هشتمین جلسه از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی بنفشه شیروان، با استادی مسافر شهین، نگهبانی مسافر معصومه، دبیری مسافر فرشته، با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، شهین هستم، یک مسافر.
موضوع دستور جلسه این هفته، «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» است.
وادی پنجم میگوید: «تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.» یعنی چه؟ یعنی تفکر کردن بهتنهایی کافی نیست؛ باید فکر را به عمل تبدیل کرد و کار را به سرانجام رساند. تنها با فکر کردن نمیتوان کاری انجام داد.
قبل از ورود به کنگره، هر روز که از خواب بیدار میشدم، غرق در مواد بودم. تنها چیزی که در ذهنم بود، این بود: «خدایا! آیا میشود روزی ترک کنم؟ آیا میتوانم به درمان برسم؟»
اما این فقط در حد فکر بود و هیچ حرکتی از خودم نشان نمیدادم. خوشبختانه وقتی به کنگره آمدم، این فکر به حرکت تبدیل شد.
در کنگره، درمان اعتیاد بصورت پلهپله و در یک بازه زمانی تدریجی انجام میشود. هیچکس در سه ماه به درمان کامل نرسیده است. درمان، زمان خاص خودش را دارد و باید صبور بود. در کنگره نمیتوان از پله سوم، یکباره به پله دهم پرید. باید صبر کنی، تحمل کنی و پلهپله پیش بروی تا به درمان برسی.
کسی که مواد مصرف میکند، گاهی برای تأمین موادش به کارهایی مثل دزدی، غیبت، تجسس یا قضاوت دیگران روی میآورد. این رفتارها از ناآگاهی او ناشی میشود. و در کنگره با آموزشها، فرد تغییر کرده و تبدیل به فرد آگاه و آموزشدیده و سالم میشود.
یکی از مراحل مهم در وادی پنجم، «خودداری و پرهیز» است. خودداری یعنی اینکه هر انسانی اختیار دارد تا کارهای خوب یا بد را انتخاب کند. اگر نمیدانی کاری خوب است یا بد، بهتر است آن را انجام ندهی. آقای مهندس میفرمایند: «کاری که نمیدانی خوب است یا بد، بهتر است انجامش ندهی.»
مرحله بعدی، قناعت است. قناعت یعنی استفاده بهینه از داشتهها؛ یعنی قدر پول، امکانات و چیزهایی را که داریم، بدانیم. مثلاً من از وقتی به کنگره آمدم، یاد گرفتم قدر این مکان را بدانم.
قناعت به این معنا نیست که مثل گدا زندگی کنیم یا تلاش نکنیم. این تفکر که «من قانع هستم و نیازی به تلاش ندارم» اشتباه است.
مرحله بعدی، صبر است. صبر یعنی تحمل سختیها. وقتی وارد کنگره میشویم، دوره درمانمان ۱۰ یا ۱۱ ماه طول میکشد تا تحملمان بالا برود. این زمان به ما کمک میکند تا بتوانیم برای درمان، صبر و تحمل داشته باشیم.
مرحله بعد، پسانداز است. آقای مهندس میفرمایند: برخی خانمها فقط پسانداز میکنند و برخی دیگر فقط خرج میکنند، بدون اینکه به فکر آینده باشند. قبل از کنگره، بیشتر پساندازمان صرف خرید مواد میشد.
و در نهایت، توکل، رضا و تسلیم را داریم.
توکل یعنی خدا را وکیل خود بدانیم. وقتی به خدا توکل میکنی و میگویی: «راضیم به رضای تو»، یعنی هر مشکلی که پیش میآید، شکرگزارش هستی و در برابر آن تسلیم میشوی. این به این معناست که مشکلات را میپذیری و خدا را در همه حال همراه خود میدانی.
در پایان، از ایجنت محترم، خانم مریم عزیز تشکر میکنم؛ که اگر ایشان فقط فکر میکردند و حرکت نمیکردند، و آن زمان برای درمانشان به تهران رفتوآمد نمیکردند، امروز چنین جایگاهی وجود نداشت و من نمیدانم الان کجا بودم و چه میکردم.
از همه شما که با سکوتتان به حرفهایم گوش دادید، سپاسگزارم.
تایپ: مسافر فرشته – نمایندگی بنفشه شیروان – لژیون یکم
ویرایش: راهنما مسافر مریم – نمایندگی بنفشه شیروان
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
36