آقای مهندس در سیدی قانون میفرمایند: بزرگان ما تقدیر را با جبر یکی گرفتهاند. این جبر خود ما هستیم. وقتی ما گندم میکاریم جبر کاشت گندم است؛ اگر جو بکاریم تقدیرش برداشت جو است؛ اگر نفرت بکاریم برداشتش نفرت است؛ اگر باد بکاریم طوفان برداشت میکنیم. آن چیزی که ما میکاریم همان چیز را برداشت میکنیم و آن تقدیر ما و خواست ما است؛ ولی ما با تقدیر کار نداریم، چون تقدیر کار خود خود را انجام میدهد.
تقدیر هم مثل تیر هست که از چله کمان رها شده است و قطعا به هدف ما برمیخورد. انسان یک حریمی دارد. ما فقط موجودات انسان نداریم، که به قول قدیمیها از ما بهترون هم داریم. در قوانین الهی، در قوانین کائنات یا در قوانین هستی اینها مرزبندی دارند. و هر کسی مرزبندی خود را دارند و آن موجودات اجازه ورود به حریم ما را ندارند ما هم اجازه ورود به حریم آنها را نداریم.این قانون نوشته شده است و اجرا میشود.
آنها نمیتوانند وارد حریم ما شوند مگر اینکه ما اجازه بدهیم و شما با رفت و آمد پیش دعا نویس این اجازه را میدهید. به یاد خداوند و نیروهایی باشید که از آنها انرژی دریافت بدارید با کسی دوست شوید که از دوستی با آن انرژی بگیرید؛ وقتی با دوستی مینشینید و از آن انرژی نمیگیرید و تمام انرژی شما را میگیرد، باید فاصله را ذره ذره کم کنید، افکار منفی را باید از سر خود بیرون کنیم و به مسائل منفی فکر نکنیم.چیزی که برای ما مهم است خواسته ما است و این خواست امروز ما است که تقدیر فردای ما را نقض میبندد؛ اگر من در یک قضاوتی امروز ظلم بکنم دارم تقدیر فردا را میریزم. آن موقع روزی میرسد که بلرزد آن کسی که تن آدمها را میلرزاند. پس من امروز اگر یک ظلمی بکنم و تن یکی را بلرزانم تقدیری را به وجود آوردم که فردا تن من خواهد لرزید.
نویسنده: مرزبان پارک همسفر ثریا
رابط خبری: مرزبان همسفر معصومه
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی قیدار
- تعداد بازدید از این مطلب :
144