English Version
This Site Is Available In English

فرمان‌برداری یعنی تسلیم شدن مقابل عقل، نه در برابر جهل

فرمان‌برداری یعنی تسلیم شدن مقابل عقل، نه در برابر جهل

در مسیر درمان و آموزش در کنگره‌۶۰، دستور جلسه «از فرمان‌برداری تا فرماندهی»، یکی از بنیادی‌ترین و تأثیرگذارترین مفاهیم است که نه‌ تنها در درمان اعتیاد، بلکه در رشد فردی و اجتماعی اعضاء نقش کلیدی دارد. این مسیر، سفری‌ است از پذیرش و تسلیم آگاهانه تا رسیدن به توانایی هدایت و مدیریت خویشتن.
این موضوع برای من فقط یک عنوان نیست، بلکه گذرگاهی است که با تمام وجود لمسش کرده‌ام؛ مسیری از تسلیم تا شکوفایی، پذیرش تا قدرت درونی، خامی تا بلوغ.

در کنگره‌۶۰، فرمان‌برداری به معنای اطاعت کورکورانه نیست، بلکه پذیرفتن قوانین، حرمت‌ها، ساختارها و راهنمایی‌هایی است که بر اساس دانایی، تجربه، عشق، عقل و نظم بنا شده‌اند. فرمان‌برداری یعنی تسلیم شدن مقابل عقل، نه در برابر جهل؛ همان‌طور که آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: «فرمان‌برداری یعنی تسلیم شدن در برابر عقل، نه در برابر جهل.»

وقتی برای اولین بار با این دستور جلسه روبه‌رو شدم، به‌عنوان یک همسفر، ذهنم پر از سؤال بود. فرمان‌برداری از چه؟ چرا باید فرمان‌بردار باشم؟ مگر انسان آزاد نیست؟ اما با گذشت زمان و تجربه زیستن در کنگره، دریافتم که فرمان‌برداری در این‌جا نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه آغاز قدرت واقعی‌ست.
در ابتدای ورود به کنگره‌۶۰ شاید فرمان‌برداری برای بسیاری از ما همسفران مفهومی سخت و حتی ناآشنا باشد؛ چرا که سال‌ها درگیر آشفتگی، درد و بی‌نظمی بوده‌ایم، اما وقتی با دل و جان به این ساختار وارد شدیم، کم‌کم متوجه می‌شویم که این اطاعت آگاهانه، نه‌تنها ما را از تاریکی بیرون می‌کشد، بلکه بستری می‌سازد برای رشد، آرامش و بازسازی درونی.

در سی‌دی «از فرمان‌برداری تا فرماندهی»، آقای مهندس حسین دژاکام با نگاهی ژرف توضیح می‌دهند که فرمان‌برداری مرحله‌ای‌ است که انسان در آن یاد می‌گیرد تحت فرمان عقل حرکت کند. این مرحله، تمرینی‌ است برای فروتنی، پذیرش ندانستن، باز کردن درهای ذهن به سوی آگاهی و زمانی که فرد این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد، به فرماندهی می‌رسد؛ یعنی توانایی هدایت خود و دیگران را پیدا می‌کند.

در همین راستا، جمله‌ای کلیدی در کنگره بارها تکرار می‌شود: هر کس که فرمان‌بردار خوبی باشد، حتماً به فرمانده خوبی تبدیل خواهد شد.
این جمله برای من مانند چراغی بوده در مسیر تاریکم؛ چرا که فهمیدم فرماندهی نه با زور و قدرت بیرونی، بلکه با تسلط بر خویشتن، صبر، خدمت و عشق به دست می‌آید.

فرماندهی در کنگره‌۶۰ یعنی رسیدن به نقطه‌ای که فرد بتواند مسئولیت خود را بپذیرد، الگو باشد و با فروتنی هدایت کند. فرمانده واقعی کسی‌ است که از دل فرمان‌برداری گذشته، درد را چشیده، حالا با عشق و آگاهی چراغ راه دیگران است.

برای من همسفر، این مسیر جلوه‌ای خاص دارد. من با وجود این‌که مصرف‌کننده نیستم، اما درگیر آسیب‌های اعتیاد بوده‌ام. فرمان‌برداری برای من یعنی رها شدن از نقش قربانی، پذیرفتن مسئولیت رشد خودم و فرماندهی، به معنای تبدیل شدن به نیرویی مؤثر در خانواده، کنگره و جامعه.

من با تمام وجود این مسیر را لمس کرده‌ام. روزی با دل شکسته، ذهنی پر از سؤال، قلبی مملو درد وارد کنگره‌۶۰ شدم؛ اما با فرمان‌برداری آگاهانه، گوش دادن و چشم گفتن، خدمت کردن، آموزش دیدن و‌ یاد گرفتن، کم‌کم توانستم خودم را بازسازی کنم و حالا با افتخار می‌گویم: فرمان‌برداری آغاز راه بود، اما فرماندهی هدفی‌ست که با عشق، صبر و خدمت به آن نزدیک می‌شوم.

منابع: کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود، صحبت‌های آقای مهندس در جلسات جهان‌بینی
نویسنده: راهنما همسفر فاطمه ( لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر فرانک (لژیون سردار)
عکاس: همسفر نصیبه (لژیون سردار)
ویراستاری، تنظیم‌کننده و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی امیر اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .