English Version
This Site Is Available In English

بخشش همچون نور خورشید است.

بخشش همچون نور خورشید است.

جلسه هشتم از دوره اول لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی بوئین‌زهرا با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر مینا با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۶ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

خدا رو شاکرم در کنار شما و شعبه تازه‌تأسیس بوئین‌زهرا هستم تا خدمت کنم و از هم دیگر انرژی دریافت کنیم اگر بخواهم در مورد عقل کوتاه صحبت کنم آقای مهندس عقل رو مثل یک نیروی مافوق و مثل یک خورشید که به تمام هستی می‌تابد یا به فرمانده جسم تلقی کرده به طور مثال فکر کنید هر کدام از جسم ما یک‌خانه است قدیم روی خانه‌ها باجه‌ای می‌گذاشتند که نور بیاید یا روشنایی می‌گذاشتند فکر کنید ما هم یک همچنین خانه‌ای هستیم که باجه‌ای پشت‌بام خانه ما هر چه وسیع‌تر باشد نور بهتری دریافت می‌کنیم و هر چقدر تنگ‌تر باشد به طبع کمتر ولی این که در چه شرایطی این روزنه پهناورتر باشد روشنایی و نور بیشتری رو جذب می‌کنیم یک شرط دارد این که تزکیه و پالایش کنیم که شرطش در صراط مستقیم بودن است این که من در چه جایگاهی از نفس هستم نشان می‌دهد که من چقدر در صراط مستقیم هستم؛ مثلاً اگر هنوز در نفس اماره هستم؛ یعنی تازه قدم برداشتم و هنوز روی خودم کاری انجام ندادم پیشرفت نکردم خودم را روبه‌جلو نبردم؛ ولی وقتی باعث ارتقای خودت شوی می‌بینی چگونه حس‌ها و انرژی‌ها و لذت فرق می‌کند و هر چقدر دانایی و آگاهی آدم بالاتر می‌رود؛ یعنی که نفس خودت را به‌خوبی پرورش داده‌ای که در این صورت بهتر انرژی، لذت و شادی را در یافت می‌کنی. این لذت‌ها شادی و خوشحالی قبلاً برای ما نامرئی بود تا این که با ورود به کنگره از سی دی نوشتن لذت می‌بریم از این که چند بار کتاب ۶۰ درجه زیر صفر را بخوانیم لذت می‌بریم.
این سی دی نوشتن‌ها برای دانشجوها مثال جزوه نوشتن است که برایشان سخت و دردآور است چرا برای ما لذت‌بخش است؟ برای این که ما اینجا آموزش گرفتیم حس‌هایمان تغییر کرده و انرژی می‌گیریم و جذب می‌کنیم و حس حریص بودن کم‌کم از ذهن ما دور می‌شود حس بخشش جایش را می‌گیرد و درون ما می‌آید برای مثال در دو کف دست من میوه است مرزبان محترم به من چیزی تعارف می‌کند من تا دستم را خالی نکنم نمی‌توانم چیزی دریافت کنم وقتی شروع به خدمت می‌کنید و وارد لژیون سردار می‌شوید از بخشیدن خوشحال می‌شوید از هدیه‌دادن لذت می‌برید ما مراتب لذت‌بردن و شادی‌مان فرق کرده از انفاق‌کردن و بخشش لذت می‌بریم.
در قرآن در سوره‌ای حدید در خصوص بخشش است که می‌شود به ما کنگره‌ای‌ها نسبت داد.
خداوند می‌فرماید: اصلاً چرا نباید انفاق کرد مگر نه این که آسمان و زمین ملک خداست و در ادامه می‌گوید آدم‌هایی که قبل فتح مکه انفاق کردند اجرشان خیلی بیشتر از آنهایی است که بعد فتح مکه انفاق کردند و کیست که به خداوند قرض نیکو دهد و خداوند چندبرابرش را به او ندهد.
انفاق‌کردن این نیست که من شش هزار تومان کمک کردم چندین برابر آن پول نقد به حسابم واریز شود می‌تواند برکت و موقعیت‌های قشنگ باشد که وارد زندگی‌مان می‌شود و اعتبار ما باشد که خیلی زیباتر از پول نقد است.
چگونه می‌توانیم این سوره را به خودمان و کنگره ای ها ربط دهیم؛ مثلاً من زهرا و مسافرم آمده‌ایم حالمان خوب شد و مسافرم به درمان رسید و حالا که خدا را شکر وضع مالی مساعد شده و زندگی‌مان روبه‌راه است و اگر من بگویم من حالا نمی‌توانم عضو لژیون سردار شوم و مشکلات در زندگی‌ام زیاد است آنها را حل کنم اوضاع زندگی‌ام میزان شود بعد عضو لژیون سردار می‌شوم اشتباه است هنر این است که در شرایط خاص مرد میدان باشیم مسافر من زمان مصرف یک چک از برادرش می‌خواست به او نمی‌داد با ورودش به کنگره به‌قدری حالش خوب شد که مردم به او اعتماد کردند و دوستی قدیمی داشت که شراکت با آن شخص بعد مدت‌ها پول قابل‌توجهی وارد زندگی‌مان شد در آن سال بود که برای شعبه طارم اقدام کرده بودیم آقای مهندس شرطش این بود که زمین بدهید مسافرم زمین را داد و گفت باید راهنمای بومی داشته باشیم من و یکی از مسافران راهنما بودیم در ادامه آقای مهندس گفتند باید تا آخر هفته ۲۰۰ میلیون به‌حساب کنگره واریز کنید که مسافرم گفت آقای مهندس می‌خواهد ببیند ما چندمرده حلاجیم که آن سال ما بزرگ‌ترین سودمان را بخشیدیم البته بگویم همهٔ آن را خودمان ندادیم بقیه دوستان که ساکن طارم بودند با هم پرداخت کردیم و این شد همان برکت زندگی، از آن روز به بعد خیروبرکت وارد زندگی ما شد می‌خواهم کمی از شغل مسافرم بگویم ایشان زمین خریدوفروش می‌کرد با سرمایه بزرگ و همیشه ضرر می‌کرد وقتی آمد کنگره یاد گرفت که باید آرام‌آرام جلو برود یک روزآمد گفت زهرا یک دستگاه خریدم می‌خواهم کار کنم ما ۴ تا بچه قدونیم‌قد داشتیم خرجشان هم زیاد بود رفتم دیدم یک دستگاهی خریده وقتی هسته زیتون را جدا می‌کنی یک گوشتی چسبیده به هسته آن را جدا می‌کند می‌شود پوره پرورده وقتی دستگاه را دیدم تعجب کردم؛ ولی چیزی نگفتم پیش خودم گفتم شاید فکرش را کرده؛ ولی باورتان نمی‌شود ما الان با همان کار ۳ خانواده دیگر در کارگاه
مشغول هستند با سود کم و فروش بالا کارمان رونق گرفت خیر و برکت‌هایی در زندگی ما آمد که مثل دریاست شما وقتی از خداوند یک قطره آب می‌خواهید با یک لیوان هم سیر می‌شوید وقتی شما انفاق و احسان می‌کنید به شما یک دریا می‌دهد که همیشه جاری است و در زندگی شما است در ادامه سوره حدید از حس و حال انسان‌هایی می‌گوید که آمدند پای‌کار، می‌فرماید ای رسول ما یاد آر روزی را که زنان و مردان مؤمنی که شعشعه نورشان از سمت راست و جلو می‌رود که برای این‌ها بهشت عطا می‌کنیم که زیر درختانش نهرها جاری‌ست کسی که در کنگره درمان می‌شود مثل یک درخت استواری است که از انبوهی از جنگل قد می‌کشد و دیده می‌شود او دیگر نمی‌خواهد خودش را به آشنا، اقوام و همسایه معرفی کند یا نشان بدهد نهرها و چشمه‌های درونی ماست که قبلاً کور شده بودند و مدل شاد شدنمان تغییر کرده و دیگر نمی‌خواهیم کسی ما را شاد کند خداوند در سوره واقعه می‌گوید؛ والصابرون صابرین سبقت بگیریم از هم دیگر در احسان و کار نیک از بخشش نترسیم و چرتکه نیندازیم حسابگرانه عمل نکنیم ببخشیم تا زندگی‌مان پر از خیروبرکت شود و زودتر پیشرفت کنیم در بالابردن نفس خودمان که فصل گل‌ریزان نزدیک است خیلی خوش بدرخشید که شعبه تازه‌تأسیس شما خیلی قشنگ‌تر جان بگیرد.

تایپ و ویرایش: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفراعظم (لژیون اول)
عکس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفراعظم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر مینا، رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بوئین‌زهرا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .