آقای مهندس حسین دژاکام در سیدی «قانون» فرمودند: در گذشته بین تمام فیلسوفان و بزرگان همیشه این بحث بود که زندگی جبر است یا اختیار؟! برخی از افراد اعتقاد دارند که زندگی جبر است و عدهای دیگر معتقدند که زندگی بر مبنای اختیار است. افرادی هم هستند که میگویند: زندگی هم جبر است و هم اختیار، اما ما معتقدیم که زندگی بر سه پایه استوار است؛ یکی جبر که میشود همان تقدیر، دومی خواست است که میشود اختیار و شاخه بعدی فرمان الهی. کل زندگی ما برمبنای این سه مورد در حرکت است.
همه چیز طبق خواست و اختیار ما نیست که بگوییم من فلان چیز را خواستم اما نشد؛ یک مقداری دست ماست که همان خواست ما است و مقداری از آن تقدیر است که تقدیر جبر است. البته این جبر، جبری نیست که به ما تحمیل کرده باشند.مثالی برای شما میزنم؛ مثلا ما یک ماه پیش چکی کشیدیم که مبلغ آن چهارصد میلیون است و حالا امروز تاریخ وصول چک است این میشود جبر، پس تقدیر همان جبر است.
تقدیر یعنی نامهپیشین. ما همیشه در حال ریختن تقدیر هستیم و کاری که امروز انجام میدهیم تقدیر فرداست و هر عمل نیک و بدی انجام دهیم، قدرمسلم نتیجه آن به خود ما برمیگردد. اگر ما گندم بکاریم گندم برداشت میکنیم و اگر نفرت بکاریم، قطعا همان نفرت و کینه را برداشت میکنیم. اما ما با تقدیر کاری نداریم چون تقدیر مثل تیری است که از چله کمان رها شده و قطعا به هدف میخورد. پس به اعتقاد من چیزی به عنوان جبر ما نداریم؛ آن تقدیر است که بذرش را خودمان کاشتیم.
مقداری از این تقدیر یا نامه پیشین متعلق به قبل از تولد است؛ یعنی روزی که ما با خدا پیمان بستیم و مقداری از آن متعلق به زمان حال است. یکسری از تقدیرها در این بعد از حیات میرسد و یک سری از تقدیرها بعد از مرگ ممکن است برسد و ما برمبنای انسانی که الان هستیم، میتوانیم در فردوس یا دوزخ قرار بگیریم؛ فردوس و دوزخ جاری است یعنی هم در این دنیا وجود دارد و هم در دنیای دیگر.
فرمان الهی که حساب و کتاب خودش را دارد. برای خواص، یعنی افرادی که مراحل بالایی دارند، فرمان الهی یک طور عمل میکند و برای عوام هم به یک صورت دیگر. یک مرتبه زلزله پیش میمیآید؛ این به خاطر این نیست که تو کار بدی کردی این همان فرمان الهی است، یعنی جبرا در جایی قرار میگیری که نه خواست تو بوده و نه تقدیر.
انسان موجودی است که بقا دارد و حتی با مرگ هم از بین نمیرود و چیزی که انسان را اذیت میکند، همان خوفی است که از گذشته و آینده دارد. ما دائما در حال فکر کردن به گذشته و آینده هستیم و با این کار زمان حال را به مسلخ میبریم. پس یاد گرفتن و زندگی کردن در زمان حال، هنر بزرگی است که باید آن را یاد بگیریم. به مسائل منفی فکر نکنید؛ زیرا آنها مثل لیزر میمانند و وقتی شما به آنها فکر میکنید، منفی ومنفیتر میشوند و شما نابود میشوید. پس از گذشته درس بگیریم، در زمان حال زندگی کنیم و برای آینده برنامه ریزی کنیم.
ما همیشه فکر میکنیم؛ تقدیر باید خوب باشد، اما تقدیر ممکن است چیز بدی باشد، نباید بترسید؛ زیرا بد بودن تقدیر میتواند پرده از رازهای نهان بردارد. اگر مشکلی برای ما پیش آمد باید به این دید به آن نگاه کنیم که شاید بعدا در آن برای ما خیری باشد.
ما باید به تمامی اعمال خود دقت کنیم که داریم کارهای خوب انجام میدهیم یا بد؟! اگر در حال انجام کارهای بد هستیم، باید تصفیه انجام دهیم؛ تصفیه یعنی شما یک آب گل آلود را تبدیل کنید به آب زلال، وقتی تصفیه انجام شود، افکار آرام میشود.افکار زمانی آرام میشود که بتوانیم در زمان حال زندگی کنیم، به مسائلی که به ما ربطی ندارد فکر نکنیم، افکاری که ما داریم، گاهی اوقات مثل داستانهایی است که هیچ سر و تهی ندارد. زمانیکه افکارتان سالم باشد، میتوانید درست برنامهریزی کنید و تمام کارهایتان را انجام دهید.
بعضی از مسائل و مطالب را به صراحت نباید بیان کنید؛ زیرا مانند میوه کالی است که قابل خوردن نیست. باید شرایط، جو، زمان و مکان مهیا و آماده باشد. به قطب های منفی تفکر نکنید و ذرهذره از آنها فاصله بگیرید و از انسانهای خوب انرژی بگیرید. اگر میخواهید در کارهایتان به نتیجه برسید در صراط مستقیم باشید و از ضد ارزشها فاصله بگیرید.
در پایان این را بدانیم؛ اگر امروز ظلمی انجام دهیم، تقدیر فردای خود را میریزیم و کسی که تن انسانها را میلرزاند، روزی تن خودش خواهد لرزید.
منبع: سیدی «قانون» از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر ژاله رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمانسامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
57