جلسه چهاردهم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران با استادی مسافر سراج، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر فتحعلی بادستورجلسه " عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند؟ " سهشنبه 21 مرداد 1404 ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان سراج هستم یک مسافر، دستورجلسه امروز به موضوع <عدالت> اختصاص دارد.سوالی که مطرح می شود این است:آیاهمه افراد درکنگره ۶۰ با هم برابرند؟ تعادل به این معناست اگر انسان به تعادل نرسد آیا واقعا میتواند این ۱۴وادی را رعایت کند، میتواند تفکرسالم داشته باشد یا جهانبینی سالمی داشته باشد قطعاً نمیتواند چون در مسیر قرار نگرفته انسانها همیشه درحال ناشکری هستند که چرا این اتفاق برای من افتاده است ولی نمیدانیم که بایک جهان هوشمند روبهرو هستیم و هرچیزی دقیقا سرجای خودش قرار دارد.
هیچ چیزی درجهان هستی برپایه اتفاق نیست، به قول جناب آقای مهندس ما یک صفحه از هزار صفحه رو در این بعد داریم تجربه میکنیم خودمان وقتی به گذشته خودمان نگاهی بیندازیم، میبینیم که چه رنجهایی که در حق ما لطف شد پس ما با تضادها سر و کار داریم و تضادها یعنی سفیدی، روشنی، زشتی و اینها همه یک تضادی هست پس قطعا انسان باید سختیها را متحمل شود تا به آسانی و لذتها دست یابد تا آن لذت برایش دلنشین شود اگر در دام اعتیاد نمیرفتیم قطعا الان به این حال خوش نمیرسیدیم. قسمت دوم اینکه آیاهمه افراد درکنگره ۶۰ باهم برابرند؟ آقای مهندس فرمودند هم بله، هم خیر. کسی که اول بار وارد کنگره می شود به عنوان یک تازه وارد مهم نیست که ثروت اوچقدر است،چقدر درآمد دارد، جایگاه اجتماعی او کجا است دکتره،یامهندس هرچی هست برای خودش است زیرا برای درمان به کنگره میآید وقتی به درمان رسید آیا با راهنما،مرزبان برابرست، خیر زیرا وقتی کسی که خوب دارومصرف میکند، رهجوی که سیدیهایش را به موقع مینویسد و فرمانبردارخوبی است مگر میشود برابر باشد با یک رهجوی نامنظم و و رهجوی که نافرمانی میکند پس در سفر اول باید درست سفر کنیم تا بتوانیم به مرحله سفردوم برسیم تا بتوانیم خدمت کنیم. وقتی وارد بازی کنگره میشویم یکسری دغدغهها و مشکلات بیرونی ازبین می رود زیرا هر روز برای ما یک بازی دارد و از خیلی مسائل بیرونی وضدارزش دوری میکنم و به یکسری مسائلی که زندگیم را زیبا میکند دارم عادت میکنم پس درکنگره برای لذت بردن آمدهایم سعی نکنیم خودمان راگول بزنیم بنابراین باید از رنج و مشکلات خودمان لذت ببریم زیرا اگر لذت نبریم قطعا باختهایم و انسان چیزی جز باور خودش نیست یعنی یک گوشت و استخون و پوست کاری نمیکنند چون قدرت باور است و اگرکسی کنگره را باورنداشته باشد چگونه میخواهد سفر کند تا به رهایی برسد. اگرکسی ثروتمند شدن را باورنداشته باشد چگونه میخواهد ثروتمند شود ما با باورهایمان هم بازی میکنیم و در کنگره این قشنگی و لذتها الکی بدست نیامده است برای آن هزینه باید پرداخت کرد. از اوج تاریکی به روشنایی رسیدن است. این موضوع واقعا نعمت بزرگی هست که آقای مهندس دراختیار همه ما قرار داده است پس هرچی این نعمت را بیشتر درک کنیم بیشتر ازآن لذت میبریم. یک راهنما ۱۰ ساله دارد درکش میکند من سفراولی ۱۰ روز.

تایپ : مسافر حسین لژیون سوم
ارسال : مسافر عسگر
- تعداد بازدید از این مطلب :
66