دهمین جلسه از دوره سی ام کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنمای محترم همسفر روح الله، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه (وادی پنجم و تأثیر آن روی من)یکشنبه ۲۹ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان روحالله هستم یک همسفر.
از نگهبان جلسه آقا علی و دبیرشان آقا مسلم متشکرم که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند که هم آموزش بگیرم و هم خدمت کنم و همچنین تشکر میکنم از گروه ایجنت و مرزبانی که به بنده اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم. اما دستور جلسه وادی پنجم و تأثیر آن روی من است که میگوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید جناب مهندس اشاره میکنند که در چهار وادی اول در اصل چهارچوب فکری ما شکلگرفته میشود و یک نظم و جهتی به افکار ما داده میشود و از آن هرجومرج کاسته میشود و نکتهای که به نظر من در این چهار وادی است، اول اینکه بیایم و روی توان خودم تمرکز کنم و دوم اینکه متوجه باشم که روی چه چیزی فکر کنم و روی چه چیزی نباید فکر کنم و این خیلی مهم است. منظم بودن افکار خوب است و خودش یک توانایی محسوب میشود؛ اما قدرت مطلق نیست قدرت مطلق زمانی است که ما بتوانیم افکارمان را به عمل در بیاوریم در مورد این مسئله جناب مهندس خیلی ساده یک تقسیمبندی انجام میدهند که میفرمایند: ما در سه جهان زندگی میکنیم جهان خواب، جهان فیزیکی و جهان ذهن. مسئله جهان ذهنی است که استاد امین هم در CD جهان ذهن به آن اشاره کردند که خیلی مرتبط است با قضیه دوری از ضد ارزشها، در مسئله دوری از ضد ارزشها که یکی از مؤلفههای رسیدن به آرامش است.

این است که ما باید بدانیم هر ضد ارزشی میتواند یک سیاهچاله باشد و سیاهچالهها هم قدرت جذب بالایی دارند و من باید متوجه باشم که اگر افکار منفی زیادی دارم بهخاطر این است ضد ارزشهای زیادی در درون من است که یا آنها را انجام میدهم یا ریشه آنها در درون من است و من باید بدانم اگر از چیزی بدم میآید قطعاً آن چیز در من وجود دارد؛ یعنی اگر من از مواد یا مصرفکننده مواد متنفر هستم قطعاً آن قضیه در من وجود دارد. نکته بعدی این است که همزمان که من شناخت و آگاهی نسبت به ضد ارزشها پیدا میکنم باید به ارزشها نیز بپردازم خیلی ساده بگویم من وقتی برای حل مشکل اعتیاد وارد کنگره ۶۰ میشوم یک راهی دارد و آن راه این است که من بیایم و از کوچکترین عملها شروع کنم؛ مثلاً سروقت بیایم، لباس سفید بپوشم، پیراهنم را زیر شلوار بزنم و... وقتی نتوانم این کارهای کوچک را انجام دهم چگونه میتوانم کار بزرگی انجام دهم تکتک این کارهای کوچکی که من انجام میدهم باعث میشود که من یک کار بزرگی به نام رهایی اعتیاد داشته باشم اگر من بتوانم تسلیم محض راهنما شوم قطعاً آن اتفاقی که میخواهم برای من میافتد انشاءالله همه بتوانیم در این راه موفق باشیم و بتوانیم در چارچوب فضا، زمان و مکان که همین حیات زمینی است، افکارمان را از راه منطقی و عقلایی به فعل تبدیل کنیم.
تهیه، تنظیم و ارسال: مسافر امیر لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
110