English Version
This Site Is Available In English

راه رسیدن به فرمان عقل تزکیه و پالایش است

راه رسیدن به فرمان عقل تزکیه و پالایش است

همسفر صدیقه  

چند سالی است که در کنگره‌۶۰ حضور دارم. هر روز که در کنگره۶۰ قدم می‌گذارم، دری تازه از دنیای علم، دانش و معرفت به روی من گشوده می‌شود. مرور و بررسی، تکرار و تمرین دستور جلسات به طور مداوم برای من هم‌چون چراغی است که اعماق  تاریکی‌های وجودم را هر روز ذره ذره و‌ به آرامی روشن‌تر از گذشته می‌سازد و من‌ را به مسیر نور و عشق رهنمون می‌کند. 

 

در کتاب عشق (چهارده وادی برای رسیدن به خود)، وادی ششم چنین بیان می‌شود: «حکم عقل را در قالب فرمانروا کاملا اجرا نماییم.»  این یعنی عقل باید فرمانده باشد و نفس فرمان‌بردار؛ اما رسیدن به این نقطه و این مرحله، کار ساده‌ای نیست. همان‌طور که مهندس دژاکام در سی‌دی‌ها مکرر توضیح می‌دهند، عقل در درجه فرمانروایی زمانی به درستی عمل می‌کند که انسان در مسیر تعلیم و تربیت، کسب دانش و خدمت بی‌منت گام بردارد؛ در غیر این صورت، همهمه‌ و ولوله‌های نفس و خواهش‌های نامعقول او را به بیراهه و مسیر شیطان خواهند کشاند. 

 

من در  مسیر آموزش‌ها آموختم که باید بتوانم صدای عقل را از صدای نفس تشخیص بدهم به زبان ساده خوب و بد، خیر و شر را از هم تفکیک نمایم. و این کار ساده‌ای نیست و نیاز به آگاهی و شناخت دارد زیرا بسیاری از مسایل ظاهری خوی و خیر خواهانه دارند انا نتیجه آن‌ها منفی و شر خواهد بود. و ما اموخته ایم که شیطان و نیروهای منفی ملبس به لباس زیبا و آراسته خود را به ما نزدیک می‌کنند. این شناخت، تنها با یادگیری و تجربه عملی حاصل می‌شود. همان‌طور که در جزوات جهان‌بینی آمده، عقل مانند چراغی است که راه را نشان می‌دهد؛ اما اگر دیوارهای وجود انسان با تاریکی جهل پوشیده باشند، تاریکی بر روی حس‌های انسان پرده می‌اندازد و نوری عبور نمی‌کند که در امتداد آن راه مشخص گردد. بنابراین باید همواره آموخت و با آموختن و به‌کاربستن آموزش‌ها، این دیوارها را فرو ریخت. 

 

در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، استاد می‌فرمایند: «هیچ‌چیز بی‌حساب و کتاب نیست؛ اگر فرمان عقل را اجرا نکنیم، فرامین دیگری ما را به بند خواهند کشید.» این جمله برای من حقیقت  را روشن نمود؛ فهمیدم که یا عقل فرمان می‌دهد یا نفس. راه سومی وجود ندارد، مگر اینکه نفس با حسابگری و دو دو تا چهار تا نمودن بخواهد راه میانبر را جلوی پای عقل بگذارد. 

 

رسیدن به فرمان عقل یعنی بودن و ماندن در مسیر آموزش و خدمت؛ یعنی گذشتن از خود و خواسته‌های نامعقول. باید عاشق بود، عاشقانه آموخت و عاشقانه خدمت کرد و هدف از حلق انسان نیز همین است که هستی و خود را بشناسد و سپس به خود و هستی خدمت کند. به‌راستی اگر بخواهیم قلعه‌ی مستحکم زندگی‌مان پابرجا بماند، باید آن را با ارتش دانایی و صلاح علم و معرفت تجهیز کنیم. کشتی وجود ما باید با بذرهای دانش پر شود و لنگرش را در اعماق اقیانوس آگاهی بیندازد، وگرنه طوفان هوس و اسب سرکش نفس آن را به هر سو خواهد کشاند و در هم خواهد کوباند. 

 

این آموخته‌ها به من نشان داد که با چشم و گوش عقل دیدن و شنیدن، با زبان عقل سخن گفتن و به فرمان عقل عمل کردن نه یک شعار، بلکه تنها راه رسیدن به آرامش و راه رهایی از دست نیروی منفی و شیطان است و راهی است که به صراط مستقیم ختم می‌گردد. امروز ایمان دارم که در اقیانوس علم و معرفت، جایی برای سکون و رکود نیست؛ تنها باید به حرکت و تلاش و کسب دانایی ادامه داد تا به فراسوی نگاه و امید و کمال انسانی رسید. به همین دلیل است که در ابتدای شروع جلسات اموزشی کنگره از ما  از شر بزرگترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است به خداوند پناه می‌بریم و در پایان نیز میخوانیم: "خداوندا ما در پی هم روان شده‌ایم تا بدانیم آن‌چه نمیدانیم از هستی و نیستی .... " زیرا همه ما دریافته ایم تنها راه رشد و ارتقا و کمال ما رسیدن به فرمان عقل است.

و در نهایت، آنچه از وادی ششم درک کرده‌ام این است که احساس بودن و بیداری عقل، چشمان خفته را باز می‌نماید و انسان را به سوی حقیقت و عشق الهی هدایت می‌کند. 

 

همسفر سعیده

 

مدل قلعه عقل: مدلی است که در آن عقل به عنوان پادشاه و فرمانروا بر انسان حکم می‌راند. عقل پادشاه است و در قلعه‌ای استوار قرار دارد که مغز انسان آن قلعه می‌باشد و دور تادور آن قلعه را سربازانی احاطه کرده‌اند که اجازه نمی‌دهند هرکسی به قلعه وارد بشود. این سربازها سربازهای دانایی هستند به همین دلیل انسان هر چه قدر دانایی‌اش بالاتر برود افکار بیهوده و پوچ وارد این قلعه نمی‌شوند. در مغز انسان نیز سلول‌هایی هستند که از سلامت مغز انسان محافظت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند میکروب‌ها، آلودگی ها و ناپاکی‌ها وارد مغز شود؛ زیرا مغز بسیار جایگاه مهمی است و مقر فرمانروایی جسم و روان انسان است و باید مکانی بسیار محافظت شده باشد. برای اینکه عقل بتواند در کمال آرامش تصمیم‌گیری کند و بر جسم و روان فرمانروایی کند، نیاز به امنیت و آرامش دارد.‌ انسان باید دانایی خودش را بالا ببرد تا سربازان دانایی به خوبی از این قلعه محافظت کنند. اگر دانایی نباشد افکار منفی مانند انسان‌های شرور به این قلعه هجوم می‌آورند و اجازه نمی‌دهند عقل صحبت کند. او را از تاج و تخت خود پایین می‌کشند و خودشان روی آن می‌نشینند. انسان برای اینکه صدای عقلش را بشنود باید افکار منفی را خاموش کند تا سکوت برقرار شود و صدای عقل را تشخیص دهد. در هیاهو و سر و صداهای نامفهوم و منفی نمی‌توان صدای عقل را شنید، اگر صدای عقل را بشنوی، عقل انسان را به راه درست و صراط مستقیم هدایت می‌کند. راهی که به صلح و آرامش ختم می‌شود. عقل هر لحظه درحال تصمیم‌گیری است. و این تصمیمات را بر اساس اطلاعات دریافتی اتخاذ می‌کند. نفس اطلاعات را از محیط‌ پیرامون می‌گیرد و به عقل می‌دهد، بنابراین باید مواظب باشم چه اطلاعاتی به او می‌دهم. اگر منفی نگر باشم اگر مدام در پی تجسس و قیاس و قضاوت و غیبت باشم، اطلاعات غلط به او می‌دهم، اگر اهل دانایی و کسب علم و دانش باشم اطلاعات درست به او می‌دهم و عقل بر اساس اطلاعات من تصمیم گیری می‌کند. پس یک مرحله مهم برای رسیدن به فرمان عقل این است که تزکیه و پالایش کنیم و از منفی نگری دوری کنیم و مرحله مهم دیگر این است که با کسب دانایی سعی کنیم اطلاعات درست به عقل بدهیم، یعنی هم فضا را برای فرمان دادن عقل آماده کنیم و هم اطلاعات درست به او بدهیم تا فرمان صحیح بدهد. در واقع هم به عقل خوراک مناسب برسانیم و هم خوراک نامناسب را از او دور کنیم. در این شرایط عقل آماده‌ی فرمانروایی و فرمان دادن می‌شود و حال می‌شود فرمان عقل را به عنوان پادشاه اجرایی کرد. بنابراین ابتدا باید شرایط آن را فراهم کنیم و سپس فرمان آن را اجرا کنیم.

رابط خبری : همسفر سعیده رهجوی همسفر پریسا لژیون یکم

ویرایش و ارسال : همسفر صدیقه رهجوی همسفر پریسا لژیون یکم

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .