English Version
This Site Is Available In English

شیشه از خودش دوپامین ندارد

شیشه از خودش دوپامین ندارد

ششمین جلسه از دوره بیست و نهم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه عطار نیشابوری، ویژه مسافران و همسفران، در روزهای پنجشنبه، به استادی: مسافر یوسف و نگهبانی: مسافر محمدعلی و دبیری: مسافر مجید، با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه» و در ادامه «جشن تولد یک سال رهایی مسافر محمد» در تاریخ ۱۴۰۴/۴/۲۶ ساعت ۱۶: ۳۰ آغاز به کارکرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر، خدا را شکر می‌کنم و همچنین تشکر می‌کنم از نگهبان و دبیر محترم جلسه که فرصت دادند، من در این جایگاه خدمت کنم و از شما دوستان آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه: «تخریب‌های شیشه» در ادامه «جشن تولد یک سال رهایی مسافر محمد لژیون دوازدهم»، در مورد شیشه و یا آمفتامین: تاریخچه این مواد برمی‌گردد، به جنگ جهانی دوم در کشور آلمان نازی مورداستفاده قرار گرفت، به سربازان می‌دادند که بیشتر بیدار بمانند و بیشتر بجنگند. سربازانی که شیشه استفاده می‌کردند جایگاه حس عوض می‌شد و بعدها متوجه شدن آن حس انسان‌دوستی و وفاداری در بین سربازها از بین رفته و دست به هر جنایتی می‌زدند؛ و بعدها، بین کشورها رایج پیدا کرد، جالب است که اما آمفتامین مصرف پزشکی دارد، اما متأسفانه انسان، این مواد رو مورد سوءاستفاده مصرف قرارداد، چون در بین جوامع به خاطر، تست منفی بودن و تحریک بودنش و همچنین به‌عنوان لاغر شدن در بین جوان‌ها مورداستفاده قرار گرفت، سودا گران مواد مخدر شیشه، شیشه را در بین مردم رواج دادند با تبلیغات غلط.


محرک بودن شیشه یعنی چه، در مغز هورمونی تولید می‌شود، به نام دوپامین، کاری که مصرف شیشه می کنه آن قدرت تحریک دوپامین را ۱۱ برابر بیشتر ‌کند که باعث بیدارخوابی و خارج شدن از حالت تعادل، عوارض اصلی آن توهم است؛ و شیشه از خودش دوپامین ندارد مقدار زیاد دوپامین، خود بدن را آزاد و تحریک می‌کند. مثال یا تشبیه مصرف شیشه: مثل چراغ‌نفتی که قرار است نفت آن شمارا یک هفته از سرما نجات دهد، شما می‌توانید، فتیله آن را بالا بزنید، ۲ ساعت هم انرژی بیشتر و هم گرمای بیشتر از چراغ بگیری اما نفت چراغ تمام می‌شود و بقیه هفته باید سرما بخورید، این می‌شود داستان مصرف شیشه، فقط اسمش قشنگ است. مخدر نیست، اما آمفتامین دارد، ۱۰۰ برابر از مخدرهای دیگر خطرناک‌تر و عوارض بدتر دارد.
ما باید هوشیاری خودمان رو بالا ببریم، چون سوداگران مواد مخدر هرروز به فکر تولید مخدرهای جدیدتر و خطرناک‌تر با عوارض بیشتر هستند. چاره‌ای جز بالا بردن آگاهی خودمان نداریم به لطف خدا با آموزش‌های کنگره یاد گرفتیم که آگاهی خودمان و همسفران را بالا ببریم. باید بدانیم هر چیزی که انسان را از حالت تعادل خارج کند، میگوییم، آنتی ایکس یا مخدر و یا روی سیستم ایکس تأثیر می‌گذارد و باعث تخریب شهر وجودی ما می‌شود.
خداوند در قرآن ذکر می‌کند، ما سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی‌کنیم، مگر، تک‌تک، آن‌ها خواسته‌های نامعقول داشته باشند، پس ما انسان‌ها هم باید خواسته‌های خودمان را چک کنیم، خواسته‌های نامعقول را خود را تغییر دهیم. چون سوداگران، مواد مخدر هیچ‌وقت بیکار نمی‌نشینند، به فکر تولید مواد مخدر جدید با تخریب بالا هستند. این ما هستیم، باید به فکر باشیم تا انشالله روزی برسد، کمترین میزان اعتیاد را در جامعه داشته باشیم و مسیر درمان کنگره ۶۰، در تمام دنیا رواج پیدا کند.


در ادامه جشن تولد یک سال رهایی مسافر محمد در نمایندگی عطار برگزار شد


اعلام سفر مسافر:
، سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، تخریب بیش از ۷ سال آنتی ایکس مصرفی تریاک خوردنی، به مدت ۱۲ ماه و ۲۷ روز سفر کردم، به روش DST داروی، درمان شربت OT به راهنمایی آقای یوسف عابدی ورزش فوتسال دوچرخه‌سواری رهاییم یک سال و ۷ ماه و ۵ روز.


خواسته مسافر:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، انشالله همه دوستان این حال خوش و این تولد یک سال رهایی را تجربه کنند.

 

خلاصه سخنان راهنما:
سلام دوستان یوسف هستم یک مسافر، خداوندا شکر می‌کنم، باری دیگر این جایگاه را تجربه کردم، در ابتدای تولد این روز قشنگ را به محمد عزیز تبریک می‌گویم و همچنین به خانواده محترمش همسفرش و راهنمای همسفرش سرکار خانم انسیه و تمام خدمتگزاران شعبه عطار به‌ویژه به راهنمای سفر اول محمد آقای قاسم سوقندی تبریک میگم، بهترین‌ها را براش آرزو می‌کنم.
آقای محمد از زمان سفر دوم وارد لژیون چهاردهم شد چیزی که تا الآن از محمد عزیز دیدم رهجوی بسیار منظم و مرتب و فرمان‌برداری است از هر نوع حاشیه دور است و امیدوارم در صور پنهان همین‌جور باشد، انشالله پله‌های ترقی را در مسیر کنگره ۶۰ و در تمام سطوح زندگی طی بکند این تولدها است که مهره پایان پرونده اعتیاد می‌زند پایداری و مسیر درست را مشخص می‌کند و انشالله محمد عزیز در مسیر سبز کنگره بماند و خدمتگزار خوبی باشد.


خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، خداوند را هزاران بار، شاکر و سپاسگزارم و خیلی خوشحال هستم، بابت جشن تولد یک سال رهایی‌ام را تجربه می‌کنم. در ابتدا شکر می‌کنم از تمام خدمتگزاران شعبه عطار و همچنین راهنمای سفر اولم آقای قاسم سوقندی که واقعاً برای من زحمات زیادی کشیدند. بهترین‌ها را براش از خداوند آرزو می‌کنم و همچنین از راهنمای سفر دومم آقای یوسف عابدی و همچنین راهنمای همسفرم خانم انسیه و از همسفر خودم تشکر می‌کنم.
من در اول اعتیادم از مصرف مواد لذت می‌بردم و هرچه خانواده و اطرافیان می‌گفتند گوش نمی‌کردند که پدرم در زمان حیاتش چندین بار گفت پسرم مصرف نکن، آخر، اعتیاد خانمان‌سوز است، آن زمان هنوز تو شوق مصرف بودم؛ اما بعد از چند سال وارد تاریکی‌ها و تخریب‌ها شدم و از خودم بدم می‌آمد چون اعتمادبه‌نفسم پایین آمده بود. در حسرت این بودم با دیگران معاشرت کنم، با بچه‌ام بازی کنم. با همسرم بیرون برم، خدا را شکر می‌کنم، خداوند کنگره را سر راه من قرارداد وارد کنگره شدم و در مسیر قرار گرفتم، با تلاش و کوشش، مسیر را ادامه دادم، به رهایی رسیدم، کنگره ۶۰ بهترین مکانی است که حال خوب و خوش. اعتبار و جایگاه به من داد، انشالله روزبه‌روز، آموزش‌های بیشتر یاد بگیریم و در زندگی روزمره، کاربردی کنیم. همیشه مدیون کنگره ۶۰ هستم.

 

خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان انسیه هستم همسفر محمد، در ابتدا این تولد را به آقای محمد و اعضای کنگره ۶۰ به‌ویژه شعبه عطار نیشابور تبریک میگم؛ و تبریک فراوان خدمت راهنمایان، آقای قاسم سوقندی و آقای یوسف عابدی و همچنین خانواده محترمشان و همسفر عزیزشان خانم مهری، خانم مهری یکی از رهجویان، بسیار منظم و مرتب و فرمان‌بردار، لژیون ۵، قسمت همسفران هستند و همیشه برای رشد خودشان و در ادامه برای پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ تلاش فراوان می‌کنند خانم مهری یکی از رهجویان آموزش‌های کنگره ۶۰ را در زندگی خودش کاربردی کرده، با صبوری و نقطه تحمل بالا خودش من راهنما درس بزرگی آموزش گرفتم. از نقطه تحمل بالای خانم مهری بگویم: خانم مهری در آزمون راهنمای تازه واردین قبول‌شده بود اما متأسفانه یا خوشبختانه تمام مدارک خانم مهری از قبیل فرم چل سی دی، برگه رهایی و تمام مدارکش گم‌شده بود که از تهران تماس گرفتند، خانم مهری هیچ مدرکی موجهی برای تکمیل پرونده ندارد که این جریان را باخانم مهری در جریان گذاشتم تنها جواب خانم مهری این بود. شاید الآن حکمتش نبوده، دوباره تلاش می‌کنم در آزمون راهنمایی سال نارنجی شرکت می‌کنم، پرقدرت‌تر از همیشه در مسیر آموزش، بدون هیچ حاشیه‌ای ادامه داد؛ که به لطف خدا، در آخر امر، مشکل ایشان درست شد، بعد از چند ماه از تهران تماس گرفتن که مدارک پیداشده خیلی خوشحال شدم، این صبوری خانم مهری درس بزرگی به من آموزش داد. شال سبز یا راهنمای تازه واردین را تبریک میگویم.
انشالله در کنگره ۶۰ بماند و خدمتگزار خوبی باشد. کنگره ۶۰، برای من یک دانشگاه بسیار بزرگی است و امروز افتخار می‌کنم که در جشن یک سال رهایی خانم مهری، در کنار ایشان هستم. کلام آخر: استاد امین می‌فرمایند: از کنگره ۶۰ همیشه حال خوبی و خوشی با خودتان ببرید و من این را مبنای عملکردم در کنگره ۶۰ و تمام سطوح زندگی‌ام کردم. سعی کردم ز حاشیه‌ها دوری‌کنم و امیدوارم شاهد تولدهای بیشتر در کنگره ۶۰ باشیم و حضور همسفران زیاد در کنگره ۶۰ باشیم، امیدوارم این بستر آموزشی کنگره ۶۰ را برای همسفران، خود فراهم بسازید و همسفران قدردان این بستر باشند.

 

خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان مهری هستم همسفر محمد، خدا را شکر می‌کنم، برای این لحظه و این جایگاه و به خاطر تولد یک سال رهایی مسافرم و خودم امیدوارم همه شما دوستان این جایگاه و تولد یک سال رهایی را تجربه کنید. تشکر می‌کنم از بنیان‌گذار کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم کردند که همه ما به رهایی برسیم. تشکر ویژه از راهنمای‌های، مسافرم، آقای سوقندی در سفر اول که جایشان امروز خالی است، همچنین از آقای یوسف عابدی تشکر می‌کنم، واقعاً خسته نباشید میگویم و همچنین از سرکار خانم انسیه عزیز راهنمای خودم که الگوی من هستند خیلی درس‌ها و آموزش از ایشان یاد گرفتم. از نزدیک تلاش‌ها بی‌دریغ خانم انسیه رو حس می‌کردم، ایشان مشغول خانه‌داری بودن.
دانشگاه می‌رفتند سرکار می‌رفتند و کنگره هم می‌آمدند، هیچ‌وقت کم‌کاری از ایشان در مسیر کنگره ۶۰ ندیدم و برای خودم جالب بود که چطور یک راهنما این‌قدر صبورانه و خوب بتواند تلاش کند و هیچ شکایتی نداشته باشد که فهمیدم این عشق و محبت بود، راهنمایان دارند بدون چشم‌داشتی و بی‌منت خدمت می‌کنند. از تمام راهنمایان تشکر می‌کنم. امیدوارم این جایگاه را تجربه کنم. این تولدها تو کنگره ۶۰، یک معنای دیگر دارد با تولدهای دیگر، من شاید خیلی تولد گرفتم یا مسافرم برای من تولد گرفته؛ اما این تولد اولین باری است که تولد من و مسافرم هم‌زمان اتفاق افتاد، خیلی این قشنگ بود، این تولدها، باعث می‌شود پیوندهایی قشنگ توی زندگی رخ بدهد.
خواسته باشم در مورد زندگی قبل از کنگره بگویم، تاریکی‌های زیادی داشتیم. مسافرم هیچ‌وقت قبول نمی‌کرد اعتیاد دارد، روزبه‌روز مصرف موادش بیشتر می‌شد، این بود، برای من و بچه‌هایم خیلی زجرآور بود چون از سرکار می‌آمد بساط مصرف شو تو خانه پهن می‌کرد. نقطه تحمل پایینی داشت؛ و آن آرامش قبل را نداشتیم. اینجا بود که زندگی‌ام را درخطر دیدم بچه‌هایم را برداشتم و رفتم خانه پدرم و تا دادگاه هم رفتم. اینجا به ایشان تلنگری خورد که دارد زندگی از هم می‌پاشد، تصمیم گرفت بره تحت نظر دکتر تا درمان بشود این برای من خیلی خوب بود، گفتم خدا را شکر یک‌قدمی برداشت. به شکر خدا مسیر راه کنگره ۶۰ را پیدا کرد و خودش تا سه ماه که من اطلاع نداشتم، به کنگره می‌آمد؛ و بعد از پذیرش به من می‌گفت، بیا بریم کنگره، گفتم نه من مصرف‌کننده نیستم و بعد از ایشان اصرار و از من انکار، بعد دیدم تو این مدت سه ماه رفتارهای مسافرم خیلی فرق کرده. از صبوری، نقطه تحمل بالای مسافرم تعجب کردم. تصمیم گرفتم به کنگره بیایم، ماندگار شدم خیلی این مکان مقدس واکنش را دوست دارم، چون آرامش خاصی به من می‌دهد.
صحبت آخرم، با مسافران، سفر اولی است که میگویند همسفران نمی‌آیند. می‌خواهم بگویم تا همسفر تغییری در شما نبیند، به آن درک نمی‌رسد که به کنگره ۶۰ بیاید. پس سعی کنید تغییر مثبتی داشته باشید تا همسفر شمارا درک کند و وبال پرواز شما در مسیر قشنگ کنگره ۶۰ باشد، خیلی ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید و از مسافرم تشکر می‌کنم سفر خوبی داشت، خدا را شکر می‌کنم که به حال خوب رسید وزندگی‌مان ثبات و امنیت دارد.

 

تایپ و نگارش: مسافر عباس لژیون دوازدهم

عکاس: مسافر مجتبی لژیون دوازدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .