English Version
This Site Is Available In English

خیلی مسائل هستند که قابل پیش‌بینی نیستند و در مسیر زندگی اتفاق می‌افتند

خیلی مسائل هستند که قابل پیش‌بینی نیستند و در مسیر زندگی اتفاق می‌افتند

دومین جلسه از دور پانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ مسافران نماینده دکتر احمد با استادی مسافرراهنماحمید، نگهبانی مسافرجمشید و دبیری موقت مسافر روح الله با دستور جلسه « وادی پنجم و تأثیرآن روی من » روزسه‌شنبه ۱۴۰۴/۴/۳۱راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر. ممنون و سپاسگزار خداوندم، همینطور سپاسگذار جناب مهندس و خانواده محترمشان، دیده بانان عزیز و ایجنت محترم و شما عزیزان. این جایگاه استادی حسنی که داره و همیشه برای من اینطوری بوده یک حالتی از شوق و اضطراب را در خودش دارد و تا حالا نبوده که یک کدام از اینها نبوده باشه همیشه هم شوقِ بوده و هم اضطراب و این میتواند یکی از نشانه های درست بودن حرکت و رسیدن در این راه و سفر باشد.

داشتم فکر می‌کردم در اینکه ۱۴ وادی برای رسیدن به خود، خود میتواند همان وجود باشد شنیده‌اید که می‌گویند؛ مثلاً فلانی چقدر آدم بی‌ وجودی شده!. و این خود یا وجود بواسطه مصرف مواد مخدر و همینطور عدم تفکر سالم، از یک جایی به بعد جا میماند و یا از ما ربوده میشود، که باید برای رسیدن به خود در جهت خلاف مسیری که آمدیم حرکت کنیم تا برسیم بهش و پسش بگیریم، منتها پیش نیاز این حرکت تفکر در همون جهت است و خاستگاه تفکر از نفس است یعنی باید در تفکر به این نقطه برسی که من این منی نیستم که الان هستم و بخوای که برگردی.

گفت به یکی که یک عروسی برات پیدا کردم همه چی تمام زیبایی تمام جمال تمام همه چی تمام ولی وجود ندارد! و وقتی میگه وجود ندارد،گویی خط می‌کشد روی هر چی که تمام دارد! و مصرف کنندگان مواد مخدر منجمله خود من اینو تجربه کردم که کم کم از یکجایی به بعد با سرعت بیشتری نسبت به بقیه بی وجود میشوند و این رو کجا می‌شه تشخیص داد؟ موقعی که زمان مصرف میرسد و شخص خمار میشود!

شما من تشنه هستم را از کجا متوجه می‌شوید؟ یا من گرسنه هستم را از کجا درک می‌کنید؟ من نعشه هستم را چطور؟ من خمار هستم را چطور متوجه می‌شوید؟ از اینکه من هستم دیگه! حالا اگر این من نباشد شما دیگر چیزی را درک نمی‌کنید! پس این من همان حقیقتیست که بوده، هست، و خواهد بود.

 

و مصرف کنندگان مواد مخدر نسبت به سایر افراد، بواسطه مصرف مواد خیلی خیلی و با سرعت بیشتری دور می‌شوند از من یا خود وجودیشان خصوصا مصرف کنندگان مواد صنعتی پرسرعت مثل شیشه!

 و اینجا در کتاب عشق، ۱۴ وادی برای رسیدن به خود آمده که برای رسیدن به همان من یا خود یا حقیقت وجودیت باید ۱۴ وادی را طی کنید که در ۴ وادی اول ساختار تفکر درست و سالم را مشخص می‌کند. اینکه تفکرت باید از چه جنسی و در چه جهتی باشد و این نوع تفکر که بیهوده نیستی و قراره در جهت خیر حرکت کنی بهت امید میدهد و تولید انرژی می‌کند و اینکه طلبکار نباشی از کسی و به خودت متکی باشی، کسایی که طلبکارند کمبود انرژی دارند و همیشه در صدد این هستند کمبود انرژی را با مقصر قلمداد کردن دیگران رفیق، خانواده، جامعه، جبران کنند! در تفکر سالم مسئولیت را تمام و کمال میپذیرید به خداوند توکل میکنید رضا به داده میدهید و تسلیم محض قدرت مطلق میشوید ولی مسئولیت انجام کارها را به خداوند واگذار نمیکنید.

وادی پنجم میگوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست. اگر تفکر قدرت مطلق حل نیست پس چی قدرت مطلق حل است؟! میگه توام با حرکت و رسیدن آن را کامل می‌نماید ما چقدر حرکت کردیم تا مصرف کننده شدیم و رسیدم به اعتیاد؟!مگر ما با تفکر مصرف کننده شدیم کلی کار انجام دادیم تا به این نقطه رسیدیم چه بسا هزاران هزار کیلومتر حرکت کرده‌ایم فقط در صور آشکار و حالا صور پنهان بماند! حالا بخوای از اون قسمت اعتیاد بیاید بیرون و خودتان را پس بگیرید، هم باید شروع به حرکت بکنید. منتها این حرکت هم باید به همراه رسیدن باشد، حرکتی باشد که نرسید و خام و ناپخته باشید محصول چندانی ندارد .

در سفر اول باید جوری با تفکر درست حرکت کنیم تا برسیم به آنچه که در شروع بخاطرش حرکت کردیم و همینطور در تیپر کردن پله ها، به هر پله برسی پذیرای پله بعدی میشوی و یکی از نشانه های اینکه درست حرکت کردی و رسیده ای این است که شوق و ذوق داری برای پله بعدی

 

و یکی دیگه همین است که قبل از ساعت ۵ در جلسه حضور داری. در تمام مشارکت‌های کنگره شرکت می‌کنی در جای جای کنگره حضور داری اما این به حرف گفتنش ساده ست ولی در عمل بخوای به فعلش دربیاوری سخت و گاها طاقت فرساست خصوصا در اوایل و اواخر سفر اول، منتها ما با تفکر و تعقل حس قوی شدن را درک می‌کنیم و این سختی را به جان میخریم این سختی توام با شیرینی است مثل زمانی که ورزش کردیم وزنه و میل زدیم حس میکنیم داری نیرومندتر میشویم و حس این نوع درد از ماهیچه و عضله حس شیرینیه!

این سختی هست چون اکثر انسان‌ها خصوصا مصرف کنندگان موادمخدر، الکل، قرص، وارث دنیایی از تاریکی‌ها مثل ترس، استرس نگرانی اضطراب خشم پریشانی ناامیدی هستند و اصلاً خاصیت مواد مخدر همین است.و این وادی بیان میکند در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست حس قدرت مطلق حل است چرا که حس عامل حرکت است حس یعنی نیرو و انرژی و باید برای حرکت نیرو و انرزی کافی داشته باشید و هرچه حس پالایش پیدا میکند در حین سفر از آرامش بیشتری برخوردار میشویم و به موقع و به جا می‌رسیم در مسیر حل هر مسئله یا مشکلی که باشی.

حالا میگه اولویت تفکر و تمرکزت را بذار روی مشکل اعتیادت و بخوای که اونو حل بکنی در کنارش تمام مشکلاتی که داری یا از قبل داشتی از قبیل چک، بدهی، کرایه خونه عقب افتاده... حل خواهند شد. بشرطی که تفکرت در جهت خیر محض باشد که این تفکر وصلت میکند به عشق و محبت و تفکری هست که تفرقه و جدایی نمی‌اندازد. بین سفر اول و سفر دوم جدایی نمیافتد سفر اول که تمام شد درست میرسی و وصل میشی به سفر دوم.

در این وادی پنجم برای آنکه مسافر بتواند در حین سفر راحت‌تر از یکسری موانع مثل ترس نگرانی اضطراب خشم دلشوره ناامیدی نفرت کینه قهر عبور کند چند تا راهکار معرفی کرده که اولین و مهم‌ترین آن دوری از ضد ارزش‌هاست وقتی که از ضد ارزش‌ها دور شدی حس تزکیه و پالایش میشود و حس همون انرژیه طوری که وقتی پله تیپر میکنی بعد از ۳،۴ روز ،روز به روز حالت بهتر میشود آرام و قرار میگیری و حتی ترس،اضطراب، نگرانیت نسبت به پله بعدی کم و کمتر میشود

 

راهکار بعدی در حرکت برای رسیدن به خود، خودداری هستش، خودداری یعنی اینکه خودت را نگه داری در زمان انتخاب بین دو گزینه یا دو انتخاب نمی‌دانم که کدام درست وخیر هست و کدام شر است. دسترسی هم ندارم از یک فرد صاحب نظر مشورت بگیرم بنابراین بهترین کار این هست که خودداری کنم از انجام اون کار. این یک بُعدش و از جهتی دیگر خودداری می‌تواند این باشد؛ که در کسی که مال تو نیست در مالی، منصبی پستی مقامی، جایگاهی که مال تو نیست مال کس دیگریست دخل و تصرف نکنم، خودمو نگهدارم از بدست آوردن اون کس یا چیز و نخوام که اونو با حقه و نیرنگ یا با زور بدست بیاورم این هم یعنی خودداری.

راهکار یا وادی بعدی قناعت است. این چیزهایی که به تو داده‌اند را ببین و به داشته هات قانع باش. در سفر اول به مقدار دارویی که برات نوشتن قانع باش، اگر بهت جواب نمیدهد شاید دلیلش این هست که حریص هستی قانع نیستی ۳۷ هزار میلیارد سلول، این‌ها باید با همین مقدار دارو همه هم جهت شوند هم مسیر شوند و اینکه تو حریص باشی و قانع نباشی این اتفاق نمی‌افتد و در حرکت تا رسیدن، تفکر بسیار مهم است و تفکری که مسموم باشد سیستم ایکس را مختل می‌کند و از تعادل خارج می‌کند و اینجاست دارو به شخص درست جواب نمی‌دهد. اما من ایمان دارم که دارو جواب می‌دهد و آن مشکل در جهان ذهنی و در جهان بینی شخص هست.

و پارامتر بعدی که در وادی اشاره شده مسئله پس اندازست. در متن وادی آمده در مسیر زندگی، پس انداز جاده‌های ناهموار زندگی را تا حدودی هموار میکند! که اصلاً خود زندگی یعنی مشکل. و زندگی کردن یعنی حل مشکل.

 

خیلی مسائل هستند که قابل پیش‌بینی نیستند و در مسیر زندگی اتفاق می‌افتند. دست و پایی می‌شکند بیماری هست ، مشکلی پیش میاید خدای نکرده عزیزی از دست میرود عروسی هست عزا هست شخصی بیمار میشود که مخارجی دارند!،در زندگی یه خرج داریم یه بَرج و پس‌انداز برای آن قسمت برج زندگی هست و همینطور آیتم‌های دیگه ای هست که در وادی پنجم به آنها اشاره و پرداخته شده مثل صبر. تجسس، قضاوت، غیبت. توکل، رضا، تسلیم.

ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ:مسافر کوشا (لژیون چهارم)

تنظیم و ارسال:مسافر روح الله (کاربرسایت)

نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .