جلسه چهاردهم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اردستان به استادی راهنما همسفر مهتاج، نگهبانی همسفر واله و دبیری همسفر منصوره با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز اجازه خدمت و آموزش در این جایگاه با یک حس جدید و انرژی مضاعفی به من داده شد؛ بر خودم واجب میدانم، بابت این حس زیبا و ناب قدردان و سپاسگزار باشم. در ابتدا از آقای مهندس به خاطر فراهم کردن این بستر ناب آموزشی و همچنین از مسافرم که باعث شد من در مسیر عشق و آموزش قرار بگیرم تشکر میکنم. از راهنمایم همسفر زهرا سپاسگزارم که با آرامش و لبخند زیبایشان من را جذب کنگره کردند و هماکنون توفیق دارم در کنار ایشان آموزش ببینم و در ادامه از همسفر مرضیه راهنمای سفر اولم که واقعاً این حس زیبا و این جایگاه را مدیون ایشان هستم تشکر میکنم؛ چراکه در این مسیر جدا از آموزشهای نابی که از ایشان گرفتم، قوت قلب من بوده و هستند.
در این وادی عقل و نفس اماره در مقابل هم قرار دارد. عقل یکی از مؤلفههای صور پنهان است و مانند یک حاکم یا قاضی عمل میکند و درواقع برای انجام دادن یا انجام ندادن کارها حکم صادر میکند. ما باید جهت اجرای حکم عقل نسبت به خودمان و سایر نیروها تا حدی شناخت پیدا کنیم تا بتوانیم یک فرمانده لایق برای جسم خود باشیم و درنهایت بهطرف ارزشها و حال خوش حرکت کنیم. در مقابل عقل، نفس اماره قرار دارد که اکثراً خواستههایش نامعقول است و این خواستهها برای اجابت شدن نیاز به تأیید عقل دارند؛ اما عقل به همین راحتی هر خواستهای را تأیید نمیکند. نفس اماره برای اینکه تأیید عقل را صادر کند یا عقل را از فرمانروایی ساقط کند؛ به هر راهی دست میزند که یکی از این راهها این است که ماهیت خواستهها را تغییر میدهد و عقل را دچار گمراهی میکند؛ برای مثال من با ماهیت خیرخواهی و کمک در کار و امور شخصی فردی دخالت میکنم یا از روی دلسوزی شروع به سرزنش کردن میکنم و همچنین تمامی انسانها میدانند که مواد مخدر چه خسارت و زیانهایی دارد و مصرف آن چهکار اشتباهی است؛ حتی عاقبت مصرفکنندههای بسیاری را دیده بودند؛ اما نفس اماره با این جملات که تو با یکبار استفاده کردن مصرفکننده نمیشوی؛ فقط همین یکبار است و عقل را دچار گمراهی میکنند.
مسئلهای که برای خود من اتفاق افتاد و واقعاً جدال بین نفس اماره و عقل را درک کردم؛ زمانی بود که برای آزمون راهنمایی میخواستم ثبتنام کنم. شرط ثبتنام در آزمون این بود که باید رهاشده باشیم؛ ولی هنوز زمان رهایی ما فرانرسیده بود؛ اینجا نفس اماره مدام در گوش من زمزمه میکرد که تو هنوز به رهایی نرسیدهای، برای چه تلاش میکنی؟ چرا از تفریحات خودت میزنی و حتی با این ماهیت که تو میتوانی سال بعد باتجربه و دانش بیشتر در آزمون بعدی شرکت کنی؛ پس عجله نکن. صدای دیگری هم به من میگفت که به تلاش خودت ادامه بده؛ اگر در تقدیر تو باشد؛ حتماً میتوانی در آزمون شرکت کنی و حتی اگر هم نتوانستی هیچچیزی از دست ندادهای؛ بلکه دانش و آگاهی خودت را افزایش دادهای. خدا را شکر میکنم که در آن برهه از زمان، راهنمایم همسفر مرضیه در کنار من بودند و با آموزشهای ایشان توانستم بهفرمان عقلم گوش بدهم و دست از تلاش برنداردم و در آزمون شرکت کنم.
در جدال بین عقل و نفس اماره یک پیروزی وجود دارد؛ اگر این پیروزی باعقل باشد، آرامش و حال خوش با خود به همراه دارد؛ ولی زمانی که نفس اماره پیروز بشود، آشوب و نگرانی و هزاران سختی با خودش به همراه میآورد؛ مثل زمانی که در سفر اول بودیم، نفس اماره به ما میگفت: تجسس کن، پیگیر مسافرت باش، تلاش تو بیفایده است و دوباره مسافرت شروع به مصرف میکند. زمانی که نفس اماره پیروز میشد؛ همیشه نگران و پر از استرس بودیم؛ اما وقتی بهفرمان عقل گوش کردیم میگفت: به حرف راهنمایت گوش کن و مسافرت را رها کن که در ادامه هم حال خوش نصیب خودم و هم رهایی نصیب مسافرم شد.
در این وادی مثال زیبایی است که میگوید: ما و تمام موجودات مانند خانههایی هستیم که برای روشنایی احتیاج به نور دارد و در اینجا این نور یعنی عقل و عقل را تشبیه به خورشید کردند که به همه هستی و نیستی میتابد؛ من اگر بهفرمان عقل گوش دهم و بهطرف ارزشها حرکت کنم؛ این روزنه در من بیشتر و باعث میشود که من نور بیشتری را جذب کنم؛ ولی اگر کمتر بهفرمان عقل گوش دهم و به سمت ارزشها حرکت کنم، این روزنه در من تنگتر و باعث میشود که من نور کمتری را جذب کنم؛ وقتیکه من نور بیشتری جذب کنم، قدرت تشخیص پیدا کنم و میتوانم ندای نفس اماره و عقل را تشخیص بدهم. استاد امین در سیدی حقه نفس میفرمایند: «برای نزدیک شدن به عقل، آدم باید در خودش ایمان را به وجود بیاورد»؛ یعنی همان امن شدن و این امن شدن کی در وجود ما اتفاق میافتد؟ زمانی که من دست از قیاس، خودخواهی، زیادهخواهی، منیت و هزاران ضد ارزش دیگر بردارم؛ هنگامیکه کالبد من آرام و امن میشود؛ زمانی است که کمکم بهفرمان عقل هم نزدیک میشود.
بهفرمان عقل رسیدن کار سخت و دشواری نیست، باکارهای کوچک و قدمهای کوچک میتوانیم، شروع کنیم؛ مثلاً درکنگره میتوانیم با نوشتن سیدی، مشارکت کردن، فرمانبردار راهنما باشیم تا مسیر برایمان روشن شود. در کارهای روزانه هم میتوانیم صبح زود از خواب بیدار شویم، ورزش کنیم، مرتب باشیم، تغذیه سالم داشته باشیم و ... همهی اینکارهای کوچک شامل فرمان عقل است و مسیر را برای ما روشن میکند؛ آنوقت است که میتوانیم تاریکیهای درونمان را تبدیل به روشنایی کنیم. در این وادی یاد گرفتم که صدا و ندای عقل را بشناسیم، به دستوراتش عمل کنیم و به آن به چشم یک فرمانروای عادل نگاه کنیم و این را بدانیم که عقل هیچگاه اشتباه نمیکند؛ چون فر ایزدی دارد و از طرف خداوند است. در پایان وادی به این موضوع اشارهشده که از فرماندهی عقل تا فرماندهی نفس اماره بهاندازه یک مو فاصله است؛ پس مراقب قوانین مسیر و مقصد نهایی باشیم.
در ادامه اهداء لوح تقدیر به اعضای لژیون سردار

تقدیر نگهبان و دبیر صوتی جدید از نگهبان و دبیر قبل



مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر محمد
تایپیست: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
عکاس: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
317