عقل مثل یک قاضی است

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، عقل در تکامل مانند ماشین تابع خود می‌باشد. عقل یکی از اساسی‌ترین مولفه‌های صور پنهان انسان می‌باشد.
کارکرد عقل شامل موارد زیر می‌باشد: ۱ـ روح را با اراده خود راهبری می‌کند. ۲ـ حکم فرمانروا یا فرمانده عادل را دارد. ۳ـ آغاز و پایان مشخصی ندارد. ۴ـ فناناپذیر است. ۵ـ فر ایزدی دارد.
انسان در تمام مسیر کاملی خود می‌بایستی به فرمان عقل توجه نماید و دستورات عقل را اجرا نماید.
عقل کل مانند خورشید است که به تمام هستی و نیستی می‌تابد و ما و همه موجودات به سان خانه‌هایی هستیم که از یک روزنه نور وارد آن می‌شود و این روزنه به صورت خودکار عمل می‌کند هرچه ما به طرف ارزش‌ها و روشنایی‌ها حرکت کنیم این روزنه بزرگتر می‌شود و در نتیجه نور عقل بیشتری وارد خانه ما می‌شود و هرچه به طرف ضد ارزش‌ها یا تاریکی‌ها حرکت کنیم این روزنه تنگ‌تر می‌شود.
عقل از موادی تشکیل شده که انسان هیچ گونه اطلاعاتی از آن مواد ندارد ولی آن مواد هر چه باشد گوشت و پوست و استخوان نیست و برای همین موضوع است که عقل فناناپذیر است و با مرگ هم از بین نمی‌رود. مغز جایگاه یا مترجمی است برای عقل و با عقل کسان نمی‌باشد.
عقل در کشور وجودی ما یا در جسم ما حکم یک فرمانروای عادل و بزرگ است که نشان از قدرت مافوق دارد و یا به عبارتی دیگر فر ایزدی دارد. اجرای کلیه فرامین این فرمانروای بزرگ ما را به راه مستقیم و رسیدن به هدف والای انسانی یا صلح و آرامش هدایت می‌نماید و انسان را ه مقامی می‌رساند که در مسائل زندگی خود هرچه فرمان بدهد همان به اجرا در می‌آید یعنی همان شو شود.
گاهی اوقات در شرایط خاصی قرار می‌گیریم که اوضاع و احوال روزگار به نفع ما نیست یا شرایط برای انجام کارهای ضد ارزشی مناسب است بلافاصله صدایی در درون ما می‌گوید ناامید نشو، همه چیز برای همیشه سیاه نیست شرایط و اوضاع تغییر خواهد کرد، امیدوار باش، صبر و تلاش کن و این کار ضد ارزشی را انجام نده  صدای دیگری بلافاصله می‌گوید من که گفتم زندگی سراسر پوچ و بی‌ مفهوم است و هیچ ارزشی ندارد،
آخرش مرگ است و هزاران سخن دیگر تا ما را به اعماق ناامیدی و سیاهی فرو ببرد حالا متوجه می‌شویم که صدای اولی، صدای عقل است و صدای دومی، صدای نفس امر کننده یا نفس اماره می‌باشد. مشکل اساسی در انسان این است که در مقابل این فرمانروای عادل یک نیروی فوق العاده قوی و زیرک وجود دارد که نمی‌گذارد ما به فرامین عقل توجه نماییم و اسم این نیرو نفس امر کننده می‌باشد.
به هر حال راه چاره انسان در یک چیز است که سعی کنیم فرمان‌های عقل را به اجرا درآوریم و برای انجام این حرکت لازم نیست دست به حرکت‌های بزرگ بزنیم بلکه اگر عقل ما فرمان می‌دهد که مثلاً به حمام برو  یا زباله‌ها را بیرون بگذار یا هزینه‌های اضافی را حذف کن و یا پس انداز کن و یا در کار دیگران دخالت نکن به حرف او گوش دهیم و به فرمان عقل نزدیک شویم.
فرامین عقل خیلی برای ما سازنده هستند زمانی که ما فکر می‌کنیم یک ناظر بالاتر باید به ما بگوید این تفکر درست است یا غلط، آن ناظر یا مقام بالاتر همان عقل می‌باشد و عقل برای تشخیص باید اطلاعات دقیق داشته باشد. عقل مثل یک قاضی است که اطلاعات را جمع آوری می‌کند و حکم صادر می‌نماید باید علمش از همه بالاتر و بر همه چیز مطلع باشد تا بتواند بهترین تصمیم را بگیرد.
نگارش: مسافر مهدی ل ۱۴
تایپ: مسافر علیرضا ب ل ۶
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان