English Version
This Site Is Available In English

بین خدمت و خیانت یک تار مو فاصله است

بین خدمت و خیانت یک تار مو فاصله است

پیام از استاد سردار:

ما خوب هستیم و در عالم خویشیم، امید است که شما در جهان خود به آنچه می‌دانید، وفای عهد نمایید؛ در پی سفرهای خود یا خواب‌های خود، به دنیایی یا به عبارتی به دنیاهایی قدم گذاشته‌اید که خوب می‌دانید، وارد شدن به‌طور دائم، به آن جهان‌ها، مقدمه‌اش همه در جهان شما مهیا می‌گردد.

گروه سایت همسفران نمایندگی اروند آبادان با زوج مرزبان همسفر زهره و مسافر رضا مصاحبه‌ای پر از حس و حال خوب انجام داده است تا این دو عزیز از تجربیات خویش سخن بگویند. شما را به خواندن این مصاحبه زیبا دعوت می‌کنیم.

همسفر زهره و مسافرشان رضا با تخریب ۲۷ سال آنتی‌ ایکس شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۲۲ روز با روش DST و داروی اپیوم با راهنمایی مسافر مرتضی و همسفر بدریه سفر کردند. هم اکنون ۱۹ ماه است که با دستان پر مهر آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. همسفر زهره با لطف خداوند و آموزش های کنگره در جایگاه‌های خدمتی عکاسی سایت، مرزبان پارک و لژیون سردار در کنگره حضور دارند، همچنین مسافر رضا در جایگاه‌های خدمتی دبیری، نگهبانی، سردار، نگهبان ورزش فوتبال، مبصر کلینیک خدمت کرده‌اند و در حال حاضر در جایگاه مرزبان پارک در کنگره حضور دارند.

فرمان ورود به کنگره چگونه صادر شد؟

مرزبان همسفر زهره:

صدای دلنشین مهندس، از طریق سی‌دی‌ها که مسافرم در خانه گوش می‌داد طنین انداز شد، گویی من را صدا می‌زد و من را به نقطه‌ای فرا می‌خواند به نام کنگره و من به ندایش لبیک گفتم؛ شبیه به معجزه بود.

مرزبان مسافر رضا:

اذن ورودم به کنگره زمانی صادر شد که یک‌ بار مثل همیشه تا نزدیک صبح بیدار بودم، از طریق اینستاگرام روز جمعه صبح لایو جلسه لژیون پزشکان مهندس دژاکام را به شکل اتفاقی دیدم و متوجه شدم از درمان اعتیاد صحبت می‌کنند نه از ترک اعتیاد؛ از طریق سایت، آدرس نمایندگی اروند را پیدا کردم و وارد کنگره شدم.

مهم‌ترین تأثیر کنگره در زندگی شما چه بوده است؟

مرزبان همسفر زهره:

من دوباره خودم را پیدا کردم، چندین سال آن‌قدر درگیر مشکلات و تخریب خودم و مسافرم بودم که خودم را گم کرده بودم.

مرزبان مسافر رضا:

مهم‌ترین تأثیر کنگره درمان، نظم، انضباط، آرامش، خدمت کردن، عشق و محبت واقعی بود.

چگونه در کنگره۶۰ قدردانی کنیم؟

مرزبان همسفر زهره:

فکر می‌کنم پوریای ولی گفتند: تا توانی به جهان، خدمت محتاجان کن، به دمی یا درمی‌ یا قلمی یا قدمی؛ به باور من، وقتی وجودمان در مسیر خدمت به خلق خدا قرار گرفت، مورد انتخاب خداوند واقع شده‌ایم؛ بنابراین باید قدردان این فرصت باشم؛ برای قدردانی باید طبق الگو که آقای مهندس هستند و در مسیر اهداف کنگره بمانیم؛ ایشان تمام خودشان را گذاشتند برای من، خانواده‌ام و دیگران، با این حال هنوز می‌فرمایند بدهکار کنگره‌ هستند، پس تکلیف من معلوم است؛ من تمام تلاش خود را می‌کنم که در جهت اهداف آقای مهندس و ارتقاء آن اهداف باشم؛ از وقتی کنگره را درک کردم، وارد لژیون سردار شدم و ان‌شاءالله این مسیر را ادامه خواهم داد.

مرزبان مسافر رضا:

قدردانی در کنگره یعنی من بتوانم با حفظ جایگاه و حرمت کنگره خدمت کنم تا یک شخص مصرف‌کننده بتواند مثل من از تاریکی‌ها خارج شود و به رهایی برسد؛ من همیشه خودم را مدیون کنگره می‌دانم و نباید فراموش کنم که کنگره یک زندگی دوباره به من و خانواده‌ام بخشید.

نظر شما در مورد تولد رهایی‌ها چیست؟

مرزبان همسفر زهره:

فرصت و امید دوباره است برای زندگی، زنده شدن دوباره ققنوس از خاکستر، فرصت حیات دوباره؛ شخصاً در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان که انجام وظیفه می‌کنم زیاد دیدم که کمتر نصیب هر کس می‌شود.

مرزبان مسافر رضا:

در کنگره همه چیز الگو است؛ تولد رهایی به یک تازه وارد این امید را می‌دهد که در کنگره درمان اعتیاد جواب می‌دهد و باعث می‌شود من و بقیه اعضاء انرژی مضاعف بگیریم و یادمان باشد از کجا آمده‌ایم، الان کجا هستیم و قدردان کنگره باشیم.

چه چیزی باعث شد همچنان در کنگره بمانید و خدمت کنید؟

مرزبان همسفر زهره:

من گاهی شیفت عصر هستم و راهنمایم به من می‌گوید الویت، زندگی و کارت هست؛ ولی من با سختی شیفتم را عوض کردم و به کنگره آمدم؛ چون اینجا واقعاً تنها جایی هست که من مشکلات، ناراحتی و خستگی محیط بیمارستان را فراموش نه بلکه درمان می‌کنم؛ من به کنگره نیاز دارم، اینجا محل سازندگی و آرامش من است.

مرزبان مسافر رضا:

اول از همه پیوند عشق و محبت بین اعضاء، دوم این‌که احساس دین به کنگره دارم؛ خدمت در کنگره به من حال خوش می‌دهد، حال خوشی که قبلاً جای دیگر به دنبالش بودم و با مصرف مواد می‌خواستم به آن برسم.

تأثیر اعتیاد بر روند زندگی شما چگونه بوده است؟

مرزبان همسفر زهره:

اعتیاد باعث افسردگی و انزوای من شده بود؛ خودم را فقط با کارم مشغول کرده بودم تا کمتر با مسافرم درگیر شوم، شیفت‌های زیاد باعث افسردگی جسمی و روحی در من شده بود، ولی همیشه امید زیادی به رحمت خدا در زمینه درمان مسافرم داشتم.

مرزبان مسافر رضا:

اعتیاد تعادل را از زندگی من گرفته بود و خودم و مسیر درست زندگی‌ام را گم کرده بودم.

از تأثیرات کنگره بر روی خودتان و زندگی شخصی‌تان بفرمایید؟

مرزبان همسفر زهره:

تأثیرات کنگره در زندگی ما غیرقابل شمارش هست؛ هر چیز خوب و قشنگ زندگیمان از کنگره است؛ اکنون زندگی ما طبق نظم، پس انداز و بخشش که در لژیون سردار آموختم، پیش می‌رود؛ با توصیه‌های مهندس در مورد تغذیه سالم، سلامت جسمی و روانی ما بیشتر شده و سرتاسر زندگی ما سرشار از عشق و آرامش شده است.

مرزبان مسافر رضا:

«انسان جایگاه انسانی خود را گم کرده و باید آن را بیابد» جناب مهندس آدرس خودم را به خودم می‌دهد، چون خودم را گم کرده بودم؛ خدا را شکر می‌کنم کنگره تأثیرات زیادی برای من داشته است؛ مانند درمان اعتیاد، درمان سیگار، کاهش وزن و تغذیه سالم؛ با آموزش جهان‌بینی، کنگره به من علم زندگی کردن را آموخت که زندگی کنم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند؛ جا دارد از راهنما و استاد عزیزم آقا مرتضی تشکر کنم که این آموزش‌ها را به من منتقل کردند.

در این مدت پس از رهایی تا چه میزان به فرمان عقل نزدیک شده‌اید؟

مرزبان همسفر زهره:

با آموزش‌هایی‌ که در ارتباط با قوانین زندگی در کنگره آموختم و با رعایت حرمت‌های کنگره که در زندگی و شغلم رعایت کردم، همچنین با دوری از ضد ارزش‌ها، درصد نسبتاً بالایی به فرمان عقل نزدیک شدم و نشانه‌اش همین آرامشی‌ست که به آن رسیدم.

مرزبان مسافر رضا:

وقتی از ضد‌ ارزش‌ها دوری کنم طبیعتاً حس من خوب و مثبت خواهد شد؛ حس اولین نیروی به کار گیری قوه عقل هست، پس سعی می‌کنم تا می‌توانم به فرمان عقل نزدیک شوم و به اجرا بگذارم و به طور عملی انجام دهم.

به نظر شما بهترین خدمتگزار باید چه معیاری داشته باشد؟

مرزبان همسفر زهره:

خدمتگزار باید فرمان بردار، منظم و مسئولیت‌پذیر باشد و اجازه ندهد ارتباطی که با کنگره دارد قطع شود.

مرزبان مسافر رضا:

یک خدمتگزار اول باید عشق بورزد و بعد مسئولیت‌پذیر باشد، چون به قول آقای مهندس، بین خدمت و خیانت یک تار مو فاصله است.

آقای مهندس می‌فرمایند: (از کجا آمده‌ایم، آمدنمان بهر چه بود) حس و نظرتان را راجع به این جمله بیان کنید؟

مرزبان همسفر زهره:

به نظر من این همان درک وادی دوم هست؛ هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد؛ باید رسالتمان را بدانیم و از فرصتی که در اختیارمان قرار داده شده است با صبر، تلاش و معرفت نهایت بهره را ببریم.

مرزبان مسافر رضا:

جالب است، این شعر را خیلی دوست داشتم و در دوران تحصیل حفظ کرده بودم؛ منظور از این شعر این هست، من بتوانم به آن درک برسم که وجود من در این دنیا این هست که رسالتی به عهده دارم و بیهوده پا به این جهان نگذاشته‌ام و آن آموزش گرفتن و خدمت کردن به خلق هست.

شما یک همسفر دیگر هم دارید؛ حس و حال فرزندتان، قبل و بعد از کنگره چگونه بوده است؟ آیا آموزش‌های کنگره بر فرزندتان تأثیری داشته است؟

مرزبان همسفر زهره:

مهدی نسبت به قبل تغییرات هر چند اندک داشته، ما به خاطر سنش نمی‌خواهیم زیاد به او اصرار کنیم، بعضی روزها برای جلسات، ورزش یا استخر حضور پیدا می‌کند و ما با روش DST با او پیش می‌رویم؛ نسبت به قبل منظم‌تر شده است، امیدوارم در آینده بیشتر آموزش بگیرد.

مرزبان مسافر رضا:

بله همسفر دیگر من پسرم هستند که قبل از کنگره به خاطر درگیر بودنم با مصرف مواد، کمتر با پسرم وقت می‌گذراندم و دیالوگ کمتری داشتیم، طبیعتاً او هم منزوی شده بود و من ناخواسته به خانواده و فرزندم آسیب وارد کرده بودم؛ اما با ورودم به کنگره و تغییراتی که به برکت آموزش‌های آقای مهندس، در من اتفاق افتاد و حس‌ها باز شد، رابطه‌ام با پسرم خیلی بهتر شد و پسرم هم ترقیب شد و به کنگره آمد اکنون کم‌کم دارد به کنگره وصل می‌شود، خدا را شکر، صد البته کنگره به صورت غیر مستقیم، همان‌طور که بر روی من تاثیر مثبت گذاشته روی فرزندم هم اثر مثبت گذاشته است و این امر باعث شده که او به کنگره وصل شود و شروع به تغییرات مثبت کند.

ضمن تبریک جایگاه جدیدتان به عنوان مرزبان پارک، از این‌که هر دو شما در کنار هم در این جایگاه قرار گرفتید، چه حس و حالی دارید؟

مرزبان همسفر زهره:

من از این‌که هر دو مرزبان پارک هستیم خوشحالم؛ بالاخره هر چه نقاط اشتراک بیشتر با هم داشته باشیم، در یک راستا که همان راه امن و سالم کنگره است خواهیم بود؛ با آموزش و خدمت، بهتر و بیشتر می‌توانیم به هم و به دیگران کمک کنیم.

مرزبان مسافر رضا:

در ابتدا از شما تشکر می‌کنم. سپاسگزارم بابت تبریک جایگاه خدمتی بنده و همسفرم؛ در جواب باید عرض کنم، همیشه جایگاه خدمتی به من انرژی مضاعف و حس و حال قشنگ داده، مخصوصاً الان که همسرم هم در همین جایگاه خدمتی، مرزبان پارک هستند.

پیام یا سخن آخر؟

مرزبان همسفر زهره:

تا توانی دلی به دست آور، دل شکستن هنر نمی باشد؛ امیدوارم با عشق و محبت که آقای مهندس در وادی ۱۴ به ما آموزش دادند، همسفران و مسافران، همزمان با رعایت حرمت‌ها و جایگاه‌ها، همیشه کنار هم و حامی هم باشند؛ چون حمایت عاطفی خیلی باعث جذب و استحکام رهجو در کنگره، به‌خصوص در بدو ورودش می‌شود؛ از تمام اعضاء کنگره به‌خاطر محبتشان ممنونم، از شما به‌خاطر مصاحبه سپاسگزارم؛ خداوند مهندس، خانواده‌اش و خانواده کنگره۶۰ را سلامت و پایدار نگه دارد.

مرزبان مسافر رضا:

همیشه قدردان آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم و سعی می‌کنم با خدمت کردن در کنگره بتوانم یاری‌رسان هم‌نوعان خود و دردمندان باشم، از شما هم سپاسگزارم موفق باشید.

مصاحبه کننده و طراح سوال: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر فرحناز مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .