دهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی سنایی نیشابور در روزهای پنجشنبه با استادی: مسافر ابوالفضل، نگهبانی: مسافر امیر و دبیری: مسافر حمید، با دستور جلسه «تخریب شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST و تولد یک سال رهایی مسافر محمدعلی» مورخ 1404/04/26 رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، ابوالفضل هستم، یک مسافر. خدا را هزاران بار شکر میکنم که امروز اینجا هستم. دستور جلسه امروز دو بخش دارد: بخش اول درباره «شیشه» و بخش دوم، جشن تولد یکسال رهایی آقا محمدعلی عزیز است. من این رهایی را به ایشان، همسفرشان و همه عزیزان دستاندرکار تبریک میگویم.
در مورد بخش اول دستور جلسه، یعنی «شیشه»، باید بگویم که از زمانی که به کنگره آمدم، به دلیل اینکه برخی از آشنایانم در کنگره حضور داشتند، برایم سخت بود که به راهنمایم بگویم من هم شیشه مصرف کردهام. چند مدتی گذشت تا متوجه شدم که صورتمسئله اعتیاد در کنگره حل شده است؛ و زمانی که در کنگره با روش صحیح و اصولی به درمان برسی، فرقی ندارد با چه مادهای مصرفکننده بودهای، اگر در سفر اول درست حرکت کرده باشی، پرونده اعتیاد بسته خواهد شد.
در کتاب وادی یازدهم آمده است که "تعادل یک آئین است" و افراط و تفریط، خواستهی ما انسانهاست. این دقیقاً همان مسئلهای است که درباره مصرف مواد مخدر نیز صدق میکند. بعضی انسانها از آنچه خداوند به آنها عطا کرده، بیشتر میخواهند و همین خواستههای افراطی، آنها را به سمت مصرف مواد سوق میدهد.
در ادامه وادی یازدهم، زمانی که خداوند به انسان قدرت اختیار داد، شیطان آمد و گفت: "من از انسان برترم و به او سجده نمیکنم." از آن زمان تمام تلاشش را کرد تا جوهر جان انسان، یعنی همان اختیار را از او بگیرد. شیطان این کار را در سه مرحله انجام داد: در مرحله اول، با خَمر (که همان اعتیاد است) حجاب و پردهای روی عقل و اندیشه و شخصیت انسان انداخت. نمونههای خمر همان مواد مخدر سنتی و صنعتی هستند. در مرحله دوم، موادی مانند هروئین که توسط پزشکان و افراد بهظاهر دانا برای ترک تریاک ساخته شده بود، به عنوان قوز بالای قوز وارد صحنه شد و تخریبی صدها برابر بیشتر از مواد سنتی داشت. و در مرحله سوم، شیطان یا همان نیروی منفی، تیر نهایی خود را پرتاب کرد و مهلکترین و خطرناکترین مواد را، که تا آن زمان ساخته شده بود، به جهان آورد. با این مواد، آخرین تیر به سوی انسان پرتاب شد تا بتواند اختیار را از او بگیرد.
هرکسی که با مصرفکنندگان مواد در ارتباط باشد یا خودش مصرفکننده باشد، متوجه میشود که دیگر اختیار در دست آن فرد نیست؛ چرا که گوهر جانش توسط شیطان ربوده شده و شخصیتش از بین رفته است. برای من هم دقیقاً همین اتفاق افتاد. ابتدا با تریاک و شیره شروع کردم، و بعد از آن، دیگر از هیچ مادهای ترسی نداشتم. هر مادهای را که اطرافیان مصرف میکردند، من هم امتحان میکردم. فقط هروئین مصرف نکردم، چون در اطرافم نبود. از شیشه هم کمی ترس داشتم، اما بهخاطر تبلیغاتی که دربارهاش میکردند، مثل اینکه "اعتیاد ندارد" یا "باعث پرحرفی و انرژی میشود"، وسوسه شدم و مصرف کردم.
اما زمانی که درگیرش شدم، واقعاً فهمیدم چقدر تلخ و ویرانگر است. حالا که از آن عبور کردهام و درمان شدهام، وقتی به آن دوران فکر میکنم، گاهی میخندم. اما اگر هنوز مصرفکننده شیشه بودم، هیچکدام از آن لحظات خندهدار نبودند؛ بلکه بسیار تلخ، سیاه و پر از درد بودند. یک خبر خوبی که در چهارشنبه توسط آقای مهندس اعلام شد این بود که احتمالاً دستور جلسه «شیشه» از سال آینده از دستور جلسات برداشته میشود. چون اکنون در کنگره، با هر مادهای که باشد–حتی موادی که تا پانصد سال آینده ساخته شوند–میتوان با روش «DST» درمان را انجام داد.
از اینکه با سکوت خود به صحبتهای من گوش دادید، صمیمانه از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
.jpeg)
در پایان یک سال رهایی مسافر محمدعلی رهجوی راهنمای محترم مسافر ابوالفضل را جشن گرفتیم
.jpeg)
آرزوی محمدعلی – مسافر: سلام دوستان، محمدعلی هستم، مسافر. آرزو میکنم روزی فرا برسد که تعداد شعبات آنقدر زیاد شود که دیگر هیچ مصرفکنندهای باقی نماند.
.jpeg)
ابوالفضل – راهنمای مسافر: سلام دوستان، ابوالفضل هستم، مسافر. قبل از هر چیز خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کردم. این تولد را به همسفر و راهنمای همسفرِ مسافر محمدعلی تبریک میگویم. افراد زیادی بودند که به کنگره آمدند، سفر کردند، به رهایی رسیدند و گمان کردند پرونده اعتیاد برای همیشه بسته شده، در حالی که در پیامها هم آمده است که دو سفر الزامیست. سفر اول زمانی است که مسافر درست سفر میکند و راهنمای خود را نجاتدهنده زندگیاش میداند. وقتی محمدعلی در حال سفر بود، حس میکردم که خودم بار دیگر در حال سفر هستم. محمدعلی رهجوی خدمتگزاری بود و امروز شیرینی آن خدمت را درک میکند.
.jpeg)
محمدعلی – مسافر: سلام دوستان، محمدعلی هستم، مسافر. قبل از هر چیز از جناب مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردند تا ما بتوانیم سفر کنیم. از آقا ابوالفضل، از همسفرم و از راهنمای همسفرم نیز صمیمانه سپاسگزارم. همسفر من یکی از ستونهای اصلی سفر و زندگی من بوده است.
.jpeg)
سفیه – راهنمای همسفر: سلام دوستان، سفیه هستم، یک همسفر. خدا را شاکرم که یکبار دیگر برای تولد در شعبه سنایی حضور دارم. تولد یکسال رهایی آقا محمدعلی را تبریک میگویم و همچنین به همسفرشان، خانم زکیه. تولد یعنی شورِ زندگی دوباره؛ چه چیزی شیرینتر از جشن گرفتن یک سال رهایی از بیماریای مرموز و پیشرونده؟ ما همه این رهاییها را مدیون اندیشه ناب جناب مهندس هستیم.
.jpeg)
زکیه – همسفر: سلام دوستان، زکیه هستم، یک همسفر. خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. امروز اگر حال خوشی را تجربه میکنم، مدیون تفکر ارزشمند جناب مهندس هستم. از راهنمای خوبم بسیار سپاسگزارم که در سختترین لحظات به داد من رسید، و از همه شما عزیزانی که در شادی ما شریک شدید، ممنونم. از شما انرژی بسیار زیادی گرفتم.
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
.jpeg)
عکس مسافر مرتضی
ضبط صدا مسافر بهروز
تایپ مسافر علی
ویراستاری مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
153