دومین جلسه از دور هشتم سری جلسات هماهنگی لژیون سردار کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر آرش، نگهبانی مسافر ابوذر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» سهشنبه 28 مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

سخنان استاد:
در ابتدا از نگهبان لژیون سردار، آقا ابوذر، تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا بتوانم این جایگاه را تجربه کنم و آموزش ببینم. همینطور از راهنمای عزیزم، آقا پویا، سپاسگزارم که مرا از تاریکی نجات دادند تا امروز هم خودم و هم مادرم بتوانیم روزهای روشنتری را تجربه کنیم.
موضوع جلسه «وادی ششم و تأثیر آن بر من» است که کمی دربارهاش صحبت میکنم و سپس آن را به لژیون سردار ربط میدهم.
در ابتدای وادی ششم آمده است که عقل در مسیر تکامل، مانند ماشینی تابع خود عمل میکند؛ اما روح با لطافت منحصربهفردش، تحت هدایت عقل حرکت میکند. وقتی اولینبار این مطلب را خواندم، درست متوجه نشدم. اما زمانی که آقای مهندس مثلث ید واحده را ترسیم کردند، فهمیدم که یک نفس وجود دارد، یک روح و یک جن؛ و این نفس، دو مشاور دارد: یکی برای سمت خوبیها و دیگری برای سمت بدیها.

نفس نیز مراحلی دارد: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه. در رأس این مراحل عقل قرار گرفته است؛ همان وجدان یا پیامبر درون که فرماندهی عادلانه دارد و کارش صدور فرمان است.
ما در زندگی آمدهایم تا به فرمان عقل برسیم و آن را اجرا کنیم، زیرا با اجرای فرمان عقل به آرامش، آسایش و صلح میرسیم. اگر فرماندهی در دست نفس اماره باشد، زندگی انسان به تاریکی کشیده میشود.
آقای مهندس در این وادی طرحی ارائه دادند تا بتوانیم به فرمان عقل برسیم؛ با کارهای سادهای مثل حمام رفتن، شستن ظرفها، نوشتن سیدیها و منظم بودن. همین کارهای کوچک باعث میشود فرماندهی بهتدریج از نفس اماره گرفته و به نفس مطمئنه سپرده شود.
وقتی این وادی را به لژیون سردار ربط میدهم، میبینم که عقل مانند روزنهای است که نور از آن میتابد. هرچه در صراط مستقیم حرکت کنیم و کارهای ارزشی بیشتری انجام دهیم، این روزنه وسیعتر و نورش بیشتر میشود. اما با کارهای ضد ارزشی، تنگتر خواهد شد. به نظر من، هیچ چیز در صراط مستقیم ارزشمندتر از بخشش نیست؛ چه بخشش مال، چه جان، چه انرژی و چه آگاهی. البته بخشش مال جایگاه ویژهای دارد.
بخشش چرا ارزشمند است؟ چون من با بخشش، توانستم با یکپنجم شربت در ۲۱ روز به درمان برسم. یا آقای مهندس اگر بخشنده نبودند—بخشش آبرو، وقت برای خانواده و حتی دانشی که از استادانشان آموخته بودند—امروز هیچکس در ایران به درمان نمیرسید.
کسانی که بخشندهاند، فقط نمیدهند، بلکه دریافت هم میکنند؛ دریافت از اطلاعات هستی، که بسیار ارزشمند است. پهلوانی که به شعبه ما آمده بودند میگفتند: کسانی که صاحب بخشش هستند، صاحب عمل میشوند؛ و کسانی که صاحب عمل میشوند، صاحب کلام خواهند شد، و کلامشان بر دیگران اثرگذار خواهد بود.
تایپ متن: مسافر آرش
خدمتگزار سایت: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
99