English Version
This Site Is Available In English

مغز ابزاری در دست عقل است

مغز ابزاری در دست عقل است

دهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارگ کرمان به استادی همسفر فهیمه، نگهبانی همسفر اسماء و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا به رسم ادب و احترام از آقای مهندس و خانواده محترمشان برای فراهم کردن این بستر نورانی و امن که مکانی برای التیام زخم‌های مسافران و همسفران و همچنین تغییر افکار افیونی به افکار الهی است تشکر می‌کنم؛ همچنین از راهنمایان عزیزم در سفر اول همسفر محیا و در سفر دوم همسفر سمیه و همچنین راهنمای گرانقدر مسافرم مسافر محسن تشکر می‌کنم؛ این سه بزرگوار بسیار برای من و مسافرم زحمت کشیدند و  رهایی‌مان را مدیون این بزرگواران هستیم. همچنین از ایجنت، مرزبانان، نگهبان جلسه و تک‌تک خدمتگزاران کنگره که باعث رونق و پایداری کنگره شدند و نظم را برقرار می‌کنند سپاسگزارم، اِن‌شاءالله خداوند برای آن‌ها جبران کند و در آخر  از مسافر عزیزم تشکر می‌کنم که بهترین سال‌های عمرش را در تاریکی گذراند تا من بتوانم در این حلقه از حلقه‌‌های آفرینش در این راه پر از نور و برکت قدم بگذارم.

این تشکر کردن من از مسافرم بی‌ربط به این دستور‌جلسه نیست؛ چون من تا وقتی که این دستورجلسه را  عمیقاً مطالعه نکرده بودم که مطالب را از آن در بیاروم با خودم فکر می‌کردم که من ۲۰ سال در کنار یک آدم مصرف‌کننده زندگی کردم، جوانی خودم را تباه کردم و چرا من در این ۲۰ سال در این زندگی که مثل جهنم برای من بود ماندم و به طلاق نگرفتم؟ چرا من ادامه دادم؟ همیشه این سؤال در ذهن من مطرح بود و همیشه یک حالت نفرت از مسافرم داشتم که زندگی من را تباه کرده است و چرا من پای او ایستاده‌ام؟ ولی امروز که این دستور جلسه نصیب و روزی من شد «حکم عقل را در قالب یک فرمانده کاملا اجرا  نماییم.» به این نتیجه رسیده‌ام که من به فرمان عقلم در این ۲۰ سال عمل کرده‌ام و خیلی خوشحالم که توانستم و قدرت ماندن در من به وجود آمد و به فرمان عقلم عمل کردم،  و خداوند این قدرت و صبوری را به من داد که من ۲۰ سال در کنار مسافرم زندگی کنم، بحث و دعوا بینمان پیش می‌آمد؛ ولی اینکه من بخواهم دعوا را به عمق برسانم و بگویم طلاق می‌خواهم هیچ‌وقت این حرف را به او نزدم؛ ولی در فکرم بود؛ اما هیچ‌وقت به زبان نیاوردم و بهای  این صبر حضور در کنگره است و خیلی خوش‌حال هستم که توانستم صبور باشم و الآن در کنگره حضور دارم.

من فکر می‌کنم اگر به عنوان این وادی‌ها توجه کنیم  و بتوانیم آن‌ها را در زندگی اجرا کنیم ۵۰ درصد کار را انجام داده‌ایم؛ مثل همین وادی که می‌گوید: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا کنیم.» اگر بتوانیم عنوان وادی‌ها را در زندگی‌مان اجرایی کنیم ۵۰ درصد راه را رفته‌ایم. در وادی ششم ما به دو مسئله مهم برخورد می‌کنیم که یکی عقل است و دیگری نفس‌اماره است؛ چون این دو مقوله در صورپنهان ما هستند، ما نمی‌توانیم آن‌ها را با چشم ببینیم یا لمسشان کنیم؛ ولی عقل فرمانده بدن است و با مرگ از بین نمی‌رود؛ شاید با خود فکر کنیم که حتماً عقل درون مغز است؛ اما این‌طور نیست؛ بلکه مغز ابزاری در دست عقل است مثل زبان که ابزاری برای چشیدن طعم‌هاست. عقل چون فرّایزدی دارد و از قدرت خداوند در آن استفاده می‌شود، هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند مگر اینکه اطلاعات اشتباه به آن داده شود و این اطلاعات اشتباه را نفس اماره ممکن است به آن ارسال کند و ما باید فرمان‌های عقل و همچنین فرمان‌های نفس‌اماره را بشناسیم که در مسیر زندگی‌مان به اشتباه فرمان‌های نفس اماره را اجرا نکنیم.

هر چه انسان در راه ارزش‌ها و نور حرکت کند از عقل بیشتری برخوردار می‌شود و هر چه به‌طرف تاریکی‌ها و ضد‌ارزش‌ها برود از نیروی عقل  کمتری برخوردار می‌شود. کار عقل سنجیدن و ارزیابی کردن است و مثل یک ترازو عمل می‌کند؛ وقتی ما می‌خواهیم کاری انجام دهیم عقل آن را سبک‌سنگین می‌کند که آیا این کار درست است یا اشتباه و اگر این کار را عقل تأیید کند کار یا خواسته ما خواسته معقول است و اگر به تأیید عقل درنیاید می‌شود خواسته یا کار نامعقول. انسان ۲ نوع راهنما دارد یک راهنما پیامبران، امامان، معلمین و استادان هستند و یک راهنما هم عقل انسان است که او را در دوراهی‌های مختلف زندگی کمک می‌کند. همه ما خواه‌ناخواه سر دوراهی‌های مختلفی در طول زندگی‌مان قرار گرفته‌ایم و یا خواهیم گرفت و این عقل است که به ما کمک می‌کند سر این دوراهی به بی‌راهه کشیده نشویم؛ مثلاً سر دوراهی قرار می‌گیریم که من این حرف را بزنم یا نزنم؟ بِکشم یا نَکشم؟ بُکشم یا نَکشم؟ و این عقل است که این‌جا به من دستور می‌دهد که چه کاری انجام دهم یا چه کاری درست یا اشتباه است.

نفس اماره گاهی پیشنهادهای شیرین به انسان می‌دهد؛ مثلاً می‌گوید که مواد مصرف کن، ولش کن دنیا دو روز است، الکل مصرف کن و از این غصه‌ها نجات پیدا کن یا مثلاً می‌گوید چقدر در برابر دخالت‌های فلانی در زندگی‌ات کوتاه می‌آیی و ساکت می‌نشینی، جوابش را  بده و او را سر جایش بنشان و یا بعضی وقت‌ها حتی امکان دارد پیشنهادهای ناامیدکننده به انسان بدهد و بگوید زندگی خیلی پوچ و بی‌ارزش است، آخرش مرگ است و هیچ ارزشی ندارد که تو بخواهی یک کاری را انجام بدهی؛ به عمرت پایان بده یا خودت برای پایان عمرت تصمیم بگیر، تو می‌توانی خودکشی کنی و خودت را از این سختی‌ها و مشکلات خلاص کنی و این‌طور انسان را به‌طرف‌ نابودی و فنا می‌کشاند. انسان باید هم پیام‌های نفس اماره و هم پیام‌های عقل را بشناسد که بتواند سر دوراهی‌ها و مواقع مختلف در زندگی تصمیم درست را بگیرد.

در پایان می‌خواهم بگویم من ابتدا باید این وادی زیبا را خودم اجرایی کنم و در زندگی خودم کاربردی کنم و برای این کار باید بدانم فرمان عقل چیست؛ فرمان عقل چیز سختی نیست، همین زندگی روزمره ماست، همین کارهایی است که ما به سادگی از کنارشان رد می‌شویم و در طول روز انجام می‌دهیم؛ مثلاً همین لبخند با عشق به اعضاء خانواده‌مان می‌تواند فرمان عقل باشد؛ همین‌که ما فضای زندگی‌مان و فضای خانه‌مان را معطر و منظم می‌کنیم تا مسافر و اعضاء خانواده‌مان لذت ببرند و ما امیدشان هستیم، این فرمان عقل است؛ همین‌که ما به کنگره می‌آییم و در کنگره خدمت می‌کنیم این فرمان عقل است؛ پس با مسائل خیلی کوچک که شاید به چشم هم نیایند از فرمان‌های عقل اطاعت کنیم و بارها شکرگزار این تغییرات باشیم و از خودمان و خدای خودمان تشکر کنیم که با کمک آقای مهندس و راهنمایان عزیز توانستیم در راه نور و صراط‌مستقیم قرار بگیریم.

مرزبانان کشیک: همسفر رقیه و مسافر حسین
تایپیست: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .