English Version
This Site Is Available In English

من به حکمت نشدن‌ها پی بردم

من به حکمت نشدن‌ها پی بردم

همواره در زندگی برای من این پرسش مطرح بود که آیا همه انسان‌ها با هم برابر هستند. همیشه این سوال را از خداوند متعال، می‌پرسیدم و در کتاب آسمانی به دنبال پاسخ آن بودم  و از مراجع  علمی و دینی هم بارها شنیدم که همه انسان‌ها با هم برابر هستند و هیچ فردی تفاوتی با دیگری ندارد؛ اما آیا چنین چیزی صحت دارد؟

اگر این موضوع صحیح است، پس چرا زندگی من همیشه با بحران و مشکلات همراه است؟ چرا هیچ‌کدام از مسائل و برنامه‌ریزی‌های من به درستی پیش نمی‌روند و هزاران پرسش دیگر که در ذهنم مرور می‌کردم. در این مورد، همواره با خودم در جدال بودم که عدالت برای من کجاست، تا اینکه با اعتیاد مسافرم که  پدرم بود، روبه‌رو شدم و باز هم در رابطه با عدالت، اعتقادات من به چالش کشیده شد.

تا اینکه با کنگره‌۶۰، آشنا شدم. زمانی که در  این مکان، مسافران و همسفران را می‌دیدم که همه خوشحال و راضی و خندان هستند، با خود می‌گفتم، چه دل خوشی دارند. سایه شوم اعتیاد از سر خانواده‌شان برداشته شده است؛ اما دغدغه دیگری ندارند؟ این‌ها از احوال من باخبر نیستند که چه‌ اندازه مضطرب، عصبانی و ناراحت از این شرایطی هستم که خود، در به وجود آمدن آن نقشی نداشتم.

 تصور می‌کردم این زندگی عادلانه نیست. چرا باید این همه دغدغه فکری و روانی داشته باشم و نگران اعتیاد مسافرم باشم؟ تا این که ذره‌ذره  تمامی پرسش‌ها و ابهامات درونی ذهنم را کنار گذاشتم و به آموزش‌های کنگره‌۶۰، با جان و دل گوش سپردم و در این مسیر شروع به خدمت کردم.

زمانی بود که در بعضی از خدمت‌ها که موفق به کسب آن‌ها نمی‌شدم، حالم خراب می‌شد و فکر می‌کردم ‌در حق من بی‌عدالتی شده است؛ اما هر چه بیشتر در این مسیر ماندگار شدم و آموزش گرفتم، حتی به حکمت همان نشدن‌ها نیز، پی بردم و متوجه شدم، عدالت، تنها به مفهوم برابری و یکسان بودن تمام انسان‌ها نیست؛ بلکه بدین معنا است که هر چیزی سر جای خودش قرار بگیرد.

شاید من چیزی یا جایگاهی را طلب می‌کردم که در آن زمان، به صلاح من نبود. من تمام این تجربیات را در کنگره‌۶۰، آموختم و وقتی به این درک از عدالت رسیدم، درهای بسیار زیادی از فراوانی و‌ موفقیت در زندگی شخصی‌ام گشوده شد.

در رابطه با خانواده‌ام به موفقیت دست یافتم، حال مسافرم روز به روز بهبود یافت و به تعادل نزدیک شدم و با جهان درون و بیرونم به صلح رسیدم. پیش از ورود به کنگره، فردی عبوس، بی‌حوصله و خودخواه بودم و تصور می‌کردم از همه بهتر هستم و همه چیز را می‌دانم و می‌فهمم.

از این رو عدالت باید برای من برقرار باشد تا بسیار سریع به هر آنچه که می‌خواهم دست یابم؛ اما خداوند را شاکرم که امروز با کمک آموزش‌های ناب کنگره‌۶۰، می‌دانم در کجا ایستاده‌ام و از زندگی‌ خود چه می‌خواهم.

نویسنده: همسفر آنوشا، رهجوی راهنما همسفر شبنم(لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر سپیده، رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته، راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .