English Version
This Site Is Available In English

تعادل نتیجه دانایی است

 تعادل نتیجه دانایی است

ما در پی هم روان شده‌ایم تا بدانیم آن‌چه نمی‌دانیم. مسیر کنگره۶۰ و آموزش‌های آن چیزی جزء رسیدن به دانایی نیست و این دانایی درنهایت خود را در رفتارها و انتخاب‌های ما نشان خواهد داد. ما در کنگره بعد از درمان اعتیاد به دنبال تعادل هستیم و تعادل نتیجه دانایی است. بدون رسیدن به دانایی، نه تنها به تعادل نمی‌رسیم؛ بلکه به درمان نیز دست نخواهیم یافت. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر جمله‌ای زیبا با این مفهوم وجود دارد. میزان دانایی؛ سواد نیست، تمدن نیست، مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست؛ باید انسانی اندیشید.

از این مطلب چنین استنباط می‌شود که علامت و نشانه دانایی به سواد، میزان تحصیلات، متمدن و امروزی بودن و لباس‌های شیک پوشیدن نیست. البته همه این‌ها در جای خود خوب است؛ اما نشانه دانایی، اندیشه، تفکر و انتخاب‌های ما در تمام لحظات زندگی است. داشتن سواد یعنی درست حرکت کردن و درست عمل کردن. همه انسان‌ها توانایی دارند و باید آن را در جایگاه درست به‌کار بگیرند. سواد باعث آگاهی می‌شود؛ اما هر انسان باسوادی، لزوماً نمی‌تواند دانا باشد.

سواد به صورت پتانسیل درون همه انسان‌ها وجود دارد؛ اما باید از قوه به فعل درآید و برای این‌کار به آموزش صحیح نیاز داریم تا بتوانیم به اهداف خود دست یابیم و به قول استاد سردار، به بلندترین سلسله جبال‌ها راه پیدا کنیم. میزان دانایی ما در سطحی مثلث‌گونه قرار دارد که اضلاع آن شامل تفکر، تجربه و آموزش است. اگر در موضوعی به اندازه کافی تفکر، تجربه و آموزش داشته باشیم، می‌توانیم ادعای دانایی کنیم. اکثر انسان‌ها دارای مثلثی بزرگ از دانایی هستند و بسیاری از مسائل را می‌دانند؛ اما هنر ما در این است که دانایی خود را به آرامی به دانایی مؤثر تبدیل کنیم.

مسیر رسیدن به دانایی مؤثر از دانایی می‌گذرد. ابتدا به دانایی می‌رسیم و به مرور زمان، دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل می‌کنیم. دانایی مؤثر بزرگترین مثلثی است که اضلاع آن به موازات هم رشد کرده و به تعادل رسیده‌اند. دانایی ممکن است ما را در تشخیص خوب و بد یاری کند؛ اما اگر نتوانیم آن را اجرا کنیم، ارزشی نخواهد داشت. در دانایی مؤثر علاوه بر تشخیص درست، توان اجرای عمل سالم را نیز داریم. دانسته‌هایی که قابلیت عمل ندارند، ارزش چندانی ندارند. به قول استاد سردار «برای باورها ارزشی نیست».

اگر دو اصل دانایی و دانایی مؤثر رعایت نشوند، انسان به حیوان بارکشی شبیه می‌شود که بار او پر از کتاب‌ است؛ اما توانایی بهره‌برداری از آن‌ها را ندارد و به نور معرفت و تشخیص لازم نرسیده است. ثروت یا سواد بدون استفاده مؤثر، فقط ابزاری است که به درستی در جای مناسب به‌کار نمی‌رود. این موضوع به وسعت اندیشه و مسئولیت فرد در قبال نعمت‌ها و موهبت‌هایی که در اختیار دارد بستگی دارد. بزرگترین مانع در مقابل مثلث دانایی نیروهای تخریبی و بازدارنده، ذرات ناخالصی و خواسته‌های نامعقول نفس هستند که هدف آن‌ها فقط توقف رشد دانایی ما است.

این نیروها برای دستیابی به هدف خود از هر راهی استفاده می‌کنند. مقابله با این نیروها  به میزان دانایی ما باز می‌گردد. دانایی نگهبانان قلعه عقل است و مانند فیلتر عمل می‌کنند. ترس، منیت و ناامیدی ابزارهای ذرات ناخالصی هستند. در جزوه جهان‌بینی، آقای امین توضیح می‌دهند که ترس، تفکر انسان را می‌خورد و تفکری که خورده شده مانند غذای فاسد می‌ماند. ناامیدی ما را در یک حصار نامرئی محدود می‌کند و مانع تجربه‌ کردن ما می‌شود. منیت فرآیند آموزش ما را متوقف می‌سازد. این سه عامل اضلاع مثلث جهالت هستند که در برابر مثلث دانایی قرار می‌گیرند.

همه‌ی ما به دنبال تغییر در زندگی خود هستیم و تلاش داریم که این تغییرات معنادار باشند؛ اما مشکل اصلی در این است که به دنبال حل مسائل بزرگ هستیم و به همین دلیل خواهان تغییرات بزرگ می‌باشیم؛ درحالی‌که اصل موضوع این است که باید از تغییرات و اقدامات کوچک شروع کنیم و اگر بتوانیم این کارها را به درستی انجام دهیم، به تغییرات بزرگ خواهیم رسید. به قول آقای زرکش باید در یک سری مسائل دردی را تجربه کنیم تا بتوانیم تغییرات درونی را به‌وجود آوریم. زمانی‌که با مشکلی مواجه نیستیم، به دنبال راه‌حل نمی‌گردیم.

زمانی‌که دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کردیم، می‌توانیم درون خود تغییرات ایجاد کنیم و این موضوع را در کنگره آموزش می‌بینیم. ما از دبیر و استاد خود درس می‌گیریم؛ اگر استاد ما خوب نباشد، ما هم دچار اشتباه خواهیم شد و برعکس. این دقیقاً مشابه آن چیزی است که در کنگره۶۰ اتفاق می‌افتد؛ زیرا خاصیت مربی بودن این است که ضعف‌ها و ناتوانی‌های ما را که گذشته در درون خود داشته را می‌بیند. ما آموزش می‌بینیم، تجربه می‌کنیم و به تدریج دانایی و دانایی مؤثر خود را افزایش می‌دهیم. انسان‌ها برای به دست آوردن دانایی و بیداری نیاز به ظرفیت دارند و باید تلاش کنند تا ظرفیت وجودی خود را بزرگتر نمایند و این باعث حال خوش می‌شود.

آقای مهندس می‌فرمایند: «دانایی یعنی هنر درست زندگی کردن». انسان دانا رنج‌های بیهوده نمی‌کشد و هم خود در آرامش زندگی می‌کند و هم دیگران می‌توانند در کنار او زندگی خوبی داشته باشند؛ زیرا انسان دانا وظایف خود را به درستی انجام می‌دهد و خود را در برابر تمام هستی مسئول می‌داند. او می‌داند که هر چه به دانایی به‌ویژه دانایی مؤثر نزدیک‌تر شود، بیشتر از ضدارزش‌ها فاصله می‌گیرد. انسان دانا همیشه و در همه حال در حال آموزش و خدمت به دیگران است و طبیعتاً انرژی بالایی به‌دست می‌آورد که به حال خوش تبدیل می‌شود. رسیدن به چنین مرحله‌ای را به واسطه آموزش‌های کنگره و اجرای آن‌ها به‌دست می‌آوریم.

منبع: جزوه جهان‌بینی، کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، سی‌دی دانایی و منابع سایت
نویسنده و رابط خبری: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون چهارم)
عکاس و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .