English Version
This Site Is Available In English

از تفکر تا فرمان عقل

از تفکر تا فرمان عقل

جلسه چهاردهم از دوره چهل‌و‌یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابوریحان به استادی اسیستانت لژیون سردار همسفر شیما، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که این فرصت را به من داد تا یک‌ بار دیگر در یکی از نمایندگی‌های کنگره۶۰ به‌عنوان استاد خدمت کنم، از آقای مهندس و از خانم کماندار عزیز سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند که بیاییم خدمت کنیم و در سایه این خدمت‌ها آموزش بگیریم. از ایجنت نمایندگی همسفر فاطمه، نگهبان جلسه همسفر زهره و نگهبان لژیون سردار همسفر معصومه تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند که در خدمت شما عزیزان باشم. دستور جلسه وادی ششم و تأثیر آن روی من است. عنوان وادی این است که حکم عقل را در قالب فرمانروا اجرا نماییم.

آقای مهندس روز چهارشنبه خیلی کامل در مورد این موضوع صحبت کردند. نکته جالبی که روز چهارشنبه فرمودند این است که تا وادی پنجم ما همچنان در مورد تفکر صحبت کردیم؛ یعنی حرکتی انجام نمی‌شود. علی‌رغم این‌که من خودم همیشه فکر می‌کردم تا وادی چهارم در مورد تفکر صحبت می‌کنیم؛ ولی وادی پنجم یک تکانه است که می‌گوید «در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن است» که درواقع به هدفمان برسیم. بله وقتی نگاه می‌کنیم حرکتی درست است که در قالب عقل باشد. با توجه به وادی ششم و سی‌دی‌های وادی ششم چیزهایی که یاد گرفته‌ام را بیان می‌کنم. خط اول وادی ششم می‌گوید: عقل مانند ماشینی تابع خودش است، عقل فرد ایزدی دارد، عقل درستی را نگاه می‌کند. در سی‌دی‌های وادی ششم وقتی آقای مهندس صحبت می‌کنند به ریشه‌ کلمه عقل اشاره می‌کنند که از کجا آمده است. از عقال آمده؛ عقال به معنای نگهدارنده است، همان‌ چیزی است که از دهان شتر رد می‌شود و آن کسی که بر شتر سوار است می‌تواند آن را هدایت کند که با آن دو طناب به سمت راست یا به سمت چپ برود. درواقع نگهدارنده است و حواسش هست که به بیراهه نرود. ریشه عقل به معنای نگهدارنده است.

در آموزش‌هایمان یاد گرفته‌ایم که عقل پیامبر درون ما است. خداوند وقتی انسان را خلق می‌کند پیامبری به اسم عقل در درونش قرار می‌دهد. از آن‌جایی که همیشه هوای انسان را دارد پیامبران مختلفی را برایش می‌فرستد برای این‌که راه را به او نشان دهد. ممکن است من در نقطه‌ای قرار بگیرم که هیچ انسانی در اطرافم نباشد؛ ولی من یک پیامبری درون خود دارم که مرا هدایت می‌کند. فرمان‌هایی که به من می‌دهد شاید در ظاهر برایم خیلی جالب نباشد، خوشایند هم نباشد؛ مثل مصرف‌کننده‌ای که اصلاً مصرف‌کننده نیست و دفعه اول یا دوم یا سومش است، چهار تا دوست یا جوان می‌روند بیرون و به او می‌گویند بیا این مواد را بزن خوب می‌شود. در درونش می‌گوید این کار را نکن، با دانش و آگاهی که دارد می‌گوید نرو سمتش، این کار آخر و عاقبت ندارد؛ ولی به ظاهر می‌گوید چرا؟ خب حالم خوب می‌شود، درس را بهتر متوجه می‌شوم، انرژی می‌گیرم، کمتر می‌خوابم، بیشتر درس می‌خوانم، چرا نباید استفاده کنم؟ از نظر من شاید فرمان در آن لحظه قابل قبول نباشد؛ اما آخر و عاقبتی که فرمان عقل می‌دهد حتماً درست است.

مثل راهنمایی که سر لژیون می‌بیند رهجو سی‌دی ننوشته است. حکم عقل این است که شما باید به رهجو تذکر دهید؛ ولی می‌گویید گناه دارد، بچه کوچک دارد، چیزی نمی‌گویید و آن‌چیزی نگفتن باعث می‌شود که رهجو بگوید خب حالا این دفعه به من چیزی نگفت، هفته دیگر هم نمی‌نویسم، چهار هفته دیگر هم نمی‌نویسم و از مسیر خارج می‌شود؛ ولی اگر به‌عنوان راهنما فرمان عقل را انجام دهم و به رهجو اعتراض کنم و بگویم چرا سی‌دی ننوشته‌ای، به‌عنوان یک رهجو یاد می‌گیرم که باید سی‌دی بنویسم، آماده سر لژیون حاضر باشم. دقیقاً همان رهجو در انتها به رهایی می‌رسد، خدمتگزار می‌شود و در مسیر کنگره قرار می‌گیرد. جالب اینجاست که هر چه‌قدر من آموزش بگیرم فرمان‌های عقلم در درجات بالاتری قرار می‌گیرد. شاید با توجه به دانشی که می‌گیرم فرمان عقل بودنش بیشتر شود.

چرا؟ چون در مراحل اولیه آقای مهندس می‌گویند حکم عقل این است که الان برو آشغال‌ها را بگذار دم در، بلند شو غذا درست کن، بچه‌ها دو سه ساعت دیگر از مدرسه می‌آیند و ناهار می‌خواهند، الان جارو بزن؛ اما هرچقدر انسان بیشتر آموزش بگیرد، بیشتر از عقل برخوردار می‌شود. حکم عقل شاید به ظاهر برایش پیچیده‌تر شود؛ درست مثل راهنمایی که مرحله رهجو بودنش تمام شده حالا می‌خواهد راهنما شود و با ۱۵ تا یا ۲۰ تا رهجو آموزش دهد تا آن‌ها بیایند در مسیر. پس مسئله در واقع پیچیده‌تر می‌شود. نکته‌ای که هست این است که آن چیزی که عقل برای من حکم می‌کند همیشه نتیجه خوبی به من می‌دهد و انسانی که مرتب آموزش می‌گیرد این نتایج را دریافت می‌کند. از آن‌جایی که من اسیستانت لژیون سردار هستم مسئله را به لژیون سردار ربط می‌دهم.

زمانی که من می‌خواهم خدمت مالی انجام دهم عقلم به من می‌گوید برو اعلام بکن که می‌خواهم سردار، پهلوان یا دنور شوم؛ ولی آن‌موقع فکر می‌کنم که اگر بخواهم دنور شوم یا فلان کار را انجام دهم و اگر پول کم بیاورم آن وقت چه کار کنم؟ می‌‌خواهم اعلام پهلوانی کنم، بعد می‌خواهم دخترم را شوهر بدهم، هم خانه عوض کنم پس پول کم می‌آورم. افراد زیادی هستند، ممکن است در یک شعبه ۵۰ تا دنور داشته باشیم، ۴ تا پهلوان داشته باشیم، شعبه‌ام که وضعش خوب است. این‌ها آن نداهای درون ما است، جن درون ما است، نفس اماره ما است؛ اما عقل می‌گوید نه، برو آن کار را انجام بده. بله! شاید در ظاهر آن ندایی که درون من هست به نظر خودم منطقی بیاید که می‌خواهم این کارها را انجام دهم و پول نیاز دارم، حالا بایست و حرکت نکن. عقل می‌گوید برو و انجام بده، آمده‌ای در این ساختار، رها شده‌ای و به سمت تعادل حرکت می‌کنی، انجام بده. چرا؟ چون تو از فردای خودت خبر نداری، چه بسا که چهار سال بعد گذرت به کنگره بیفتد، برای همسرت، برای برادرت، برای فرزندت، اصلاً برای خودت.

به ظاهر شاید سخت شود. عزیزانی که عضو لژیون سردار هستند عزیزانی که دنور و پهلوان هستند حتماً با این شرایطی که من گفتم دست و پنجه نرم کرده‌اند؛ اما نتیجه همان‌ چیزی است که آقای مهندس می‌گویند «راه مادیات از راه معنویات گذر می‌کند». عزیزانی که آمده‌اند به حکم عقلشان گوش کرده‌اند و کار را انجام داده‌اند، در نتیجه دیده‌اند نه تنها بعد معنوی قضیه را دریافت کرده‌اند، بلکه در بحث مالی پیشرفت‌های بیشتری کرده‌اند. کسانی که سال‌های قبل خدمت مالی انجام می‌دادند، پیشرفت بیشتری داشته‌اند. نکته مهمی که در خصوص عقل است، من خودم همیشه به آن این‌طور نگاه می‌کردم زمانی که انسان به حکم عقلش گوش می‌دهد و آن را انجام می‌دهد، بزرگ می‌شود و با بزرگ شدن بهره‌برداری‌اش از عقل بیشتر می‌شود. همان مثالی که در وادی ششم است یک انسان را در نظر بگیرید که خانه‌ای است تاریک، از یک روزنه‌ای نوری می‌آید. آن خانه تاریک درون انسان است. حالا آن نوری که می‌آید، هر چقدر انسان بیشتر حکم عقل را اجرا کند این روزنه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و از روشنایی بیشتری برخوردار می‌شود و درون انسان روشن می‌گردد و این نتیجه عقل ما است. ان‌شاءالله که بتوانیم از میزان عقل بیشتری برخوردار باشیم.

مرزبانان کشیک: همسفر سعیده و مسافر عباسعلی
تایپیست: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .