گفت و گو درباره جایگاه خدمتی اسیستانت دیده بان و دستورجلسه هفته وادی ششم
لطفا خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید:
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، با بیش از ده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون، شیشه، حشیش، 12 ماه و 4 روز سفر کردم به روش DST با شربت OT به راهنمای استاد عزیزم آقای خدامی، رهایی از بند مواد 14 سال و 9 ماه و رهایی از بند سیگار 10 سال و 9 ماه به راهنمایی استاد عزیزم آقا قادر.
لطفا تشریح جایگاه اسیستانت دیده بانی و حس و حالتان در این جایگاه خدمتی را بفرمائید:
کلمه اسیستانت از دستیار، معاون و همیار گرفته شده است و به دلیل اینکه دیده بان های محترم وقت حضور در تمام شعب را ندارند و خداراشکر کنگره 60 بصورت چشم گیری در حال پیشرفت می باشد و اکثر دیده بان ها هم در شعبه مرکز دارای وظایف مخصوص به خود می باشند به همین دلیل وقت حضور در تمام شعبات کشور را نداشته، به همین دلیل از طرف آن ها استیستانت دیده بان می تواند در شعبات سرکشی کرده و هر نکته و موردی باشد می تواند مستقیما از طرف دیده بان آن مسئله را بررسی و مرتفع گرداند و حس و حالی که در این جایگاه دارم اول اینکه آن را وظیفه خود می دانم و با آموزش های که از راهنمای خودم از زمانی که ایشان در شعبه هیدج بعنوان ایجنت و دیده بان بودند و اکثر قوانین از آن شعبه پایلوت می شد و نتایجی که مطلوب بود لذا در شعبات دیگر اجرای می گردید و با توجه به این تجربیات و موارد جدیدی که توسط جناب مهندس و دیده بان های دیگر ابلاغ و به روز رسانی می شود لذا بتوانم آن ها را به دیگر شعبات منتقل و اجرایی نمایم.
لطفا تفاوت بین جایگاه و وظایف اسیستانت دیده بان و دستیار دیده بان را برایمان بفرمائید:
از لحاظ دستیار بودن برای هر دیده بان دو جایگاه خدمتی وجود دارد یکی بحث تخصصی هر دیده بانی هست که نسبت به هر کاری که در مرکز انجام می دهد یک سری دستیاران نیاز دارد مثل قسمت ویلیام یا تازه واردین یا OT یا روابط عمومی که در هرکدام از این قسمت ها دیده بان مربوطه دستیاری دارد با شال قرمز که در زمان ورود به شعبات تنها در حیطه مسائلی که دیده بان به آن پرداخته وارد می شوند و فقط در آن حیطه اظهار نظر می کنند اما اسیستانت دیده بان در تمام موارد شعبه می تواند ورود کند یعنی انگار مانند یک دیده بانی که در شعبات حضور پیدا کرده و نظر می دهند دستیار دیده بان نیز تمام این کارها را می تواند انجام دهد و جایگاه دیده بان را دارد اما به شکلی دیگرو به گونه ای نماینده دیده بان رابط می باشد.

با توجه به دستورجلسه هفته وادی ششم لطفا طبق آموزش های کنگره نشانه های رسیدن به فرمان عقل را برایمان بیان بفرمائید:
یکی از مهم ترین نشانه های رسیدن به فرمان عقل این است که کار امروز را به فردا وا نگذاریم و کارهای روزمره را همان روز انجام داده و به فردا نسپاریم و معمولا این افراد در آرامش هستند چون کارهای خود را انجام داده اند و به بعدا موکول نکرده اند. همین مسئله باعث می شود که شخص در برنامه باشد و از زندگی و کار و تفریح و استراحت خود لذت ببرد.
ما چگونه می توانیم به واسطه وادی ششم حرکت بهتری را در وادی های بعد آغاز نمائیم:
ما در آموزش های کنگره دقیقا آنچه که در ذهن ما به ما پیام و نشانه می دهد در درجه نخست باید وادی اول را اجرا کنیم که آیا آن عقل است یا نفس است؟ نیروی بازدارنده است یا نیروی الهی؟ و وقتی شناختیم به راحتی می توانیم در مراحل بعدی موفق باشیم و اکثر مسافران در ذهن شان رسیدن به فرمان عقل را خیلی بزرگ جلوه می دهند، در حالی که چیز خیلی ساده ای می باشد و به قول جناب مهندس دژاکام که می فرمایند: رسیدن به فرمان عقل از جزئیات به کلیات رسیدن است، مانند یک جرقه کوچک که به روشنایی خیلی بزرگی تبدیل می شود. نیاز به انجام کارهای بزرگ نیست و کافی است از چیزها و کارهای کوچک شروع کنیم مثلا به ما گفته می شود که برویم جورابمان را بشوریم و وقتی از درون گفته شده یعنی نیروی الهی است و از طرف عقل است. من اگر کارهای کوچک را انجام بدهم از طرف عقل به من جایگاهای بزرگی محول می شود و می توانم مسائل و مشکلات بزرگ تر را در زندگی رفع کنم. در کل معتقدم ما با ذهنیت درست و انجام کارهای کوچک می توانیم پیشرفت و به جایگاهای بزرگتر و اصطلاحا شو شود برسیم.
در کلام آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید و یک جمله دلی هم برای راهنمایتان بگویید؟
راهنمای سفر اول من در قید حیات نیستند، زنده یاد نادر تورکی یکی از راهنماهای خیلی قدیمی کنگره 60 بودند و کسی بودند که خیلی شب ها در خود آکادمی می خوابیدند و از منطقه ما نبودند و از کرمانشاه به کنگره تهران می آمدند. زمانی که صحبت افتتاح شعبه هیدج شد ایشان بهمراه رهجویشان آقای حمید محمدخانی آنجا را راه اندازی کردند و جز نفرات اول این شعبه بودند(در حدود بیست و چندسال قبل) و ایشان در سفر اول راهنمای من بودند و با ایشان برای رهایی رفتم. احساس می کنم که همیشه آقا نادر در کنار من هستند و احساس می کنم سایه شان بالای سرم هستش و یک سری از آموزش ها را از ایشان می گیرم و همیشه به ایشان افتخار می کنم و به خودم هم افتخار می کنم که رهجوی ایشان هستم و امیدوارم هرکجا که هستند در مسیر تعالی و مسیر کنگره 60 باشند که قطعا اینگونه است چون ایشان در کنگره 60 راهنما بودند و الان نیز تعداد زیادی از رهجوهایشان راهنما هستند و در آخر و از همین جایگاه و تریبون یادشان را گرامی و روحشان را شاد می دارم.
تشکر از همگی شما دوستان
تایپ و تنظیم: مسافر یاسر لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
89