English Version
This Site Is Available In English

باید عقل را به عنوان فرمانده زندگی‌مان بپذیریم

باید عقل را به عنوان فرمانده زندگی‌مان بپذیریم

مرزبان همسفر سمیه:

من تا به‌حال عقل و روح را یکی می‌دانستم و فکر می‌کردم برای خودم عقل کل هستم و در مورد هر چیزی اظهار نظر می‌کردم؛ ولی این وادی را مطالعه کردم فهمیدم که همه راه را اشتباه رفته‌ام و هیچ چیزی در مورد صور پنهان انسان نمی‌دانستم.

در این وادی متوجه شدم که در کشور وجودی ما، یا جسم و روان ما عقل در حکم فرمانروای بزرگ و عادل است و یکی از نشانه‌ها نیروی مافوق می‌باشد و عقل یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌ساز‌ترین مسائل است که آغاز و پایانی ندارد و ما بایستی در مسیر تکاملی خود همه تلاش‌مان را بکنیم تا به فرمان عقل نزدیک شویم.

به عبارتی ما هر چه به‌طرف ضد ارزش‌ها و تاريک‌ها حرکت کنیم، دورتر می‌شویم و در همان جهل و نادانی خود فرو می‌رویم؛ ما بایستی با تفکر و دانایی به ندا درون‌ خود آشنا شویم و بتوانیم فرق ندا عقل و ندا نفس‌ اماره را بشناسیم. انسان دو راهنما دارد راهنما بیرونی که پیامبران و اولیاء الهی هستند و راهنمای درون که عقل است. عقل به هیچ وقت اشتباه نمی‌کند؛ مگر این که اطلاعات غلط به آن داده شود.

همسفر رویا:

ایده کل این وادی این است که ما باید عقل را به عنوان فرمانده زندگی‌مان بپذیریم و تصمیم‌هایمان را بر اساس دانایی و تجربه بگیریم. نه صرفاً احساسات، خواسته‌های لحظه‌ای یا تأثیر دیگران.

در وادی ششم، کنگره به ما یادآوری می‌کند که عقل مانند یک فرمانده برای ما است و باید حکم او را به کار ببندیم؛ اما این سؤال برایم پیش آمد که آیا همیشه عقل من فرمانده بوده است؟ وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنم، می‌بینم در بسیاری از مواقع، فرمانده واقعی زندگی‌ام احساسات لحظه‌ای، ترس‌ها، یا خواسته‌های نفس بوده‌اند، نه عقل. نتیجه هم معمولاً انتخاب‌های نادرست و تجربه‌های تلخ بوده است.

قبل از آشنایی با کنگره، تصور می‌کردم که عقل من همان چیزی است که دوست دارم یا به آن علاقه دارم؛ اما در کنگره یاد گرفتم که عقل واقعی بر پایه سه ضلع دانایی است: آموزش، تجربه، و تفکر. وقتی این سه ضلع ضعیف باشند، عقل هم نمی‌تواند درست فرمان دهد.

در مسیر درمان، فهمیدم که برای شنیدن صدای عقل، باید آرامش داشته باشم؛ وقتی ذهنم درگیر آشوب و وسوسه است، عقل مثل فرمانده‌ای می‌شود که صدایش در هیاهو گم می‌شود؛ اما با آموزش‌ها، مشارکت در جلسات، و اجرای دستور جلسات، توانستم کم‌کم صدای عقل را واضح‌تر بشنوم.

تأثیر وادی ششم روی من این بوده که یاد گرفتم قبل از هر تصمیمی، چند لحظه مکث کنم، فکر کنم و ببینم این کار نتیجه‌اش چیست. دیگر سعی می‌کنم در لحظه، تصمیم نگیرم که فردا از آن پشیمان شوم. حتی در روابط خانوادگی و اجتماعی، سعی می‌کنم با در نظر گرفتن عدالت، محبت، و آرامش تصمیم بگیرم.

وادی ششم همچنین به من یاد داده که فرمانروایی عقل بدون نیروهای کمکی مثل ایمان، محبت، و صداقت ممکن نیست. اگر دروغ بگویم یا خودم را فریب بدهم، عقل هم گمراه می‌شود.

امروز می‌دانم که اگر می‌خواهم به رهایی برسم و آن را حفظ کنم؛ باید اجازه دهم فرمانروای زندگی‌ام عقل باشد، نه احساسات زودگذر یا حرف مردم و هر روز با آموزش گرفتن و تجربه کردن، تلاش می‌کنم این فرمانروا قوی‌تر شود. با سپاس از کنگره و راهنمایم همسفر پروانه که این مسیر را به من نشان دادند.

ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .