در ماندن و نیاموختن، هیچ چیزی وجود ندارد. اما در رفتن و رنج بردن، یافتن راههای غیر ممکن است. اما مقداری از وصال تقدیر است، همه آن خواستن نیست. راه طولانی است تا سپیده دم وقت بسیار است.
خدا را شاکر و سپاسگزارم که راه کنگره برای من و مسافرم باز شد تا بتوانیم در بستری که سراسر عدالت و تعادل در آن برقرار است، حضور یابیم و آموزش ببینیم.
منِ همسفر تا قبل از ورود به کنگره، بهدلیل قرار گرفتن در تاریکیها و ضدارزشها نمیتوانستم تعادل داشته باشم. سیاهچالههایی که در ذهنم وجود داشت، تمام افکارم را محاصره کرده بود و نمیتوانستم از میان آن همه فکر، یکی را انتخاب کنم، دربارهاش تفکر کنم و روی آن هدف متمرکز شوم تا تعادل را در زندگیام بهکار گیرم.
همیشه میگفتم: «خدایا، تو آن بالا نشستهای و مرا نمیبینی. تمام بندگانت متعادل هستند چون تو کمکشان میکنی؛ اما من تعادل ندارم که بتوانم واژه عدالت را در ذهنم ملکه کنم». من نمیتوانستم بین خواستههایم عدالت برقرار کنم، برای امور روزمرهام حد و مرز مشخصی بگذارم و مدام با خود کلنجار میرفتم. در منجلابی گیر کرده بودم و باعث و بانی تمام مشکلاتم را فقط و فقط خداوند میدانستم.
مسئولیت هیچ کاری را نمیپذیرفتم چون تعادل نداشتم و عدالت را برقرار نمیکردم. از هیچ کاری نتیجه مطلوب نمیگرفتم. همیشه این پرسش در ذهنم بود که خداوند چگونه در عالم عدالت را برقرار میکند و چگونه این عدالت را در وجود بندگانش قرار داده است؟ چرا من نمیتوانم از این نعمت بهدرستی استفاده کنم؟ قاضی در دادگاه چگونه عدالت را برقرار میکند که «نه سیخ بسوزد و نه کباب»؟
تا اینکه راه کنگره باز شد و با مسافرم در این قطعه از بهشت زمینی حضور پیدا کردیم. زمانیکه وارد کنگره شدم، دیدم همهچیز عین عدالت است و همه اعضاء با تعادل، کارشان را انجام میدهند. هیچکس به مشکل برنمیخورد و همه از آرامشی خاص برخوردارند. با خود گفتم: «خدایا، میشود روزی من هم به این آرامش برسم و بتوانم عدالت را در زندگی خود و خانوادهام برقرار کنم؟» بتوانم مادری باشم که عدالت را به فرزندانش آموزش دهد و با همسرم در زندگی متعادل باشم.
کنگره۶۰، تعادل را برای مسافران و همسفران با آموزشها، نوشتن سیدیها و تیپر کردن شربت OT در پلههای 21 روزه برقرار کرده است. رهجویان با دیدن این عدالت میتوانند مفهوم واژه عدالت را درک، و کمکم آن را ملکه ذهن خود کنند. در این صورت است که میتوان به تعادل رسید و آن را در زندگی بهکار بست.
اگر بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم؛ باید علم آن را داشته باشیم تا بتوانیم قضاوت درستی انجام دهیم. قاضی باید بتواند عدالت را برقرار کند و بداند همه افراد از یک جایگاه برخوردار نیستند. در کنگره جایگاه یک مرزبان با ایجنت یا جایگاه یک رهجو با راهنما متفاوت است. خدمتگزاران کنگره با کسب معرفت، عمل سالم، دانش و آگاهی به این جایگاه رسیدهاند و این عین عدالت است.
خدا را شاکرم که میتوانم در این مکان آموزش بببینم و تا حدی از این آموزشها استفاده کنم. این عمل باعث شده است که تعادل در من بهوجود آید. اکنون، مدت یک سال و نیم است که در کنگره حضور دارم و هر روز که میگذرد، بیشتر آموزش میگیرم و لذت میبرم. امیدوارم بتوانم در این مسیر بمانم و به انسانهای دردمند دیگر کمک کنم تا آنها نیز به حال خوش برسند.
نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
59