English Version
This Site Is Available In English

عشق و فداکاری

عشق و فداکاری

جلسه سوم از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما خداداد، نگهبانی مسافر جمال و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسات " تخریب‌های شیشه با مخدرهای جدید و درمان آنها با متد کنگره ۶۰ و جشن اولین سال رهایی مسافر عبدالرضا " پنجشنبه 26 تیر 1404 ساعت 16 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان خداداد هستم یک مسافر، امروز دو  دستور جلسه داریم دستور جلسه اول تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با روش DST و جشن اولین سال رهایی مسافر عبدالرضا، دستور جلسه این هفته سه تا بخش داره بخش اول تخریب‌های شیشه، بخش دوم تخریب مخدرهای جدید و بخش سوم درمان آن با روش DST، فلسفه این دستور جلسه  این است که هیچ کجا به غیر از کنگره برای شیشه درمانی قائل نیستند و این مواد را غیر قابل درمان می‌دانند، ابتدا  تاریخچه مختصری از ورود شیشه به ایران بگویم که برمی‌گردد به سال ۸۰ و بین سال ۸۵ تا ۹۰ مصرف شیشه بین جوانان رواج زیادی پیدا کرد که مهندس هشدار سونامی شیشه را سال ۸۶ دادند؛ زمانی که صفحه حوادث روزنامه های کشور پر شده بود از اخبار ناشی از سوء مصرف شیشه در ایران؛ افراد زیادی در کنگره با روش DST برای اولین بار درمان می‌شدند و تبدیل به الگوهای بدون نقص می‌شدند، نمونه بارز آن تیم راگبی کنگره ۶۰ با افتخارات فراوان کشوری و استانی که در موردش می‌توانید در سایت کنگره ۶۰ بخوانید. این مقدمه را گفتم که برسم به فلسفه این دستور جلسه چون شیشه مشت نمونه خرواره که گفته می‌شود درمان ندارد ولی در کنگره خلافش ثابت شد، باید پرسید مگر تریاک و شیره درمان داشت؟ پس شیشه یک الگو و نمونه برای بخش دوم این دستور جلسه است یعنی مواد مخدر جدید مثل فنتانیل که در آمریکا روزانه ۳۰۰ نفر بر اثر سوء مصرف این ماده که ده برابر از هروئین قوی تر است می‌میرند. کمیکال، کتامین و هر موادی که از این به بعد تولید شود چون روش DST حقیقتی است که برای درمان اعتیاد به هر نوع موادی  کشف شده و به راحتی سیستم‌های از کار افتاده جسم و روان و افکار فرد مصرف کننده را به تعادل می‌رساند.
از کران تا به کران لشکر ظلم است، ولی از ازل تا به ابد فرصت DST است.

 دستور جلسه دوم:
امروز تولد اولین سال رهایی مسافر عبدالرضا است من این تولد را ابتدا به آقای مهندس تبریک می‌گویم به عبدالرضا و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم به آقا سعید راهنمای سیگارش، آقا ولی الله ایجنت شعبه که مسئولیت بخش OT را به آقا عبدالرضا دادند به همه اعضای کنگره و مخصوصا نمایندگی چرمهین تبریک می‌گویم افتخار می‌کنم راهنمای خدمتگزاری فداکار مثل آقا عبدالرضا بوده‌‌ام، عبدالرضا نه‌تنها در زندگی شخصی‌اش فردی فداکار است، بلکه در شغلش نیز این ویژگی را دارد و امروز نیز در جایگاه خدمتی خود، با عشق و فداکاری مشغول خدمت است.
پیام تولدش اشاره به همین موضوع فداکاریش دارد،  هر مسئله‌ای در جای خود، بالاترین ارزشِ معنوی را دارد. در جای خوبی قدم نهاده‌ای. با قدری بالانگری، جهش لازم را دریافت خواهی نمود. سازهایت را خوب کوک بکن تا راه یابی.
این پیام نشان‌دهنده‌ی این است که عمل آقا عبدالرضا در زندگی، در کار، و در جایگاه خدمتی‌اش، از ارزش معنوی بالایی برخوردار است؛
اوایل سفرش مشکلی برایش پیش اومد که چند جلسه از کنگره دور شد اما به واسطه خواسته قوی که برای درمان اعتیاد داشت به او گفتم برای درمان به کلینیک‌های کنگره مراجعه کنند که این کار را نکرد و سفرش را استوار ادامه داد و به پایان رساند، در ادامه  مشکلاتش به مرور دارد حل می‌شود. عبدالرضا باید دید خودش را وسیعتر کند و با کمی بالا نگری مطمئنا به جهش لازم در خدمت به انسان‌ها خواهد رسید، آقا عبدالرضا خدمتگزار و مسئول بخش OT نمایندگی است، تعداد زیادی از اعضای کنگره در این بخش خدمت می‌کنند و باید از این فرصت برای کوک کردن سازهاش استفاده کند تا بتواند راه پیدا کند، امیدوارم این اتفاق نه تنها برای عبدالرضا بلکه برای همه افرادی که امروز خواهان درمان اعتیاد و خروج از تاریکی‌ها هستند بیافتد.

اعلام سفر مسافر :

سلام دوستان عبدالرضا هستم یک مسافر، تخریب 20 سال آنتی‌ایکس مصرفی شیره، 11 ماه سفر کردم با راهنمایی آقا خداداد، متد درمان DST، داروی درمان OT، رهایی 1 سال، رهایی سیگار، راهنما آقا سعید، رهایی 4 ماه، ورزش والیبال.

سخنان مسافر عبدالرضا:

سلام دوستان عبدالرضا هستم یک مسافر، من اول از بنیان کنگره۶۰ تشکر می‌کنم بخاطر اینکه این بستر را برای ما فراهم کرد که من بتوانم در این جایگاه و با این حال خوب قرار گیرم و از آقاولی اله ایجنت محترم و قسمت مرزبانی و راهنمای بسیار خوبم آقا خداداد تشکر می کنم که اجازه دادند من دراین جایگاه قرار گیرم.
خوب من همینطور که آقایاور فرمودند من شیفت کاری بودم که همکارم آمد وبه من گفت چیزی که به دنبالش بودی الآن در پارک چمگردان مشغول ورزش کردن می‌باشند. من فکردم چیزی که گم کرده بودم را گفته  نه همان شخصی که شش ماه است به دنبالش هستی و درموردش صحبت میکردی را می‌گویم . گفت من اول می‌روم وبا آن صحبت می‌کنم و بر می‌گردم. بعد از ده دقیقه که برگشت گفت برو در پارک پیش شخصی بنام آقا یاور با اوصحبت کن .من هم رفتم و با ایشان در مورد کنگره صحبت کردم. و گفتم که من یکشنبه به کنگره می‌آیم. راست و حسینی من قصد ترک  نداشتم به خودم گفتم حالا می‌رویم ببینیم چه خبر است.
من از راهنما تازه واردین آقا ناصر ضیائی بخاطر اینکه با صحبت‌هایش مرا به ماندن درگنگره دلگرم کرد تشکر می کنم. دراوایل سفر یک مشکلی برای من پیش آمد و واقعاً گرفتار شدم ولی با وجود این مشکل  چون خواسته داشتم ،بعد از یک وقفه به سفر خودم ادامه دادم. الآن خدا را شاکرم که به یک حال خوب رسیدم و واقعاً دارم خدمت می‌کنم وبه این خدمتگذاری علاقه دارم. در اواخر سفر به راهنمایم آقا خداداد گفتم یک جورایی حالم خوب نیست ،گفت خدمت کن من رفتم پیش ایجنت محترم آقا ولی‌الله گفتم من می‌خواهم خدمت کنم ،گفت برو در واحد OT من هم به آنجا رفتم و اول شروع به ثبت کردن نامه ها نمودم، بعد مسئول پرتال شدم و سپس آقا ولی‌الله لطف کردند و مسئولیت واحد OT را به من  واگذار کردند.
من جهت  انجام این مسئولیت چندین روز برای آموزش به تهران سفر کردم و آموزشهای لازم را دیدم. خیلی خوشحالم به خدمتگزاری علاقه دارم . آرزوی قلبی من این است که به جهان‌بینی کامل برسم انشاالله یک روزی بتوانم راهنما شوم و خدمتگزار کنگره باشم.

تایپ : مسافر حسین، مسافر محمود لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .