English Version
This Site Is Available In English

جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر ماهان

جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر ماهان

جلسه دهم از دوره چهل و سوم از کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای محترم مسافر شهاب و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه " عدالت، آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند ؟ " شنبه 18 مرداد  ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد. 

خلاصه سخنان استاد :

این دستور جلسه دو قسمت است، عدالت یک بخش و آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند یک بخش دیگر. تعریفی که از عدالت در کنگره یاد گرفته‌ایم با چیزی که در جامعه شنیده‌ایم متفاوت است، اکثر ما عدالت را با مساوات اشتباه می‌گرفتیم. دیدگاهمان این بود که همه‌چیز باید مساوی باشد تا اینکه آمدیم کنگره و نوع دیدگاه ما به عدالت متفاوت شد، کنگره می‌گوید هر چیز در جای خودش اگر ما قسمت اول دستور جلسه را متوجه بشویم قسمت دوم را به‌درستی می‌توانیم درک بکنیم. جواب سؤال، اینکه آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند؟ پاسخ هم می‌تواند بله باشد و هم می‌تواند خیر باشد، در بدو ورود هر شخص از این درمی‌آید داخل با بقیه اعضا برابر هست و این سؤال را نمی‌پرسند که آیا شما ثروتمند هستی، فقیر هستی، مهندس هستی یا کاسب هیچ‌کدام از این سؤال‌ها را از شما نمی‌پرسند یک سرویس و یک خدمات برابر را به شما می‌دهند، سه جلسه راهنمای تازه‌واردین به هر شخص متناسب با آنتی‌ایکس او توضیح می‌دهد و قوانین کنگره را همانند با بقیه به شما توضیح می‌دهند، شما راهنما انتخاب می‌کنید و به راهنما شما را معرفی می‌کنند و ازآنجا به بعد آن قسمت جواب (خیر) شروع می‌شود و همه باهم برابر نیستند دلیل این موضوع این هست که جایگاه هر شخص در کنگره به خودش و عملکردش بستگی دارد، دو مسافر سفر اولی که سفر خود را با یکدیگر آغاز می‌کنند باهم برابر نیستند کسی که خوب سفر می‌کند با بد سفر می‌کند باهم متفاوت است یا دو سفر دومی که بعد از رهایی یکی می‌رود سمت خانه زندگی خود و دیگری خدمتگزار می‌شود و وقت خود را برای کنگره می‌گذارد حال این دو نوع با یکدیگر متفاوت است و با یکدیگر برابر نیستند.

ماهان وقتی آمد به کنگره واقعاً حال ویرانی داشت، قبل از ماهان به خود می‌گفتم من چه راهنمایی هستم که این افراد را رها کردم و دچار غرور شدم تا روزی که راهنمای محترم تازه واردین ماهان را به لژیون من معرفی کرد و من ماهان را نگاه کردم و پیش خود گفتم صد رحمت به افراد قبلی ، تخریب ماهان جوری بود که تصاویری را می‌دید و اصلاً حال خوبی نداشت، همه ما کلمه دوقطبی به گوشمان خورده، به گوش من هم خورده بود اما تابه‌حال مثل ماهان ندیده بودم . داخل لژیون می‌نشست 5 دقیقه خیره به چشم‌های من نگاه می‌کرد، یک سؤال کوتاه می‌پرسید و خودش در جواب سؤال خودش می‌خندید بعد پنج دقیقه گریه می‌افتاد، اما خدا را شکر خیلی خوب سفر کرد خیلی گوش‌به‌فرمان بود. از همان سفر اول خدمتگزار بود و حالا با ورود به سفر دوم به جایگاه مرزبانی رسید و واقعاً با تلاشی که کرد لایق این حال خوش است و امیدوارم ماهان عزیز را در جایگاه راهنمایی ببینم.

در ادامه جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر ماهان برگزار شد :

اعلام سفر مسافر: آخرین آنتی‌ایکس مصرفی شیره تریاک و گل، 11 ماه سفر کردم به راهنمایی آقا شهاب؛ در ادامه سفرسیگار کردم به راهنمایی آقا محمد صادق به مدت 10 ماه؛ راهنمای خدمتی، ایجنت محترم آقا ناصر، 9 ماه و 23 روز هست که سفر تغذیه سالم می‌کنم به راهنمایی آقا رضا در نمایندگی پارک طالقانی، رهایی از بند مواد یک سال و یک ماه، رهایی از بند سیگار 9 ماه، کاهش وزن 16 کیلو گرم، ورزش در کنگره در حال حاضر بسکتبال و شنا.

آرزوی مسافر: آرزو می کنم خودم و کسانی که در این مسیر به من کمک کردند، هیچ زمان و هیچ وقتی یاد خدا را فراموش نکنند.

خلاصه سخنان مرزبان محترم مسافر ماهان:

خدا رو شاکرم که الان اینجا در کنارشما هستم چون این صحنه رو از زمانی که فهمیدم کجا هستم همواره برای خودم تصویرسازی کردم و برایش زحمت کشیدم. بستر کنگره و روش DST یک معجزه است و من هم به آن معجزه سبز می‌گویم و ایمان دارم. من 16 سال بود که میخواستم ترک کنم و سقوط آزاد های متوالی و زیادی رو تجربه کردم و هر دفعه تعادلم رو بیشتر از دست میدادم. من به علت سقوط آزاد های زیاد و روش ترک های اشتباه و مصرف مواد، تصاویری را می‌دیدم که نمی خواستم ببینم و همانطور که به نفس کشیدن اعتقاد دارم به صور پنهان نیز معتقدم و کنگره مسائلی را برای من حل کرده است که بسیار در زندگی من تاثیر گذار بوده است. من چراهای زیادی در زندگیم داشتم و شخصا عدالت رو قبول نداشتم و می گفتم که در دنیا عدالتی وجود ندارد ولی با راهنمایی‌های راهنمای عزیزم متوجه شدم که یا جبران خسارت می‌کنم و یا آموزش می‌گیرم. من مردم را به خاطر ترس از ناکامی قضاوت می کردم که مبادا از سمت آنها ضربه بخورم و کنگره در من نقطه تفکر ایجاد کرد تا با گره‌هایی از خودم مواجه بشم و به دنبال تغییر در صفات خود با اختیار باشم. من کمپ نرفتم ولی در بیمارستان بستری شدم و حدود 7 سال قرص می خوردم و خداوندم را شاکرم که اینجا صحیح و سالم در خدمت شما هستم. مطالبی که در طول سفرم توانست به من کمک مهمی کند: برنامه ریزی، نظم، مدیریت زمان، تلاش مستمر، تکرار و تمرین یا ایمان، ثبات، پرهیز، تزکیه و پالایش و تعلیم و مطالعه و ورزش و البته تعادل و تدریجی و همه جانبه بودن به کارگیری آن آموزش‌ها بودند. برداشت من از کتاب 60 درجه برای سفر اول در کنار فرمان‌برداری، صبر هست و در سفر دوم در کنار قدر شناسی، آنچه به دست آوردم. ما آن چیزی هستیم که فکر می کنیم پس من شاد هستم، فعال و راضی هستم، سالم و تندرست هستم، دوست داشتنی و با محبت هستم. وقتی من فکر خوب می کنم فرکانسم با دیگران و پیرامونم خوب می شود، آقای مهندس می‌فرمایند همه شانش خدمت پیدا نمی‌کنند حالا که ما فرصت به دست آوردیم بهتر است فکر خوب کنیم. وقتی سرم را زیر پایم بگذارم، می توانم آموزش بگیرم و کسب آگاهی کنم و ارتقا پیدا کنم و در مدار بالاتر قرار بگیرم و نقطه تحمل بیشتری داشته باشم و همچنین در لژیون سردار گذشت و بخشش رو یاد می گیرم. من از راهنمای خودم و راهنمای همسفرم و خواهر عزیزم و همه مسافران عزیز و همسفران محترم و ایجنت و گروه مرزبانی قدیم و جدید بسیار تشکر می کنم.

خلاصه سخنان راهنمای محترم همسفر مونا:

من هم به آقا ماهان تبریک می گویم. راه سختی در پیش داشتید و موفق شدید. به همسفر آقا ماهان هم تبریک می‌گویم چون در سرما و گرما پشت و پناه مسافرشان بودند و مسیر طولانی رو از کرج می آمدند. زیرا همسفر با بند محبت به مسافرش وصل می باشد و اگر یکی در این مسیر کوتاهی کند، رهایی با کیفیتی اتفاق نمی افتد. هرکس در کنگره قدم می‌گذارد باید محکم و با ایمان راسخ قدم بردارد تا عدالت درباره او اجرا شود و طعم رهایی واقعی را بچشد.

خلاصه سخنان همسفر ونوس:

از ورود من به کنگره دو سال می گذرد. وقتی برادرم در مورد کنگره به من توضیح داد. من با خودم گفتم، حتما یکی از این گروههای چند نفره هستند که نتیجه ای هم ندارند و آمدم تا کنگره را پیدا کنم و به پلیس معرفی شان کنم. وقتی که وارد نمایندگی شدم با راهنمای تازه واردین صحبت کردم و کمی از اضطراب و دلواپسی من کم شد ولی همچنان بدبین بودم، ولی به لطف خدا و کمک دوستان به کنگره وارد شدم و بیشتر با آموزش‌های آن آشنا شدم و آنچه که باعث شد تا من ادامه بدهم، بند محبتی بود که بین من و برادرم بود. از آقای مهندس، راهنمای لژیون درمان مواد، راهنمای لژیون ویلیام، راهنمای لژیون جونز، ایجنت محترم و همه کسانی که در کنگره زحمت می کشند تشکر می کنم.

تایپ: مسافر امیر حسین و مسافر حمید رضا
عکس : مسافر علی رضا و مسافر امیر
بارگزاری: مسافر حمیدرضا

مرزبان خبری: مسافر ماهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .