جلسه هشتم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلیخان کرمان به استادی مرزبان همسفر زهرا، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «عدالت، آیا در کنگره۶۰ همه افراد با هم برابرند؟» روز دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم روزی من شد تا بتوانم، با ظرف خالی که امروز در دست دارم در کنگره و در جلسه سردار حضور داشته باشم و در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم. باید در مقابل هستی و کنگره سجده شکر به جای آورم که باز فرصتی برای من نهادینه شد تا بتوانم روی تکتک شما عزیزان را ببینم امیدوارم که به خوبی از تعطیلات بهره برده و آموزشهایی که تا به امروز در کنگره دیده اید را به بهترین شکل و به نحو احسنت کاربردی کرده باشید. به رسم ادب از استاد سردار و آقای مهندس عزیز بسیار سپاسگزارم، از اسیستانت محترم خانم سحر عزیز تشکر می کنم که بایستی ایشان در جلسه حضور داشته باشند؛ اما بنا به دلایلی نتوانستند خودشان را برسانند، قدردان راهنمای عزیزم خانم شکوفه و خانم نجمه عزیز هستم، امیدوارم سعی کرده باشم رهجوی خوبی برای کنگره و شما عزیزان تا امروز بوده باشم و از تمامی خدمتگزاران تشکر میکنم و از نگهبان لژیون سردار خانم زهره عزیز که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا بتوانم در این جایگاه حضور داشته باشم بسیار سپاسگزارم.
در این تعطیلات خیلی دلتنگ شما عزیزان بودم و هر لحظه به کنگره و دیدن شما فکر میکردم و تحمل نداشتم که امروز برسد تا بتوانم در شعبه حضور داشته باشم و حتی شده بیایم و یک زباله را از زمین بردارم و به خانه برگردم تا بتوانم از فرصت آموزش گرفتن استفاده کنم. امیدوارم در این تعطیلات منِ زهرا توانسته باشم ذهن خودم را آرام کنم و قدر کنگره را دانسته باشم. آقای مهندس تعطیلات را با چه تفکر بزرگ و عظیمی برای ما قرار داده اند و چه مسئله بزرگی پشت این بوده که دو هفته از کنگره دور باشیم تا بیشتر قدر بدانیم. امروز همه ما بدون علت نیست که به این مجلس عاشقانه سردار دعوت شده ایم، بزرگترین راز لژیون سردار را در آینده و در بعدهای بعد خواهیم فهمید، همه ما مردگانی بودیم که امروز زنده و احیاء شدیم و عدالت و مشیت الهی شامل حال تکتک ما شده است.
از نظر من باید به جلسه سردار از یک دید عظیم دیگری نگاه کرد؛ چون خود من با حضورم در لژیون سردار هر آن چیزی که نوشتم و خواستم تا به امروز به چه زیبایی به آن رسیده ام و این رسیدن ها فقط بین من و خدای من است و خدا را هزاران بار شاکر و سپاسگزار هستم. دستور جلسه امروز در مورد "عدالت در کنگره است آیا همه افراد در کنگره با هم برابر هستند"یا خیر! عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی به درستی در سر جای خودش است؛ یعنی هرچیزی جایگاه، پست و مقام خودش را دارد، در کنگره هر جایگاه براساس تلاش و ظرفیت و حتی آن مسئولیت پذیری که افراد دارند متفاوت است و جایگاه هر شخصی با دیگری فرق دارد. مثلاً فردی که در آزمون راهنمایی تلاش میکند و قبول میشود و راهنما میشود، با فردی که می خواهد راهنما شود و اصلاً تلاشی نمیکند خیلی فرق دارد و و آن فردی که تلاش نمی کند نباید هیچ توقعی داشته باشد. در کنگره عدالت برای همه یکی است مثل خورشید میماند و بر همه ما انسانها میتابد.
عدالت، عشق، محبت و همه آموزش ها به ما همسفران به طور یکسان داده می شود این من هستم چقدر از آن ظرف عشق و محبت استفاده کنم در هر فردی برداشتها متفاوت است اگر ما بیاییم در خودمان گنج درونی را پیدا کنیم و در مسیر صراط مستقیم و به دنبال کسب معرفت باشیم، عین عدالت در زندگی مان برقرار میشود و زندگی من زهرا سرشار از نور خواهد شد. در این دنیا تعادل است که همه چیز را در کنار هم نگه میدارد، اگر همه ما مثل هم باشیم شب و روز، زشتی و زیبایی نباشد زندگی برای همه ما خسته کننده میشود و ممکن است دیگر هیچ تلاشی برای ادامه زندگی نکنیم برای همین است باید همیشه عدالت برقرار باشد. منِ زهرا وقتی همه چیز برایم یکنواخت شود دیگر؛ حتی از خانه هم بیرون نمیآیم و با خودم میگویم من پول دارم، ماشین دارم برای چه تلاش کنم! این جا است که خداوند یک عدل و مساواتی را برای من در زندگی قرار میدهد تا بتوانم بهترین نسخه برای زندگی خودم باشم.
در این مسیری که پا گذاشتیم باید تولید کننده زیبایی و تمام آن چیزهایی که خودمان به دنبال آن هستیم باشیم و در این مسیر تولید، راز و رمز کشف حقیقت و آن رسیدن برای هر فرد کاملاً فرق دارد و متفاوت است. و اگر در صراط مستقیم باشیم زندگی ما پلهپله و طبق عدالت جلو میرود، خداوند میفرمایند: من تو را در تاریکی آفریدم تا خودت را پیدا کنی، همه ما یک قطره از نور الهی هستیم و در تاریکیها است که میتوانیم خودمان را پیدا کنیم و این جا است می فرمایند: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ این جا است که وقتی من با نور خودم آشنا شدم و نفس خودم را شناختم آن موقع است که میتوانم دنیا را بشناسم و جهان را جور دیگری ببینم. اگر در کنگره همه در یک نقطه مساوی بودیم نمیتوانستیم آموزش بگیریم و زندگی هیچ معنایی نداشت و نیازی نبود برای خدمتی تلاش کنیم. میوه عشق در لژیون سردار بخشش است و ما با عدالت میتوانیم این را به جریان بیندازیم، در کنگره از خیلی کارها عبور کردیم و در سفر دوم تنها این به ما کمک میکند که با معرفت و عمل سالم به شهر وجودی خداوند که همان عدالت است برسیم و شاهد تغییراتی در زندگی مان باشیم.
آقای مهندس میفرمایند: مهم نیست که شما چه دارید، مهم این است که شما به چه چیزی فکر میکنید. حضور در لژیون سردار افکارمان را تغییر می دهد، فردی که میبخشد همواره زنده است و رُشد میکند دل انسان بخشنده دلی است که به عشق زنده است. اگر من در زندگی سطل سطل از مال و ثروت، وقت، انرژی و محبتم ببخشم خداوند دریا دریا به من برمیگرداند و میبخشد. در کنگره یاد گرفتم به راستی، وعده خداوند دروغ نیست اگر من بخشندگی نداشته باشم رُشد نمیکنم ثابت و فرسوده میمانم و دیری نمی پاید از بین خواهم رفت و هیچ لذتی از زندگی ام نخواهم برد. در ادامه هیچ چیز مجانی به دست نمیآید و همه ما انسانها باید در راستای مسیر زندگی تلاش و خدمت کنیم و ذرهذره آموزش بگیریم. دوست من از دل خویش غافل مباش، همواره در دل خویش با خدای خویش دیدار کن.
متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.

تایپیست: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) مرزبان
ویرایش و ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
210