English Version
This Site Is Available In English

اگر همسفر همراه نباشد مسیر سخت‌تر می‌شود

اگر همسفر همراه نباشد مسیر سخت‌تر می‌شود

با حضور گرم و صمیمی دستیار دیده‌بان مسافر محمود، یکی از خدمتگزاران ارزشمند و با سابقه کنگره۶۰، در نمایندگی نو پای سنایی فرصتی دست داد تا گفتگویی صمیمانه با ایشان داشته باشیم. با این‌که می‌دانستیم ممکن است خستگی راه همراه ایشان باشد، اما ایشان با رویی گشاده و اشتیاقی درونی برای خدمت، وقت خود را در اختیار ما گذاشتند. همان‌گونه که از فرزندان خلف کنگره انتظار می‌رود، خستگی برایشان بی‌معناست و عشق به خدمت، انگیزه‌ای همیشگی‌ست.

مسافر محمود با تخریب آنتی‌ایکس‌ مصرفی حشیش و شیره وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه به روش DST و داروی اپیوم خوارکی به راهنمایی مسافر رضا سفر کردند. در حال حاضر ۱۴ سال است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ایشان سفر نیکوتین نیز به راهنمایی مسافر بابک داشتند و هم اکنون ۱۱ سال است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند. 

چه‌طور می‌توانیم از سختی‌های زندگی بیاموزیم و بدون آسیب در مسیر حرکت کنیم؟

سختی‌ها در واقع از نوع نگاه ما شکل می‌گیرند. یک مسئله ممکن است برای یک نفر سختی باشد و برای دیگری فرصتی الهی. درد و رنج در حقیقت ابزاری برای رشد و تعالی ما هستند. همان‌طور که در وادی‌ها آمده، زندگی بدون رنج و سختی، رشدی در پی نخواهد داشت؛ باید ورزیده و آب‌دیده شویم تا به پختگی برسیم. این درون ماست که سختی یا نعمت را معنا می‌کند.

بعد از این همه سال‌ تجربه تعریف شما از کنگره چیست؟

کنگره برای من مثل جهان هستی‌ با مقیاسی کوچک‌تر و سرعتی آرام‌تر است. جایی که می‌توانم انتخاب کنم که چه کسی باشم و چه مسیری را بروم. قبل از آشنایی با کنگره، شاید باور نمی‌کردم که من هم مهم هستم؛ اما امروز می‌دانم که حضورم معنا دارد. کنگره برای من دیگر یک نهاد مجزا نیست؛ بخشی از زندگی و هستی‌ من است. تلاش می‌کنم آموخته‌هایم را کاربردی کنم و به دیگران هم انتقال بدهم.

به نظر شما نقش همسفر در مسیر درمان مسافر چه‌قدر اهمیت دارد؟

از نظر من سهم همسفر حتی می‌تواند ۹۰ درصد باشد. همسر من از سفر اول کنارم بود، با تمام سختی‌های رفت‌وآمد بین شهرها. اگر او نبود من هم نمی‌توانستم در این مسیر ماندگار شوم و به جایگاه امروز برسم. امروز هم با وجود این‌که دیگر به کنگره نمی‌آید، اما در قلب من همراه و پشتیبان است. اگر همسفری همراه نباشد، قطعاً مسیر برای مسافر دشوارتر می‌شود؛ اما باز هم باید حرکت کرد، چون حرکت رمز بقاست.

بعد از این همه سال رهایی چه چیزی باعث ماندگاری شما در کنگره شده است؟

در کنگره آموخته‌ام هر کاری می‌کنم، در اصل برای خودم است نه برای دیگران. وقتی به مسیر گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم همه تلاش‌هایم برای رشد خودم بوده است. من مشغول شناختن و اصلاح کردن خودم هستم، مثل کودکی که با ذوق ایرادهای خودش را کشف می‌کند. این فرآیند از بیرون شاید خدمت نامیده شود، اما برای من یعنی نزدیک‌تر شدن به اصل وجودم.

چه توصیه‌ای برای همسفران دارید؟

تفکر، خواسته و خیال همیشه همان چیزی نیست که ما می‌بینیم. گاهی همسفران فکر می‌کنند حضور مسافر در کنگره یعنی دور شدن از کار و زندگی؛ اما واقعیت این است که کنگره میان‌بری‌ست به سوی خواسته‌های حقیقی. اگر همراه و همدل باشند، هم خودشان حال بهتری پیدا می‌کنند، هم مسیر برای مسافر هموارتر می‌شود. این سفر، سفر زندگی‌ست و همراهی آن را شیرین‌تر می‌کند.

نمایندگی سنایی را چگونه دیدید و آینده‌اش را چه‌طور می‌بینید؟

من این نمایندگی را از زمان زمین خاکی بودنش دیدم و حالا این فضای پر از زندگی و بازی کودکان را می‌بینم. همین حضور و انرژی یعنی ما راه را درست آمده‌ایم. بچه‌ها شادند، خانواده‌ها آرامند و این یعنی مسیر، هدف و فضا، همگی مقدس‌ هستند. اینجا مکانی‌ است که قطعاً برکت دارد و باید با دل و جان برای رشدش تلاش کرد.

اگر در پایان سخنی دارید بفرمایید؟

در کنگره پایانی وجود ندارد؛ چون ما با هستی هستیم و تا هستی هست، ما نیز هستیم؛ اما اگر بخواهم عصاره‌ای از تجربه‌ام بگویم، این است که در هر جایگاهی که هستیم، خوبش باشیم. خدمت را برای خود خدمت انجام بدهیم، نه برای جایگاه و تشویق. تلاش کنیم آنچه تحویل گرفته‌ایم، بهتر از آنچه دریافت کرده‌ایم، به نفر بعدی بسپاریم. ان‌شاءالله بتوانیم با رشد فردی خودمان، سهمی در بهبود جامعه‌ هم داشته باشیم.

مصاحبه‌کننده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .