هر روز که زندگی را با صبحی تازه آغاز میکنم، با خودم مرور میکنم آنچه را که پشت سر گذاشتهام. امروز میدانم که برای انتخاب مسیر درست زندگی باید تلاش کنم، و میدانم که حکم عقل همان صدای آرامیست که در درونم نجوا میکند؛ همان صدایی که همیشه حضور دارد، اما در میان هیاهوی هوسها و ترسها خاموش میشود. گاهی در مسیر ثواب گام برمیدارم، و گاهی لغزش کرده و بهسمت خطا میروم. گاه در آرامشام و گاه دچار آشفتگی و پریشانی. دقیقاً در همین لحظات است که متوجه میشوم در حال تسویه، پالایش و آزمون هستم.
روزی در تاریکیها غرق بودم؛ هیچ آگاهی یا دانشی به من نرسیده بود. شاید لغزشها و خطاهای زیادی داشتم، اما چون دانایی نداشتم، بهسادگی از کنارشان عبور میکردم. امروز اما میدانم چرا زندگیام پر از شکستهای تکراری بوده. اینجا همان نقطهی تعیینکننده است که باید از خودم بپرسم: چقدر به دانایی رسیدهام؟ چقدر از آن آگاهی را در عمل به کار میبرم؟ آیا واقعاً به فرمان عقل عمل میکنم یا فقط ادعای پیروی از آن را دارم؟
میدانم که وسوسه، لغزش و خطا همیشه در کمین من هستند. لذت آنها زودگذر است و در نهایت، تنها چیزی که برایم باقی میگذارند، پریشانی و ناراحتیست. اما آیا میتوانم در عمل، در برابر آنها مقاومت کنم؟ آیا میتوانم حس خود را آلوده نکنم و از نفس خود در امان بمانم؟
نباید عجله کنم؛ نباید از مسیر خارج شوم. باید یاد بگیرم در سختیها با آرامش عبور کنم و اسیر ضعفها و احساسات نشوم. تاریکی برایم زشت و ترسناک است، اما اگر مراقب نباشم، دوباره با فاصله گرفتن از عقل، حسام آلوده میشود و در تاریکی فرو میروم. اما ایمان دارم که دیگر مثل گذشته، بهراحتی بهدنبال ضد ارزشها نمیروم. چون حالا مجهز به دانایی هستم. این دانایی دستم را آرامآرام در دست عقل میگذارد و با راهنمایی او، مرا بهسلامت به مقصد میرساند.
شاید در ابتدا، تبعیت از عقل سخت باشد و برخلاف خواستههای لحظهای من، اما باید فرمانده واقعی را به رسمیت بشناسم. تحقق فرماندهی عقل تنها با دو چیز برایم امکانپذیر است: تمرین و خودداری. در این مرحله، فقط جهانبینی است که میتواند به داد من برسد تا بهترین سرباز عقل باشم. باید همیشه از خود بپرسم: آیا تصمیمی که گرفتهام یا حرفی که میزنم مطابق فرمان عقل است یا نه؟
اگر مثبت بود، باید شجاعت اجرای آن را داشته باشم، و اگر منفی بود، تاب مقاومت در برابر آن را پیدا کنم. چون مطمئنم نتیجهاش صلح و آرامش درونی خواهد بود؛ پس سختیاش را به جان میخرم. هرگاه تصمیم بگیرم فرماندهی عقل را بپذیرم، همان لحظه، آغازی خواهد بود برای بازگشت به خویشتن و شروع یک زندگی تازه.
وادی ششم پلی است که مرا از دانستن به عمل میرساند. تفاوت انسانها دقیقاً در همینجاست. بسیاری میدانند چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است؛ اما مهم آن است که به آنچه میدانند عمل کنند. رستگاری، آرامش و موفقیت، سهم کسانیست که عقل را بر مسند فرماندهی مینشانند و با تمام وجود از آن پیروی میکنند.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
127