English Version
This Site Is Available In English

نزدیک شدن هرچه بیشتر به فرمان عقل به واسطه بخشش

نزدیک شدن هرچه بیشتر به فرمان عقل به واسطه بخشش

جلسه یازدهم از دوره ششم جلسات لژیون سردار نمایندگی خمین با استادی پهلوان مسافر پوریا، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی ششم و تأثیر آن روی من" در روز پنج‌شنبه ۳۰ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که به من اذن و اجازه داد که در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس سپاسگزارم که بستری فراهم نمود تا ما بتوانیم بخشش کردن را یاد بگیریم از خانواده محترمشان هم ممنونم. 

در رابطه با بحث فرمان عقل چیزی که به ذهن من می‌رسد این است که فرمان عقل دقیقاً همان آرم کنگره است که ما آن را می‌بینیم و شاید کمتر به آن دقت می‌کنیم. از دیدگاه من این آرم، آرم فرمان عقل است آرم کنگره است و مثلث فرمان عقل که در کتاب عشق یا ۱۴ وادی در مورد آن توضیح داده شده است. 

نتیجه فرمان عقل، رسیدن به اضلاع این مثلث است عدالت عمل سالم و معرفت. 

اگر کسی بتواند فرمان عقل را اجرا بکند در نهایت باید این سه قسمت مثلث در وجود او تبلور پیدا بکند. 

حالا من چطوری می‌توانم به این مسئله برسم؟ از جهت اینکه ما در کنگره آمده‌ایم و مطالب کنگره را باور کرده و می‌خواهیم در این مسیر حرکت بکنیم بنابراین به من راه و روشی نشان داده شده است که باید حرکت بکنم. 

در سی‌دی‌های بسیاری آقای مهندس این مطلب را گفتند که در وجود ما یک روح یک نفس و یک جن هست؛ حالا زمانی که من از روح تبعیت می‌کنم و فرمان آن را می‌پذیرم به سمت عقل حرکت می‌کنم و نزدیک می‌شوم به فرمان عقل. این نکته‌ای است که بر خلافش نفس اماره وجود دارد که جلوی حرکت من را می‌گیرد از طرفی اگر من به حرف روح گوش بدهم و در جهت صراط مستقیم باشم در نهایت به فرمان عقل نزدیک می‌شوم. رسیدن به فرمان عقل امکان‌پذیر نیست اما نزدیک شدن به آن امکان‌پذیر است. 

خوب این فرمولش به چه شکل است؟ از نظر من خیلی ساده است، همه انسان‌ها عقل دارند و زمانی که عقل آنها می‌خواهد در مورد مسئله‌ای تصمیم گیری کند راه درست و غلط را تا حد زیادی می‌توانند تشخیص بدهند یعنی چه؟ یعنی زمانی که من به کنگره می‌آیم می‌بینم افراد بسیار زیادی اینجا به درمان رسیده‌اند و می‌فهمم که من هم با آنها تفاوتی ندارم و می‌توانم به درمان برسم. پس به ندای عقل خودم گوش می‌دهم و می‌گویم تو هم می‌توانی درمان بشوی بنابراین در مسیر کنگره حرکت می‌کنم تا به فرمان عقل نزدیک بشوم. 

در دعای کنگره ۶۰ هم ما زمانی که می‌گوییم می‌خواهیم نزدیک بشویم به آنجایی که انشعاب یافته‌ایم دقیقاً بحث همین است می‌خواهیم به فرمان عقل برسیم و نزدیک بشویم به فرمان عقل. در همان دعا مسیر ما مشخص شده است که اگر ما در همان مسیر حرکت بکنیم می‌توانیم به فرمان عقل نزدیک بشویم. 

حالا من می‌گویم که من آمده‌ام در کنگره ۶۰ و از الگوهای بسیاری که اینجا وجود دارند که اصلی‌ترین الگو جناب آقای مهندس و خانواده ایشان هستند و بعد از آن افراد دیگری که در کنگره ۶۰ آمده‌اند، هم به رهایی رسیدند و هم به یک سری مسائل بعد از رهایی رسیده‌اند در سفر دوم ما به مطالب بسیار زیاد دیگری دست پیدا می‌کنیم و شروع می‌کنیم خودمان را تصفیه و پالایش کردن و در این مسیر حرکت می‌کنیم تا به فرمان عقل برسیم. 

من به این ندای درونی خودم گوش می‌دهم و به مقصد خودم می‌رسم و قضیه بسیار ساده است. حالا من یک مثال دیگر در بیرون از کنگره می‌زنم فرض کنید شخصی دانشجو است بسیار ساده است عقل او می‌گوید که بنشین و درس بخوان اگر درس بخواند در نهایت می‌تواند آن را پاس کند و می‌تواند از آن ترم عبور کند و درس خود را تمام کند اگر این کار را نکند به طبع نمی‌تواند درس‌های خود را پاس کند. 

در هر چیزی ما می‌دانیم که راه درست کدام است. همان ابتدا زمانی که من می‌خواستم برای اولین بار مواد را با خودم آشنا بکنم و مصرف کنم آن ندای درونی به من گفته است که این کار را نکن این کار غلط است اما من به ندای درونی خودم گوش نکردم و به حرف روح گوش نکردم، آن کار را انجام دادم بذر ابتدایی را کاشتم و دائم آن بذر را آبیاری کردم سال‌ها و سال‌ها که آخرش هم همه ما دیدیم که نتیجه چه شد! در نهایت مسئله این است که من باید یاد بگیرم که بتوانم تنبلی‌های خودم را کنار بگذارم، این تنبلی خیلی مسئله مهمی است از جهتی که اگر تنبلی نباشد انسان در مسیر فرمان عقل حرکت می‌کند. در خیلی از موارد این تنبلی است که باعث می‌شود ما نتوانیم به مقصد و هدف خود برسیم یا در مسیر صراط مستقیم بخواهیم حرکت کنیم. 

حالا چیزی که من می‌خواهم ارتباط بدهم آن را با بحث لژیون سردار این است که من اینجا می‌آیم می‌بینم یک سری افراد یک کارهایی را انجام داده‌اند و پول‌هایی را پرداخت کرده‌اند، یک شال و یک قرآن به آنها دادند خیلی هم خوب است. آیا این‌ها از کاری که کردن واقعاً پشیمان شده‌اند؟ من تا حالا ندیدم که یک پهلوان بیاید و بگوید من این پول را داده‌ام و پشیمان شده‌ام یا حتی به دوست خودش بگوید؟ من تا به حال این را نشنیده‌ام. کسانی که این کار را کرده‌اند، دنورها، کسانی که عضو لژیون سردار شدند و آن ۶ تومان را پرداخت کرده‌اند هیچکس اظهار پشیمانی نکرده است. پس فرمان عقل می‌تواند به من بگوید که در این مسیر حرکت کن چرا که نه؟ من آمدم و این را امتحان کردم خواستم ببینم که وعده خدا درست است یا نه؟ امتحان کردم در مسیر حرکت کردم مبلغی که تعیین شده بود را پرداخت کردم و نتایج آن را دیدم. من از کار خودم پشیمان نشدم بسیار راحت خدمت شما عرض می‌کنم نه تنها پشیمان نشدم، یک سری افکار و دلایل با خودم داشتم اما بعداً به چیزهای بهتری رسیدم، مواردی دیدم که بسیار عجیب و غریب بود. قبل از اینکه من وارد کنگره بشوم گاهی اوقات من در مسائل مالی کم می‌آوردم اما از زمانی که من وارد لژیون سردار شدم یک روز سراغ ندارم که مشکل مالی پیدا کرده باشم. پس می‌خواهم بگویم که این هم می‌شود فرمان عقل. عقل به من می‌گوید که این همه آدم در این مسیر حرکت کردند و نتایج مثبت آن را گرفتند پس من هم می‌توانم این کار را انجام بدهم.

با توجه به اینکه سال مالی هم از اول مرداد شروع شده است می‌توانم برنامه‌ریزی بکنم برای خودم که در گلریزان شرکت کنم از حالا به فکر آن باشم. در آگهی که از تهران آمده بود نوشته شده بود کسانی که نصف مبلغ تعهدی خودشان را پرداخت کنند می‌توانند از عنوان و لقب استفاده کنند یعنی چه؟ یعنی زمانی که من می‌خواهم در لژیون سردار شرکت بکنم اگر ۳ میلیون تومان را پرداخت بکنم خودم را لایق این لقب می‌دانم. اگر بخواهم دنور بشوم زمانی می‌توانم خودم را به عنوان یک شخص که دنور است معرفی کنم باید ۳۰ میلیون تومان پرداخت کرده باشد در رابطه با پهلوانی هم ۳۰۰ میلیون تومان است. رابطه با پهلوانی آن ۳۰۰ میلیون می‌تواند تدریجی باشد حتماً نباید یکباره باشد. تدریجاً پول را پرداخت می‌کنم نصف آنکه پرداخت شد آن موقع من این لقب را دریافت می‌کنم و مسیری است که نتیجه‌اش خوب است. شاید در مسیر یک سری تلاطم داشته باشد، که برای من وجود داشت اما در نهایت به جایی که می‌رسی، مسیر را که طی می‌کنی البته مسیری است که هنوز برای من ادامه دارد اینگونه نیست که تمام شده باشد اما من الآن یک دریای آرام دارم قبلاً خیلی پر از تلاطم بود. بسیار از شما ممنونم و خیلی خوشحال هستم که در خدمت مردم خوب خمین هستم. البته من خودم هم خمین به دنیا آمدم و این از لطف خداوند است که در خدمت شما هستم.

پیاده‌سازی مطلب: دبیر محترم لژیون سردار مسافر مجید 

عکس، تنظیم و بارگذاری: مسافر حجت 

اعضای لژیون سردار نمایندگی خمین 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .