آقای مهندس در سیدی پرده در مورد نیروهای خفته انسانها صحبت میکند، اینکه آیا نیرویی در درون ما هست یا نیست؟ در درون ما انسانها همه چیز نهاده شده است و این ما هستیم که باید آنها را استخراج کنیم، مثلاً تمامی زبانها در درون ما هست و اگر ما بخواهیم به طور مثال زبان اسپانیایی یا روسی را یاد بگیریم در درون ما هست و ما باید آن را استخراج کنیم یا نوازندگی گیتار و یا ورزشهای رزمی در درون ما هستند و هر موقع که خواستیم میتوانیم این نیروها را بیدار کنیم و آنها را استخراج کنیم؛ پس در درون ما هر چیزی یا هر هنری وجود دارد و هست و ما باید آنها را بیدار کنیم؛ اما این نیروهای خفته در درون حیوانات وجود ندارد؛ پس این نیروها در درون ما وجود دارند و کار ما این است که آنها را بیدار کنیم و استخراج کنیم. بعضی از انسانها تمام عمر خودشان را صرف زندگی کردن هستند و این نیروها را فراموش میکنند و هیچ توسعهای به خودشان نمیدهند و این درست مثل حیوانی است که فقط میخورد و میخوابد و اینکه دانش و دانایی خودش را افزایش بدهد هیچ حرکتی را انجام نمیدهد و بعضی ها هم تمام عمر خودش را صرف معنویات یا عبادت میکند این کار به عقیده من درست نیست. اگر هر انسانی بتواند هر دو را انجام بدهد؛ یعنی هم به زندگی خودش بپردازد و زندگی کند و از وجود حیات برخوردار باشد و هم بتواند کارهای معنوی و دانش خودش را بالا ببرد و نیروهای خفته خودش را بیدار کند این بهتر است.
این نیروهای خفته در زمین هم وجود دارند و ما برای اینکه به آنها برسیم باید آنها را بیدار و استخراج کنیم و ما باید با حرکت کردن خودمان انها را بیدار کنیم، مثلاً در درون زمین، طلا، الماس، فیروزه و ... وجود دارند و ما باید با حرکت کردن درست و البته تفکر درست هم بتوانیم آنها را استخراج کنیم یا برای داشتن انواع میوهها و یا بذرها باید دانه یا بذر مورد نظر را بکاریم و آنها را آبیاری کنیم و کارهای دیگر را انجام دهیم و مراقبت کنیم تا بتوانیم به محصول مورد نظر یا میوه مورد نظر خود برسیم و آنرا برداشت کنیم؛ پس در زمین هم این نیروهای خفته وجود دارند و این ما هستیم که باید آنها را بیدار کنیم. در درون انسان هم این نیروها وجود دارند و ما باید آنها را بیدار و استخراج کنیم؛ البته در آوردن این نیروها چندان ساده و آسان نیست و ممکن است که ما با هزاران مشکل و مانع و شکست مواجه بشویم؛ پس وقتی میخواهیم نیروی خفته را بیرون کنیم خطراتی را به همراه دارد و در کمین است.
ما باید برای بیدار کردن نیروهای خفته زمین باید حرکت کنیم و تفکر هم داشته باشیم که چگونه این نیروها را بیدار کنیم، مثلاً شما میخواهید اعتیاد را درمان کنید، چگونه نیروی خفته خود را بیدار میکنید؟ باید جهت راه را پیدا کنید، مسیر را پیدا کنید تا مسیر را پیدا نکنید موفق نمیشوید و درست نمیشود؛ پس برای نیروهای درون باید دو کار را انجام دهیم ۱ـ باید تفکر کنیم ۲ـ حتماً باید حرکت هم داشته باشیم. وقتی هم که حرکت کردیم در راه اتفاقات و خطرات در کمین هستند و ممکن است که با شکست مواجه بشویم و مهم نیست که با شکست مواجه شویم؛ چون شکست پل پیروزی است. آقای مهندس در این سیدی در مورد تجزیه هم صحبت میکنند و میفرمایند: تجربه اگر خوب باشد یک بار کافی است. وقتی شما چندین بار تجربه می کنید غلط است؛ چون راه غلط است. شما با متد دیاستی یک بار درمان میکنید تمام میشود؛ ولی با سقوط آزاد چندین بار موفق نمیشوید، مثلاً مدت بیست سال است که پاک هستید؛ ولی در طول این بیست سال با شکنجه و ناراحتی همراه بودید؛ پس در هر کاری اگر تجربه درست عمل کنید یک بار کافی است و دیگر نیازی به تجربه مجدد ندارد و در نهایت مسئله همین بیدار کردن نیروهای خفته و انتخاب راه درست و مستقیم است که امیدوارم همه با تفکر درست نیروهای خفته خودمان را بیدار کنیم.
منبع: سیدی «پرده» از آقای مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر کبری لژیون اول
ویرایش و ارسال همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارومیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
92