جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صفادشت با استادی همسفر محبوبه، نگهبانی همسفر ساره و دبیری همسفر منیره با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شکر میکنم که امروز این فرصت به من داده شد تا بتوانم این جایگاه را تجربه کنم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا من همسفر آموزش بگیرم و به درمان برسم. از اینجت و راهنما همسفر ژیلا، همچنین مرزبانان سپاسگزارم. دستور جلسه امروز وادی ششم و تاثیر آن روی من است. وادی ششم میگوید: حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نمایید. اینجا یک سوال پیش میآید که جایگاه عقل کجاست؟
همه ما فکر میکنیم که عقل در مغز جای دارد و تصمیم گیرنده اصلی برای عقل، مغز است؛ اما در واقع ؛ مغز مترجمی برای عقل است، یا اینکه همه ما فکر میکنیم که با مرگ، عقل از بین میرود؛ نه تنها که عقل با مرگ از بین نمیرود؛ بلکه حافظه و خاطرات ما هم با مرگ از بین نمیروند. انسان موجودی است که در زندگی به او اختیار کامل داده شده تا تصمیم بگیرد و راه خود را انتخاب کند. ما همیشه بر سر دوراهی هستیم، انسان برای تصمیمگیری درست به یک قدرت درونی نیاز دارد که به بیراهه نرود و راه درست را تشخیص دهد.
تشخیص راه درست با عقل است. تشخیص عقل نیاز به دانایی، آگاهی و جهانبینی دارد؛ زیرا عقل هم ممکن است اشتباه کند. هرچه قدر دانایی ما بیشتر باشد، بهتر میتوانیم تصمیم بگیریم. فرمان عقل؛ یعنی همه کارها را به موقع انجام بدهیم؛ یعنی کنترل احساسات و تصمیمات. به نظر من همه انسانهای موفق بدون شک به فرمان عقل گوش میدهند و اجازه نمیدهند احساسات زودگذر یا وسوسهها مسیر زندگی آنها تغییر دهد. برای فرمان عقل؛ باید از کارهای کوچک شروع کنیم تا به کارهای بزرگ برسیم. کنگره، فرمان عقل را برای ما ساده کرده است. اگر شما یک آدم نامرتب و به هم ریخته هستی، بلند شو حمام برو، مسواک بزن، آشغالها را بیرون بگذار، به موقع بخواب، به موقع بیدار شو، ورزش کن.
فرمان عقل به من میگوید که معاشرت با این آدم به ضرر توست، شما باید با این آدم قطع ارتباط کنی؛ ولی من به حرف عقلم گوش نمیدهم، بیشتر به حرف نفس گوش میدهم. قبلا اصلا فرماندهی وجودم را نمیشناختم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم، زمانی که میخواستم تصمیم بگیرم کاری انجام دهم، در ابتدا فکری در سر من میآمد که مثلاً راه این است؛ ولی هیچ موقع گوش نمیدادم و به توصیه دیگران گوش میدادم و در نهایت میدیدم که آن فکر درست بود و من ناراحت و پشیمان میشدم؛ اما هیچ موقع نمیدانستم که این فرمان عقل است.
گاهی هم به اطرافیان میگفتم؛ اگر کاری را میخواهید انجام دهید، هرچیزی، اول به فکرت میرسد، آن درست است؛ ولی هیچ وقت نمیدانستم، الان که وارد کنگره شدم، متوجه شدم که این همان فرمان عقل است و خدا را شکر میکنم، از وقتی که وارد کنگره شدم، زندگی من خیلی بهتر شده است و به آگاهی رسیدم. متوجه شدم که باید چه کار کنم، در چه زمانی باید صحبت کنم، چه زمانی نباید اظهار نظر کنم. زندگی من خیلی بهتر شده و انرژی و حال بهتری دارم. وقتی میبینم موضوعی به من ربط ندارد، سکوت کنم و این باعث شده که خیلی ساکت شوم. آقای مهندس میفرمایند: به عقیده من، اسم اعظم همان فرمان عقل است و این ممکن نمیشود؛ مگر ذرهذره که به فرمان عقل برسیم.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر مهدی
تایپ، ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
709