English Version
This Site Is Available In English

راهنما را به‌عنوان فرمانده قبول کردم

راهنما را به‌عنوان فرمانده قبول کردم

دهمین جلسه از دور سی و نهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی فردوسی؛ با استادی مسافر امیر حسین ، نگهبانی مسافر کامران و دبیری مسافر محمد علی در روز یکشنبه 26مرداد ماه 1404 با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من » در ساعت 17 شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرحسین هستم یک مسافر خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرارگرفتم تا آموزش بگیرم. دستور جلسه وادی ششم حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم وادی اول تا چهارم وادی تفکراست وهر کاری می‌خواهیم انجام دهیم اول باید تفکر نماییم وادی پنجم به ما می‌گوید تفکر تنها کافی نیست تفکرباید عملی انجام شود باید آن را به انجام برسانیم وهر کاری می‌خواهیم انجام بدهیم اول باید تفکر کنیم آن کار چه مثبت چه منفی باشد ویا کار خداپسندانه باشد و یا کار ضد ارزشی فرقی نمی کند آن‌هم یک تفکری پشت آن باید باشد وهمه ما کار خوب وبد را از همدیگر تشخیص می‌دهیم و اینجا ما باید تشخیص بدهیم چه‌کاری خوب و چه‌کاری بد است که ما کار درست و خداپسندانه انجام می‌دهیم یا اشتباه که این کار را عقل انجام می‌دهد.

من قبل از این‌که به کنگره بیایم می‌دانستم که اعتیاد خوب نیست و اعتیاد یک مسیر خوبی نیست چون در اقوام و آشنایان دیده بودیم و شنیده بودیم که چه خانواده‌هایی ازهم‌پاشیده و از بین رفته بود در اینجا عقل می‌گفت که این کار خوبی نیست باز نفس یک دستور دیگِر صادر می‌کرد که باز من مثل این‌ها نیستم من مثل این‌ها مصرف نمی‌کنم چهارتا دود می‌زنم می‌روم تا شش ماه دیگِر مصرف نمی‌کنم بااینکه می‌دانستیم کاری که انجام می‌دهیم کار درستی نیست ولی چرا انجام می‌دادیم چون نفس می‌آمد وسط و داده‌های اشتباه به عقل می‌داد و عقل هم فرمان اشتباه صادر می‌کرد و ما هم انجام می‌دادیم چه در مورد مصرف مواد، چه در مورد کارهای ضد ارزشی دیگر. عقل ما می‌گفت این کار خوب نیست ولی ما انجام می‌دادیم چرا؟ چون آن فرمان عقل را نمی‌توانستیم درست انجام بدهیم چون آگاهی لازم و درست در اختیار نداشتیم. از وقتی‌که وارد کنگره شدم درسی که از وادی ششم آموختم این بود راهنما را به‌عنوان فرمانده قبول کردم معمولاً فرمانده هر حکمی که می‌دهد باید اجرا شود و من هم هر چه راهنمایم گفتند اجرا کردم. سی دی بنویس چشم. سر ساعت بیا گفتم چشم و نتیجه این چشم گفتن باعث شد به رهایی برسم و به حال خوب برسم و از مصرف کردن نجات پیدا کنم. عقل ما باید ارتقا داده شود وروز به‌روز بزرگ‌تر و کامل‌تر شود دقیقاً مثل بچه‌ای که اگر کار اشتباهی انجام می‌دهد بزرگ‌ترها می‌گویند بچه است عقلش نمی‌کشد و هرچه بزرگ‌تر می‌شود عقل او هم بزرگ‌تر می‌شود ما هم باید با آموزش‌های کنگره عقلمان را ارتقا دهیم هرچقدر دانایی ما بالا برود در زندگی مشکلات کمتری داریم هرچه دانایی ما کمتر باشد مشکلات و بدبختی بیشتری داریم پس باید عقلمان را ارتقا دهیم هر موجود ز نده دارای عقل می‌باشد حتی یک گل یا یک گیاه و همه موجودات زنده به‌اندازه نیاز حیات  دارای عقل هستند. یک عقل کل داریم ویک عقل جز،  عقل کل مانند روزنه نوری است که به همه موجودات می‌تابد و عقل جز اگر ما به‌طرف ارزش‌ها حرکت کنیم نور بیشتری به ما می‌تابد و ما همیشه در آرامش و آسایش زندگی می‌کنیم و هرچه به‌طرف ضد ارزش‌ها حرکت کنیم از منبع نور دورتر می‌شویم و بیشتر در تاریکی فرومی‌رویم و همیشه حالمان بد و ناپایدار است امیدوارم که همیشه به‌طرف نور و ارزش‌ها حرکت کنیم تا زندگی خوب و راحتی داشته باشیم. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید ممنونم.

اعلام رهایی و ورود به سفر دوم جهان بینی

مراسم شروع به کار راهنمای محترم تازه واردین مسافر رضا

 

تایپ:مسافر علیرضا لژیون پنجم

ویرایش: مسافر محمد حسین لژیون پنجم

تصویر و ارسال خبر:  مسافر فرهاد لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .