English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - زندگی یک هدیه زیبا از جانب خداوند است

گروه خانواده - زندگی یک هدیه زیبا از جانب خداوند است

جلسه هفتم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی غزالی به استادی همسفر لیلا، نگهبانی راهنما همسفر سودابه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از ایجنت همسفر فاطمه، گروه مرزبانی و راهنما همسفر سودابه و تمام عزیزان تشکر می‌کنم که فرصت این خدمت ارزشمند را به من دادند. تأثیر دستور جلسه وادی ششم بر روی من به دو قسمت تقسیم می‌شود: من از کسانی هستم که بسیار به لژیون سردار علاقه دارم و خیلی در این قسمت رشد کرده‌ام. خیلی از افراد از من دلیل این رشد را جویا می‌شوند. یکی از دلایل آن وادی پنجم است. این وادی به رشد من در این زمینه بسیار کمک کرد و خیلی نسبت به لیلایی که به کنگره آمده بود، رشد و پیشرفت داشته‌ام. چهار وادی اول وادی تفکر است. پس از آن وادی پنجم به ما می‌آموزد که اگر می‌خواهم ذهن خودم را آماده و آرام کنم، باید پایه‌های مالی خودم را قوی کنم. با انجام دقیق و مرحله‌به‌مرحله وادی پنجم می‌توان به توان مالی بالاتری رسید.

در رابطه‌ با قسمت دوم، باید گفت تجربه بسیار تلخی است که به‌خاطر حضور در کنگره به شیرینی بدل شد. من پیش از تعطیلات خواهرزاده سی و پنج‌ساله خودم را در یک تصادف از دست دادم. خواهر من دچار مصیبتی شد که نمی‌توان آن را با هیچ اندوهی قیاس کرد. خواهر من سه هفته است که بسیار آشفته است، حافظه کوتاه‌مدت خودش را ازدست‌داده و بسیاری مسائل را فراموش کرده است. مزه غذاها را تشخیص نمی‌دهد و صبح تا شب کفر می‌گوید، درصورتی‌که پیش‌ از این انسان شکرگزاری بود. دائماً از خداوند می‌خواهد که به زندگی او پایان دهد و تحمل این زندگی و ادامه آن بسیار برای وی سخت است. من به او حق می‌دهم؛ چون به‌مرور در حال ازدست‌دادن توان فیزیکی خود است.

در این مدت بسیاری از اطرافیان خواب خواهرزاده‌ام فرشید را می‌دیدند جز خواهرم و او بسیار مایل بود که پسرش را در خواب ببیند. یک شب با همان حال خراب خواب می‌بیند که دری باز می‌شود و  فضایی خاکستری را مشاهده می‌کند. در نظر اول تصور می‌کند که برف است؛ اما بعد متوجه می‌شود که مثل برف از آسمان خاکستر می‌بارد. اثری از گرما و سرما نبوده،  در همان حال به دنبال پسرش می‌گشته و زمانی که از خواب بیدار می‌شود خدا را به‌خاطر زنده‌ بودن و نبودن در آن فضا شکر می‌کند.

در همان زمان بیدار شدن با این آگاهی از بعد خواب برمی‌گردد که باید قدر زندگی و زیبایی‌هایش را بداند. عقل و نیروهایش این آگاهی‌ها را پس از خواب در اختیار وی قرار دادند. خواهر من پس از این خواب به این درک و آگاهی رسید که زندگی یک هدیه زیبا از جانب خداوند است که باید قدر آن را دانست و از آن استفاده کرد. خواهر من بعد از این تجربه دوباره متوجه مزه غذاها می‌شود و به این نتیجه رسیده که باید قدر زندگی را دانست. عقل من هم از صبح که بیدار می‌شوم به من همین را می‌گوید که قدر زندگی، این دنیا و اطرافیان را بدانم و این زندگی موهبتی است از طرف خداوند.

عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)
تایپ و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی غزالی مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .