English Version
This Site Is Available In English

دانایی مانند لامپی با نوری باکیفیت است

دانایی مانند لامپی با نوری باکیفیت است

همسفرانی که ترکش‌های اعتیــاد را در صدف قلب خویش تبدیل به زیباتـــرین ستارگان کردند و با آن ستارگان توانستند مسیر خود را در میان ظلمات اعتیاد به روشنایی روز هموار کنند. آرزومندیم مانند ستارگان بدرخشید و انوارتان حیات‌بخش باشد.

همسفر مهدیه و مسافرشان حمید با آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، قرص و هروئین وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی OT به راهنمایی آقای مهندس حسین دژاکام و خانم آنی کماندار سفر کردند. در حال حاضر به مدت بیست‌ویک سال و دو ماه است که به لطف خدا از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر در کنگره والیبال است. همسفر مهدیه در جایگاه‌های خدمتی مرزبانی، راهنمایی، نگهبانی، سردار، دبیر جلسه، ورزش بانی والیبال، ورزش بانی دارت، ایجنت پارک، ایجنت نمایندگی خدمت کردند و اکنون نیز در دوره دوم راهنمایی خود در حال خدمت هستند.با توجه به دستور جلسه هفته (دانایی، دانایی‌موثر و سواد) در خدمت راهنما همسفر مهدیه هستیم که در ادامه توجه شمارا به گفتگویی که وی داشتیم، جلب می‌کنیم.

تفاوت بین سواد و دانایی را برای ما توضیح دهید.

من درگذشته فکر می‌کردم سواد و دانایی تفاوتی ندارند اما با آموزش‌ها و مطالب کنگره۶۰ و سخنان استاد امین دژاکام در مبحث دانایی، متوجه شدم که تفاوت بسیاری بین این دو وجود دارد. سواد مجموعه‌ای از اطلاعات و داده‌هاست که انسان می‌آموزد اما دانایی یعنی بتوانیم از آموخته‌ها بهره‌برداری کنیم: داشتن سلامتی، آرامش، شادی، اقتصاد خوب، کار درست، روابط سالم و استفاده صحیح از نیازهای روزمره است.

به یاد دارم آقای مهندس حسین دژاکام دریکی از سی‌دی‌ها فرمودند: «ما بچه‌هایی داشتیم که سردارها و عقاب‌ها و همه مطالب کنگره۶۰ را کامل حفظ بودند اما نتوانستند درمان خود را کامل کنند.» نتیجه می‌گیریم که می‌توان سواد کنگره۶۰ را داشت، خوب حرف زد و همه مطالب را از حفظ خواند اما زمانی که آن‌ها را در عمل به کار بگیریم، یعنی دانایی به دست آورده‌ایم. در غیر این صورت فقط سوادداریم.

انسان‌ها می‌توانند باسواد باشند ولی دانا نباشند. آدم دانا کسی است که دانش خود را به عمل تبدیل می‌کند و موجب رشد و شکوفایی می‌شود. همه این موارد جز با تفکر کافی، تجربه لازم و آموزش درست و بدون منیت امکان‌پذیر نیست. شخص باید «شاگرد بودن» را بپذیرد و این آموزش‌ها در جایگاه‌های خدمتی و آموزشی اتفاق می‌افتد و او را به دانایی نزدیک می‌کند.

تأثیر دانایی در صور پنهان و آشکار ازنظر شما به چه شکلی است؟

دانایی مانند لامپی با نوری بسیار خوب و باکیفیت است که همه‌چیز را روشن می‌کند. خانه‌ای با نور، امکان درک، دیدن و استفاده راحت از همه‌چیز را فراهم می‌کند اما خانه‌ای تاریک پر از سختی و خطر است. زمانی که صور پنهان انسان با دانایی روشن می‌شود، مسیرها نمایان و قابل‌فهم می‌شوند و درنتیجه شخص در صور آشکار نیز بازتاب شادی، صلح و آرامش را تجربه می‌کند و کمتر دچار مشکل در روابط خود می‌شود و به تعادل بیشتری دست پیدا می‌کند.

برداشت شما ازجمله «هر عالِمی دانا نیست» چیست؟

هر عالمی دانا نیست یعنی عالم بی‌عمل و کسی که باوجود علم فراوان نتوانسته مسائل خود را حل کند. سواد اقتصادی داشته اما دانایی لازم به وجود نیامده؛ مسیر و روش درست زندگی در جمع را می‌دانسته اما به کار نبسته است. چنین کسی مانند زنبوری است که بین گل‌ها می‌چرخد اما حتی یک قطره عسل نمی‌سازد. عالم باید خاصیت ساختن عسل را در وجود خود داشته باشد؛ یعنی هم خودش و هم دیگران را شیرین کند، درست مانند آقای مهندس حسین دژاکام که با علم خود، هم زندگی خودش را آباد کرد و هم زندگی همه اعضای کنگره۶۰ را از تاریکی خارج کرد.

به نظر شما در کدام سی دی یا مطالب نوشتاری آقای مهندس حسین دژاکام و استاد امین دژاکام مسئله دانایی به‌خوبی شکافته شده است؟

همه مطالب کنگره در راستای کسب دانایی است. هر سی‌دی از زاویه‌ای خاص موضوع را بیان می‌کند و در کنار یکدیگر مانند قطعات پازل قرار می‌گیرند، نمی‌توان گفت کدام دقیق‌تر است زیرا همه غنی هستند. بستگی به مسئله‌ای که درگیر آن هستم، زمانی که سی‌دی را گوش می‌کنم، همان کلید لازم را به من می‌دهد. سخنان استاد امین دژاکام و آقای مهندس حسین دژاکام هم در گذشته، هم حال و هم آینده را در بردارد. سی‌دی «دانایی مؤثر» استاد امین دژاکام، مبحث دانایی را بیشتر باز می‌کند.

 


رابطه دانایی با خدمت کردن در کنگره چیست؟

دانایی و خدمت رابطه‌ای تنگاتنگ دارند. اگر دانایی داشته باشیم، خدمت برای ما لبریز از لذت و شادی است. خدمتی که همراه با دانایی باشد، سالم است و انسان را به حال خوش نزدیک می‌کند. اگر دانایی لازم را نداشته باشیم، در خدمت تخریب به وجود می‌آوریم اما با کسب دانایی و به تعادل رساندن نقطه تحمل با جایگاه خدمتی، می‌توان درست عمل کرد و درنهایت به‌سلامتی و حال خوش رسید.

تعريفي که از دانايي داريم این‌چنین است مثلثي است مختلف‌الاضلاع که از سه ضلع تفکر، تجربه، آموزش تشکيل شده است. لطفا مقداری در این مورد توضیح دهید.

در جزوه «جهان‌بینی» شاه‌کلیدهای بسیاری وجود دارد که یکی از آن‌ها مثلث دانایی (تفکر، تجربه، آموزش) است. این مثلث انسان را از تک‌بعدی بودن خارج می‌کند و ابزار لازم برای ساختن را در اختیار او قرار می‌دهد مانند ‌پختن نان است: تنها با آرد یا تنها با آب نمی‌توان نان درست کرد. آرد، آب و مایه‌خمیر باید به‌اندازه کنار هم باشند، استراحت کنند و در تنور مناسب پخته شوند تا نان شود. مثلث دانایی هم همین است؛ هر سه ضلع باید باهم پیش بروند تا ما بتوانیم در خانواده، جامعه و هر جایگاه دیگری درست عمل کنیم.

به تعادل رسیدن سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش (مثلث دانایی) به‌صورت متقارن به چه دلیل است؟

به این دلیل که انسان درون و بیرون انسان باید به تعادل برسد. در کنگره می‌گویند: درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان یعنی ما فقط نمی‌خواهیم از اعتیاد رها شویم، بلکه می‌خواهیم از هر ضد ارزشی که تعادل را به هم می‌ریزد نیز خارج شویم. قبل از سخن گفتن باید تفکر کنیم، آموزش ببینیم و تجربه داشته باشیم. هر زمان این سه ضلع مثلث هم‌زمان و متقارن پیش بروند، انسان به تعادل می‌رسد و این همان چیزی است که کنگره در پی آن است.

چرا انسان درزمینهٔ دانایی پیشرفت نمی‌کند؟

استاد امین دژاکام در سی‌دی‌های کبر و منیت، دانایی، حس و بسیاری از سی‌دی‌های آقای مهندس حسین دژاکام توضیح دادند که انسان به دلیل درگیر شدن با نیروهای درونی و بیرونی خود، نمی‌تواند دانایی کسب کند.
آقای مهندس حسین دژاکام مثالی می‌زنند: «در لیوان پر نمی‌توان آب ریخت.» وقتی خود را دانا بدانیم و نسبت به موضوعی منیت و تعصب داشته باشیم، دیگر رشد نمی‌کنیم؛ بنابراین باید همواره تشنه یادگیری باشیم.

آیا قرار گرفتن همسفر در کنار مسافر باعث رشد دانایی در هردو طرف می‌شود؟

قطعاً بودن همسفر در کنار مسافر، بخش بزرگی از آتشی که در زندگی افتاده را مهار می‌کند و جلوی تخریب بیشتر را می‌گیرد. همسفر آسیب بسیاری دیده، حس‌های او بسته‌شده وزندگی او فرسوده شده است. حضورش کنار مسافر باعث می‌شود، باقی‌مانده زندگی حفظ شود و با کمک هم مجدد ساخته شود مانند؛ داستان لحاف ملانصرالدین است که اگر همسفر کنار مسافر نباشد، هرکدام بخشی را از دست می‌دهند؛ اما اگر همراه باشند، می‌توانند زندگی را بازسازی کنند. به قول مولانا: «تو یک نی هزاری» زمانی که من تغییر کنم، خانواده و اطرافیان نیز تغییر خواهند کرد. آقای مهندس حسین دژاکام یک نفر بودند و تغییر او باعث تغییر هزاران نفر شد؛ بنابراین حضور همسفر همراه مسافر، یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هاست و نباید دست‌کم گرفته شود.

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید‌.

از شما ممنونم که وقت و انرژی گذاشتید و در سایت با عشق خدمت می‌کنید، امیدوارم سربلند باشید. از خدای بزرگ و بی‌همتا سپاسگزارم که مرا در مسیر کنگره۶۰ قرارداد تا مفهوم درست زندگی را بفهمم. از آقای مهندس حسین دژاکام، خانواده پرمهر ایشان و استادان گران‌قدر کنگره۶۰ که مسیر را برای ما هموار می‌کنند تا به‌سلامت و شادی برسیم، بی‌نهایت سپاسگزارم و امیدوارم خداوند خدمت مرا به شکرانه آنچه به من عطا کرده بپذیرد.

سپاسگزارم از اینکه زمان خود را در اختیار ما قراردادید.

مصاحبه‌کننده: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون پنجم)
عکس و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حافظ

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .