جلسه ششم دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر اصغر با دستور جلسه ((وادی ششم و تاثیر آن روی من)) سه شنبه 28 مرداد ماه ۱۴۰۴ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، شاکر خداوندم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش ببینم. از ایجنت، گروه مرزبانی، نگهبان جلسه، دبیر و همچنین از راهنمای خوبم حسن صادقی که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم تشکر میکنم.
دستور جلسه؛ وادی ششم و تاثیر آن روی من؛ ( حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم ) وادی ششم به ما می گوید قبل از اینکه بخواهیم وارد دنیای اعتیاد شویم، از عقل خودمان استفاده می کردیم، زندگی خوبی داشتیم، شخصیت و اعتبار داشتیم، ولی بعد از آن وارد اعتیاد شدیم و می دانستیم که اعتیاد باعث نابودی ما می شود، باعث بی اعتباری ما خواهد شد، همه از ما فاصله گرفته و ترکمان خواهند کرد، مطلع بودیم.
کسی چشم بسته وارد اعتیاد نشد و از آخر و عاقبت آن خبر داشتیم، ولی آیا این سوال را از خود کردیم که چرا به سمت اعتیاد رفتیم؟ چرا وارد این مسیر شدیم؟ چقدر ترک کردیم و دوباره اعتیاد را انتخاب کردیم!؟ این سوال برای همه ی ما پیش آمده است که چرا دوباره برگشتیم!؟
وادی ششم می گوید: به خاطر اعتیاد فرماندهی وجودی ما عقل نیست بلکه فرمانده وجودی ما هوس و نفس اماره شده است، آن ندای وسوسه انگیز که با یک بار کشیدن که معتاد نمیشویم جای عقل را تسخیر کرده، آن توجیح که مخدر خود یک دارو است و چه ایرادی دارد که از ان استفاده کنیم! چه کسی میگوید مصرف مواد بد است!؟ پس فرماندهی عقل ما شد هوس، این که به خود می گفتیم امروز را میکشیم و لذت میبریم.
۱۰ ماه قطع مصرف کرده بودم که به مکانی رفتم که در آن مکان تعدادی در حال مصرف بودند، آنجا بود که عقل من دیگر فرمان نمیداد و آن نفس اماره من بود که به من گفت؛ تو که اراده قوی داری و توانستی ۱۰ ماه مصرف نکنی حالا امشب که شرایط مهیا شده است از مواد استفاده کن و من پیش خودم گفتم که درست میگوید.
من که توانستم ۱۰ ماه مصرف نکنم پس حالا مصرف میکنم و از فردا دیگر ترک خواهم کرد و با همان یکبار مصرف من به اعماق تاریکی فرو رفتم و اعتبار و زندگی من از دستم رفت. همه ما این تاریکی را تجربه کردهایم و زمانی که در اعتیاد بودیم، هیچکس چشم دیدن ما را نداشت و از همه جا طرد شده بودیم، حتی پدر و مادرمان هم چشم دیدن ما را نداشتند اما یک نفر همراه ما بود، آن هم عقل بود که همیشه در گوش ما زمزمه میکرد که تا چه زمانی میخواهی مصرف کنی؟
خسته نشدی؟ تمام زندگیت از دست رفت، آیا دیگر بس نیست؟ و همه ما این زمزمهها را شنیدهایم و تجربه کردهایم. آیا ما به این صحبتها گوش دادیم یا نه؟ وادی ششم به ما یک پیام مهم میدهد و آن این است که اگر میخواهید اعتبار و زندگی خود و هرچه را از دست دادهاید بازگردد باید عقل شما فرمانده شهر وجودی و جسم شما گردد.
شما اگر یک ارتش بزرگ را در نظر بگیرید که تمام امکانات و تسلیحات نظامی را در اختیار داشته باشند اگر فرمانده قدرتمند و توانمندی نداشته باشد مسلماً این ارتش شکست میخورد و این دقیقاً در جسم ما نیست صادق است و اگر عقل در جایگاه فرماندهی باشد به موفقیت و پیروزی میرسیم. تنها جایی که ما میتوانیم با آموزش از نفس اماره گذر کنیم و به فرماندهی عقل برسیم همین کنگره۶۰ میباشد.
زیرا در کنگره ۶۰ بهترین آموزشها را دریافت میکنیم و گمشدههای زندگی خود را در این مکان میتوانیم بیابیم. پیش از ورود به کنگره، در تاریکیها قرار داشتیم و به واسطه آموزشهایی که در کنگره دریافت میکنیم، میتوانیم روشنایی را در زندگی خود پیدا کنیم.
آیا تا به حال به این نکته توجه کردهاید که چرا با ورود به کنگره انرژی میگیرید؟ زیرا تمام اعضای کنگره روزی با حال خراب به اینجا آمدند، روی این صندلیها نشستند، آموزش دیدند، به عقل خود اعتماد کردند و متوجه شدند که باید از عقل خویش استفاده کنند. آنها بر روی جهانبینی خود تمرکز کردند تا به رهایی رسیدند و آنچه را که از دست داده بودند، دوباره به دست آوردند.
من هم به نوبه خود از کنگره و بچههای آن ممنونم که به من در این مسیر آموزش دادند که باید از عقل خود استفاده کنم. خدا را شکر میکنم که من هم توانستم آنچه از دست داده بودم را به دست بیاورم و آسایش و آرامش رفته از زندگیام را دوباره تجربه کنم. در واقع، وادی ششم میخواهد این مطلب را به ما بگوید: شما که زندگی خود را از دست دادهاید، باید فرمانده وجودیتان عقل شما باشد. خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

ضبط صدا : مسافر رضا ل۵
تایپ: مسافر علیرضا ب ل۶، مسافر مسلم ل۵، مسافر جلیل ل2
ویرایش: مسافر مرتضی ل۹
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
103