وقتی قدم در راهروهای کنگره می گذارم انگار هر سلول بدنم از نو متولد میشود؛ اینجا نه فقط مکانی برای آموختن بلکه خود زندگی است. جریانی از امید که در رگهای خسته جاری می شود عطر چای و نوای آرامش بخش گفتگوها من را در آغوش می گیرد و حس می کنم که سالها است اینجا خانهام بوده، چه شور و هیجانی دارد دیدن چشم هایی که برق زندگی در آنها درخشیدن گرفته و دستانی که دوباره به هم گره می خورند و لبخندهایی که از عمق جان می آیند اینجا، تک تک ما قطعه ای از یک پازل بزرگیم پازل رهایی. هر قدمی که بر میداری سنگینی گذشته سبک تر می شود و آینده روشن تر پیش رویت قرار می گیرد. کنگره یعنی بودن در جمعی که دردهایت را می فهمند و بدون قضاوت همراهیت می کنند، یعنی حس تعلق خاطر به مسیری که نورانی است و دست هایی که همیشه برای یاری آمادهاند. در کنگره هر تجربهی تلخ به گنجینه ای از دانایی تبدیل می شود و هر نفس بوی تازگی و تولدی دوباره می دهد و پایان تاریکی ها و آغاز درخشش دوباره است جایی که زندگی دوباره به رویت لبخند می زند.
نویسنده: همسفر اکرم، راهنما همسفر فریبا(لژیون دوازدهم)
رابط خبری: همسفر مسیح، راهنما همسفر فریبا (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر نرگس، راهنما همسفر زینب (لژیون چهارم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر زینب (لژیون چهارم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
32