بهترین کلمه برای توصیف عدالت تعادل است و تعادل؛ یعنی نگه داشتن اندازه در هر موضوعی در زندگی. شاید در وهله اول برقراری عدالت کار آسانی به نظر برسد؛ اما با کمی تفکر میتوان فهمید که اینطور نیست؛ چرا که شناخت و معرفت کامل و همچنین تشخیص عمل سالم در مورد هر موضوع بسیار سخت و گاه غیر ممکن است.
هر کدام از ما مانند یک کتاب هستیم و زندگی کنونی هر یک از ما در این دنیا یک صفحه از آن کتاب. حال اگر ما شناخت و آگاهی کامل هم در مورد این صفحه داشته باشیم نمیتوانیم کاملا عادلانه به آن نگاه کنیم؛ زیرا اطلاعات ما تنها به آن صفحه مختصر شده و از صفحات پیشین کاملا بی اطلاع هستیم؛ اما باید در نظر داشت که آنچه هستیم نتیجه اعمال ما در صفحات و زندگیهای پیشین است و نقشی که ما در این صفحه برجا میگذاریم قطعا در صفحات بعدی آن تأثیرگذار خواهد بود.
همه ما به عنوان همراه یک مصرفکننده و یک همسفر وارد کنگره شدهایم، شاید این فکر بسیار زیاد در سر ما پدیدار شده است که من که مصرف نکردهام. او مصرف کرده و من به خاطر او به کنگره میآیم؛ اما با کمی حضور در کنگره و دریافت آموزشها به این نتیجه رسیدیم که این داستان در زندگی و تقدیر خود ما بوده، ما باید با یک مصرفکننده زندگی میکردیم تا در پس این همراهی گرههای وجودی خودمان را حل کنیم و البته برای حل این گرهها کجا بهتر از کنگره؟
در ابتدای ورود به کنگره باور این قضیه برای من هم بسیار سخت بود؛ اما الان بعد از حضور بیش از دو سال در کنگره با تمام وجود حس میکنم که درمان مسافرم برای کنگره کار پیش پا افتاده و سادهای است و در واقع معجزه کنگره در اتفاقهایی است که در مورد من و زندگیام افتاده، تغییراتی که با آموزشها و خدمت در کنگره در من و مسافرم ایجاد شده و در نتیجه آنها به یک تعادل و آرامش نسبی جسمی و روانی رسیدهایم.
همانطور که گفته شد عدالت؛ یعنی نگه داشتن اندازه؛ اما تا اینجای ماجرا من تنها یک مصرفکننده از دانشهای کنگره بودهام و تولیدی نداشتهام. تلاش کردهام؛ اما فقط برای خودم و آرامش زندگی خودم. میدانیم که در کائنات و هستی همه چیز بر مبنای عدالت است، حال آیا با این وجود کائنات در مورد منی که بی تولید میخواهم فقط مصرف کنم و از همه چیز مجانی بهره ببرم چه خواهد کرد؟ این نوع عملکرد دو نتیجه خواهد داشت: یکی اینکه به مرور زمان حتی با حضور مستمر در کنگره دیگر نمیتوانم از آموزشها به خوبی قبل بهرهمند شوم و دیگری آرامشی که مانند جواهری گرانبها برای خود و زندگیام جمع کردهام کمکم از من گرفته خواهد شد؛ چرا که در جریان نبوده و من نتوانستم امانتداری عادل در هستی باشم تا دیگران را نیز از آن بهرهمند سازم و هر دو نتیجه عین عدالت است.
آموزش با خدمت به خلق به جریان میافتد. اگر من در مورد آنچه دریافت کردهام منیت و خساست نداشته باشم و با خدمت، شروع به تولید آن نمایم نه تنها از داشتههایم کم نخواهد شد بلکه با تولید، جایگاه من در کل هستی بیشتر و ارزشمندتر میگردد. خدمت مالی و معنوی هر دو تولید محسوب میشوند و هر دو باید وجود داشته باشند. نمیتوان گفت من کار میکنم؛ اما پول نمیدهم یا پول میدهم که دیگر کاری انجام ندهم. خدمت باید هم به جان باشد و هم به مال. حضور در لژیون سردار خدمت مالی محسوب میگردد و با توجه به مفهوم عدالت اگر هر کس به اندازه خودش در این مسیر قدم بگذارد قطعا نتیجهاش را میبیند. اندازه آن نیز مانند همه خدمتها با توجه به شناخت خودمان و تشخیص عمل سالم؛ یعنی بخشش در عین عدالت و نگه داشتن تعادل مشخص میگردد که کار آسانی نیست. این شناخت و معرفت از آنچه باید بدهم و در ادامه انجام عمل سالم در مورد مالم، هم از نظر مادی و هم معنوی در صفحات بعدی کتاب زندگی تأثیرگذار و قابل مشاهده خواهد بود و برای آن کس که خواستار و رهجو باشد با حضور در لژیون سردار امکانپذیر، قابل درک و لمس میگردد.
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم)
رابط خبری و ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر سارا دبیر سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
87