English Version
This Site Is Available In English

دانایی به دانایی موثر قطعاً به سواد وابسته است

دانایی به دانایی موثر قطعاً به سواد وابسته است

خارج از این ترس شویم/رهرو و سر مست شویم

آیا تولد مخلوقات در آفرینش خداوند یکسان است؟ قطعاً خیر، خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و برای او امتیازات خاصی قائل شده است؛ هم‌چنین برای آموزش انسان پیام آوران و الگوی آسمانی همچون کلام الله شریف را قرار داده است. زمانی که انسانی متولد می‌شود جزو ناتوان‌ترین موجودات و مخلوقات به شمار می‌رود که قادر نیست حتی راه برود و غذا بخورد و اگر رها شود دوام چندانی نخواهد آورد.

خداوند برای خلق این موجود ناتوان سرپرستی مهربان و فداکار قرار داده تا نیازهایش را برآورده کند و تحت تربیت و آموزش قرار بگیرد. فرزند عموماً سال‌ها تحت حمایت پدر و مادر خود قرار دارد و بعضاً بعد از ازدواج هم از سمت پدر و مادر پشتیبانی می‌شود. در حالی که حیوانات این‌چنین نیستند. محصولات کشاورزی و گیاهان هم اگر بعد از بذر پاشی کمترین خوراک که آب و کود است را به آن‌ بدهیم بعد از مدتی می‌توانیم از میوه و محصول آن برداشت کنیم. اما موضوع اصلی دانایی، دانایی موثر و سواد است.

همان‌طور که می‌دانیم همه‌ی موجودات نفس دارند، حتی موجودات بی‌جان و بی‌حرکت مانند: درخت، سنگ، اشیاء و غیره... انسان هم نفس دارد؛ اما انسان تنها موجودی است که روح دارد و عقل روح را راهبری می‌کند. در تمام موجودات حس بقا به صورت غریزی نهادینه شده است. مثلاً یک شیر که حیوانی درنده است به فرزندان خودش عشق می‌ورزد و تا سرحد مرگ از آن‌ها مراقبت می‌کند، ولی تا یک مدت محدود و به صورت غریزی این‌کار را انجام می‌دهد و وقتی بچه‌هایش بالغ شدند آن‌ها را از خود دور می‌کند و دیگر به آن‌ها فکر نمی‌کند.

اما در مقوله انسان داستان کاملاً فرق می‌کند و انسان در طول عمر خود با چالش‌های فراوانی روبرو است. نفس انسان دارای سه مرحله می‌باشد: نفس امّاره: انسان را به کارهای خوب یا بد امر می‌کند. نفس لوّامه: انسان را سرزنش می کند یا همان وجدان. نفس مطمئنّه: یعنی اجرای فرامین عقل. اجرای فرامین عقل و فرمان‌برداری از عقل به این آسانی‌ها نیست و آموزش‌ها و آگاهی‌های بسیاری را می‌طلبد؛ چه بسا انسان‌هایی که به دلیل نداشتن دانایی و آگاه نبودن از قوانین زندگی، سر از مسلخ درآوردند برای این‌که راه را نمی‌دانستند و قربانی شدند.

ما در کنگره۶۰ آموزش می‌بینیم تا دانا شویم و قوانین را بیاموزیم زیرا قوانین به ما می‌گویند: در زندگی دیگران تجسس نکن، غیبت نکن، دروغ نگو و غیره... من با گرفتن این آموزش‌ها آگاه می‌شوم که اعمال فوق، اعمالی ناپسند و ضدارزشی هستند پس به قولی دانا شدم. مرحله‌ی بعدی اجرایی کردن این دانایی و آگاهی است؛ من باید این قانون را کاربردی کنم و تبدیل به دانایی موثر کنم. آیا من در زندگی شخصی و اجتماعی خود قادرم از دانایی که کسب کرده‌ام استفاده کرده و آن را تبدیل به دانایی موثر و کاربردی کنم؟

یک مادر خانه‌دار مثالی راحت و ملموس برای من است. او خانه‌دار است و دارای فرزند و همسر، شب‌ها را با دوستانش می‌گذراند بساط قلیانش هم به پا است و تا ظهر می‌خوابد. بچه‌ها می‌خواهند به مدرسه یا اداره بروند یکی دست و صورت نشسته، یکی بدون صبحانه و دیگری کتری روی گاز گذاشته و یادش رفته، هر کدام به سمتی راهی می‌شوند. از بوی کتری سوخته‌ روی گاز، مادر از خواب بیدار می‌شود. هیچ چیز سر جای خودش نیست؛ ظرف‌های نشسته و لباس‌های به هم ریخته، به قول معروف شتر با بارش هم گم می‌شود اما در مقابل مادری دیگر سحرخیز است، شب ظرف‌ها را شسته و آشپزخانه را مرتب می‌کند.

سماور قل می‌زند، چای دم می‌کند، از بوی چای تازه دم همسر به وجد می‌آید، سفره پهن می‌شود، نان و پنیر و لقمه‌ای برای بچه‌ها آماده می‌کند و هر کس وظیفه خودش را می‌داند و سر تایم مشخص هر کدام به راه خودشان می‌روند. مادر هم در خانه به امور خانه می‌پردازد. در مثال اول قوانین بازی و دانایی وجود ندارد اما در مثال دوم قوانین وجود دارد و دانایی به دانایی موثر تبدیل شده است که تاثیر آن حاکم بر زندگی شخصی و اجتماعی افراد خانواده است.

گاهی اوقات پیش می‌آید که ما می‌دانیم کاری درست است یا غلط، ولی نمی‌توانیم در موردش اقدام صحیح انجام دهیم مثلاً در امور خانه‌داری مطالب زیادی خوانده‌ایم و با تمام وجود دردسرهای آن را تجربه کرده‌ایم ولی نمی‌توانیم قوانین را اجرا کنیم. در کنگره۶۰ مثلثی است به نام مثلث دانایی که دارای سه بعد آموزش، تفکر و تجربه است. ما می‌دانیم فلان کار نادرست است و در عمل هم آن را انجام نمی‌دهیم زیرا هرقدر دانایی نیرومندتر باشد تبدیل به دانایی موثر می‌شود و این دانایی موثر در مقابل نادانی و جهل ما موفق می‌شود.

دانایی به همین طریق اتفاق می‌افتد ما بر این باوریم که هر کس بر مبنای خواسته‌اش آزمایش و یا آزمایش‌های بخصوصی را انتخاب می‌کند؛ ابتدا آموزش می‌بیند سپس وارد تجربه می‌شود، تفکر می‌کند و در پایان رفع اشکال می‌شود. اگر هم موردی ناقص بود دوباره قسمت‌های ضعیف را تکرار می‌کند. ممکن است این سوال پیش بیاید، آیا شخصی که صرفاً باسواد است دانایی دارد و یا دانایی موثر؟ البته برای همه واضح است سواد چشم انسان است و کسی که سواد ندارد کور است.

خواندن و نوشتن به صراحت در قرآن‌کریم اشاره شده است و ارتقا سطح دانایی به دانایی موثر قطعاً به سواد وابسته است ولی به طور کلی صرفاً سواد تنها باعث بالا رفتن سطح دانایی نمی‌شود لازم است مثالی بزنم، شخصی در امر طبابت سال‌ها تحصیل کرده است و جراح حاذقی است اما پول برای او مهم‌تر از جان انسان‌ها است و تحصیل و مدارک تحصیلی او صرفاً برای به دست آوردن ثروت و ثروت اندوزی است و یا خانم دانشجویی که مطالعه بسیار دارد، رتبه اول دارد اما حتی یک دم‌پختک یا یک املت هم بلد نیست.

صرفاً داشتن سواد دلیل بر دانایی نیست؛ در قدیم‌ یک مادربزرگ یک طایفه را راهبری می‌کرد، طبابت می‌کرد و حتی ماما هم بود. خاصیت انواع داروهای گیاهی را می‌دانست، مشاوره خانواده هم بود و همه طایفه از او تاثیر می‌گرفتند. گاهی اتفاق می‌افتد انسان‌ها یک چیز را چند بار تکرار کنند صرفاً به این دلیل که ما در یک مرحله دانایی متوقف شده‌ایم.امیرالمومنین می‌فرمایند: «آن کسی که دو روزش یکسان است متضرر شده است.»

زیرا داناییش هر روز بدون تغییر مانده است؛ زمان سپری شده، انرژی هم مصرف شده ولی چیزی برداشت نشده است. پدید آمدن دانایی در زمان خود بسیار زیبا است و نشانه دانایی موثر این است که ما در حال زندگی کنیم، از گذشته آموزش بگیریم و برای آینده برنامه‌ریزی کنیم. از تلاش و کوشش فروگذار نباشیم در هر جایگاهی که هستیم، در هر لباس و شغل و مسئولیتی ارزش‌ها را پاس بداریم و بهترین خودمان باشیم.

منبع: جزو جهان‌بینی ۱ و ۲
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون‌‌‌‌پنجم)
رابط‌خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون‌‌‌پنجم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون‌‌دوم)
ویرایش: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون‌‌‌‌‌دوم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره(لژیون‌هفتم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .