد دیگر یا افزایش میزان مصرف، همه این اقدامات را انجام میدهد تا فرماندهی قبلی را بهدست آورد و افراد حتی حاضرند بهای سنگینی برای اینکار بپردازند.
منبع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی
نویسنده: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
92