"بنام قدرت مطلق الله"
سیدی مست
تاریخ مطلب: 1378/3/17
استاد: ما میدانیم که چگونه میگذرد، شاید اکنون کاملاً به این مطلب رسیده باشی که درمان و مداوای این ناخوشی، اگر به حرف و حتی عمل آسان بوده، انجام میپذیرفت و آنقدر طولانی و یا اصلاً تاکنون به حساب آورده نشده، نمیشد.
شاگرد: آری، از بیماری اعتیاد و روش درمان آن سخن میگوئید، که تاکنون مجهول مانده بود.
استاد: بله، همان طور که میدانید ما هم در این حلقه به طوری که میدانید منتظر بودیم تا شرایط برای عمل سهگانه که همان مثلث است مهیا گردد، یک یافتن، دو انجام آن به طریقی که در جریان است، سوم احیای اعتقادات پیامهای مکتوب شده و تدوین و تدریس آن به صور ساده؛ حال میدانی که در این راستا همه آنچه که برای شما بیان نمودیم به سبب گشودن و هموار نمودن راه است.
پس راهها را هموار نمائید، موانع را یک به یک از جلوی راه بردارید و این کار تا به انجام عمل کامل، جاریست؛ به انجام و زمان توجه کنید.
میدانیم و میشنویم از ماوراء که این زمین همیشه بستر نیکیها و بدیهاست، چنانکه از آن چه ما میبینیم از بستر مرداب، گُل به زایش درمیآید که انسان را متحیر میگرداند و باز ممکن است عکس این هم باشد، آن چه خداوند مقدر میگرداند که غیرممکنها را ممکن و به ظاهر ممکنها را کاملاً غیرممکن مینماید.
بیرون آمدن از مرداب اعتیاد و شکوفا شدن در پهنه گیتی یکی از آن غیرممکنها بود که به یاری الله به وقوع پیوست، آری برادر، نابرده رنج گنج میسر نمیشود.
در نشستها با اعضای مثلث هم میدانیم که راه همانگونه که تکراراً گفته شد، پستیها و بلندیها و هموار و ناهمواریها را دارد.
میدانیم که همه در تلاش میباشند، مستحکم کردن پایههای مالی در این راستا همیشه مد نظر میباشد، گاهی میدانی اسب را نمیتوان بدون علوفه راه برد، و اسب و سوارکار هر دو، و گاهی زمین زیر پا هم، همان اندازة هر دوی آنها مهم است، برای همه ما در همه دورانها این مسائل پیش آمده، خصوصاً برای اشعث، که میدانی پیش از همهِ ما تقدیر چه بود.
مسئله فرمان است که گاهی قدم با قلم است، گاهی با شمشیر، گاهی به نوع دیگر، پنهان شدن و یا آنچه برای انسان انجام میگرفت تا بدانجا که ما، داستان را پی نمودیم اینگونه بود.
خداوند همیشه راه را برای گامهای پیشگامان دوران هموار میسازد، دوست ما میگوید که، اگر با تغییر البسه در ظاهر، ما بتوانیم حیوانی را یک آدم مهم جلوهگر نمائیم، آنگاه در ظاهر و باطن هم میتوانیم آن چه نیست، بگوئیم که هست، من نمیدانم حتماً حرف ایشان را متوجه شدید.
از مردان و زنان بزرگی که کارهایشان نیمه تمام ماند و برای اینکه بتوانند انسانهایی به ظاهر انسان را به درجه تعالی برسانند و یا چراغ راه آنها باشند زیاد است.
آسمان به آبی و زمین به سبزی و کوهها به قلههای پر برف و درختان بلند و استوار، منتظر بازگشت و یا طلوع خورشید بودند که بیاید.
تهیه و تنطیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
202