از خداوند مهربان سپاسگزارم که آقای مهندس دژاکام و کنگره ۶۰ را سر راهم قرارداد. ابتدا مسافرم وارد کنگره شد و بعد از گذشت چند ماه، یک روز صبح جمعه من هم همراه او به پارک رفتم. منی که چند سال برای بچهدارشدن تلاش کرده بودم و با صرف هزینههای فراوان و گذشت چند سال از عمرمان دیگر خسته و ناامید شده بودم، حتی قصد ادامه درمان را نداشتم؛ چرا که استرس باعث شده بود داروها تأثیری نداشته باشند. به اصرار مسافرم، برای آخرین بار رفتیم و من بدون هیچ امیدی، تنها برای دل او همراهیاش کردم. آن روز جمعه را هرگز فراموش نمیکنم. وقتی به پارک رفتم و با خانمهای مسافر آنجا آشنا شدم، برخورد گرم و محبتآمیزشان باعث شد انرژی مثبت فراوانی بگیرم. پس از آن به کنگره آمدم، در جلسات شرکت کردم، راهنما انتخاب کردم و وارد لژیون شدم. هر جلسه به من امید و آرامش بیشتری میبخشید.
وقتی صحبتهای جناب مهندس و آموزشهای خانم فاطمه، راهنمای عزیزم را میشنیدم، درسهای بزرگی میآموختم. بهتدریج تمام داروهایی که پزشکم تجویز کرده بود و اغلب خوابآور بودند کنار گذاشتم و شروع به استفاده از D.sap کردم. پس از چند ماه، زمانی که برای آزمایش و گرفتن جواب رفتیم، خانم دکتر با تعجب گفت: «معجزه شده! چه دارویی استفاده کردهای؟» و من پاسخ دادم: داروی محبت، عشق و D.sap که فقط در کنگره ۶۰ پیدا میشود. چند ماه بعد، خداوند یک فرشته زیبا را به خانواده ما هدیه داد. پس از ۳۰ سال، زندگی ما رنگوبوی تازهای گرفت و بزرگترین معجزه زندگیام بعد از رهایی مسافرم، تولد دختر نازنینم بود. هر روز از خداوند سپاسگزارم که کنگره ۶۰ و مرد بزرگ و دلسوزی همچون آقای مهندس دژاکام را سر راه ما قرارداد؛ کسی که این بستر ارزشمند را فراهم کرد و معلمهای مهربانی را در این مکان مقدس گرد هم آورد تا گمکرده راهی چون من آموزش بگیرد و آموختههایش را در زندگی به کار ببرد.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هشتم)
ویراستاری: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون اول)
ارسال: همسفر مونا نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
151