English Version
This Site Is Available In English

عبور از ترس، شیرینی بخشش بی‌چشم‌داشت

عبور از ترس، شیرینی بخشش بی‌چشم‌داشت

ایمان؛ تجلی نور خداوند است در وجود انسان

«پهلوانان راستین، مرام بخشندگی را نه در گفتار که در پیکرهٔ زندگی می‌دوزند؛ آنان که گوی خدمت را به میدان عشق افکنده‌اند، جانی دوباره به رهروان راه رهایی می‌بخشند و نشان می‌دهند که همه می‌توانند در نوع خود یک پهلوان باشند»

به نام قدرت مطلق الله، افتخار داشتیم تا با یکی از همسفران پهلوان نمایندگی ارتش، راهنمای تازه‌واردین همسفر زهرا گفتگویی ترتیب دهیم، امیدواریم این مطلب به جان شما خواننده عزیز بنشیند.

در ابتدا خواهشمندم به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر با اجازه از استاد سردار. من سال نودو‌هفت وارد کنگره شدم به واسطه‌ی مسافرم که فرزندم بود و در همان سال با توجه به این‌که هیچ آشنایی با کنگره و گلریزان نداشتم چند ماه بعد از بدو ورودم گلریزان بود و آن جلسه خیلی روی من تاثیر‌گزار بود و همان زمان وارد لژیون سردار شدم.

خدمت‌هایی که در کنگره انجام داده‌اید را برای ما بفرمایید؟

بعد از این‌که وارد سفر دوم شدم و خدمت دبیری و نگهبانی را انجام دادم و در امتحانات سراسری کنگره۶۰  شرکت کردم و در قسمت راهنمای تازه‌واردین قبول شدم و در خرداد  ۱۴۰۲ نشان پهلوانی را از جناب مهندس دریافت کردم و در این جایگاه در حال خدمت هستم  و دو سال هم عضو لژیون سردار بودم، سه  سال دنور بودم و در حال حاضر در جایگاه پهلوانی هستم و نگهبان لژیون سردار در شعبه ارتش هستم.

واژه‌ی پهلوانی چه معنایی برای شما دارد و زمانی که تصمیم گرفتید که پهلوان بشوید آیا خواسته‌ای هم در قبال این خدمت داشتید؟

پهلوانی صفات خیلی زیادی دارد و من در واقع خودم را اصلا پهلوان نمی‌دانم. به نظر من کاری که من کردم در قبال دریافت‌هایی که از کنگره داشتم بسیار ناچیز است. روزی که خدمت آقای مهندس رسیدم برای اذن پهلوانی از بنده سوال کردند که آیا خواسته‌ای داری؟ واقعا من هیچ خواسته‌ای نداشتم احساس می‌کردم که من کاری انجام نداده‌ام. در واقع کنگره این فرصت را در اختیار من گذاشته و به من اجازه داده در این مسیر هم بتوانم خدمت کنم واقعا سپاسگزار از  جناب مهندس هستم. بعد از این‌که فرزندم به رهایی و درمان رسید و خودم در مسیر آموزش دیدگاهم تغییر کرد. پس این پرداخت برای خودم هستش. این یکی از تدبیر های زیبای آقای مهندس هستش که به من داده شده و همیشه ممنون ایشان هستم.

برای کسانی که در دو راهی عضویت در لژیون سردار، بخشیدن و نبخشیدن قرار دارند چه توصیه‌ای دارید؟

اولأ این بخشش یک بخشش هست برای خودمان و این از الطاف کنگره هست که این عنوان را به من می‌دهد. من هیچ بخششی انجام نمی‌دهم و اگر هم بخششی انجام می‌دهم این بخشش برای خود من است توصیه من این است که از بخشش نترسید. چون در سال‌هایی که دنور بودم مدام این خواسته را داشتم که پهلوان بشوم ولی می‌ترسیدم که شاید نتوانم اما همین که نترسیدم و از ترسم عبور کردم که البته تفکر و تدبیر لازم دارد و در ادامه به قدری شیرین و لذت‌بخش است بقیه‌ی کارها در مسیر حل می‌شود که حتی قبل از  زمانی را که برای پرداخت تعهدی خودم تعیین کرده بودم  پول و هزینه‌ی من آماده بود و توانستم پرداختی را انجام بدهم.

به نظر شما دلیل اهدای کلام الله در کنار شال پهلوانی توسط جناب مهندس چه می‌تواند باشد؟

این‌که جناب مهندس هر چیزی را در زمانی مطرح می‌کنند پشت آن یک ابعاد گسترده وجود دارد که من از آن بی‌خبرم. در ابتدا آن شالی را که آقای مهندس می‌دهند این موضوع صور ظاهر است که به من داده می‌شود اگر می‌خواهیم یک پهلوان به معنای واقعی باشیم باید در صور پنهان هم صفت‌های پهلوانی را رشد بدهیم و ذره‌ذره با ترکیه و پالایش آن صفت‌ ا را در خود بیدار کنیم با توجه به این‌که اصل آموزش‌های کنگره و قوانین کنگره برمبنای قوانین الهی است این است که کلام الله در کنار این شال قرار دارد. اگر من می‌خواهم به پهلوانی برسم بایستی تمام قوانین الهی را  در زندگی خود اجرا و کاربردی کنم.

با توجه به این‌که جشن گلریزان ۱۴۰۴ را در پیش داریم پیشنهاد شما برای پویایی لژیون سردار شعبه ارتش چه می‌باشد؟

به نظر من راهنمایان در لژیون می توانند با رهجوهای خودشان واز انرژی و حس و حال خوب آن‌ها صحبت کنند، در مشارکت‌ها عزیزان در مورد دریافت‌ها و حس و حال خوب خودشان صحبت می کنند البته نه فقط با کلام و بیان تنها، بلکه حضور ایشان هم می‌تواند به او کمک کند تا این حس و حال خوب را دریافت کند و این خواسته در او به وجود بیاید.

واژه‌ی پهلوانی برای شما چه معنایی دارد و چه حسی را  در شما به وجود می‌آورد؟

من با پهلوانی زیاد فاصله دارم خیلی باید روی خودم کار کنم ولی زمانی که آقای مهندس به بنده اذن دادند انگار در یک خلأ بودم و یک حس زیبایی که دیگر هیچ خواسته و آرزوی دنیایی ندارم و هیچ چیزی من را خوشحال نمی‌کند مگر این‌که در فرصتی که در این دنیا دارم اذن نشان در بی نشانی را هم از دستان جناب مهندس دریافت کنم.

افرادی هستند که آرزو دارند که در جایگاه شما باشند از نظر شما آن‌ها چگونه باید این حرکت را آغاز کنند؟

ما برای هر خواسته‌ای اول باید بذر آن را بکاریم یعنی باید برای در مسیر آن  خواسته با تمام وجود قدم برداریم و این اتفاق برنامه ریزی لازم دارد و قطعا اگر ما خواسته‌ای را با تمام وجود طلب کنیم و آن خواسته الویت ذهن ما باشد قطعا به آن خواسته می رسیم و از آن ترسی که وجود دارد عبور کنیم. در این موضوع نیروهای باز‌دارنده خیلی نقش مهمی دارند که در راه و مسیرم دیگر مسائل را برایم الویت قرار می‌دهند و در این جاست که انسان باید یک قدرتی از خودش نشان بدهد در کنار خواسته‌ی درونی خود و به نفسش غلبه کند وقتی توانست به نفس خود غلبه کند و از ترس خود عبور کند این کار را می‌تواند انجام بدهد.

وقتی بخشش را انجام دادید در کنگره۶۰ چه تاثیری در زندگی شخصی شما گذاشته است؟

این سوالی خوبی است و برای عزیزانی که  دوست دارند  و می‌ترسند و مردد هستند می‌گویم، آن زمان که وارد کنگره شدم که البته بعد از رهایی مسافرم وارد کنگره شدم و همان سال هم وارد لژیون سردار شدم و در سخت‌ترین شرایط مالی قرار داشتم و شناختی هم به کنگره نداشتم ولی تمام نقدینگی خود را با عشق تمام پرداخت کردم آن زمان پرداختی سردار پنج میلیون تومان بود و من با عشق کل موجودی خودم را پرداخت کردم و خیلی خوشحال بودم و حس خوبی را دریافت کرده بودم و در ادامه دنور و بعد پهلوان شدم در حال حاضر خواسته‌ام نشان در بی‌نشانی است قطعا دریافت‌هایی بوده که دریافت‌های معنوی و حس و حال آن قابل بیان نیست و در کلمات نمی‌گنجد مگر این‌که هر شخص خودش آن حس را تجربه و دریافت کند و قطعأ چندین برابر برگشت خواهد داشت. البته آن زمان که من این کار را انجام دادم به برگشت آن فکر نمی‌کردم چون قبل از این‌که من پرداختی داشته باشم دریافت کرده بودم و مجدد بعد پرداخت هم دریافت‌های مادی و معنوی زیادی داشتم وقتی مسیر، مسیر خیر و صراط مستقیم باشد خداوند هم در آن مسیر به انسان یاری می‌رساند.

در نهایت پهلوانی در نگاه کنگره۶۰، اوج انسانیت در مسیر بخشندگی است؛ مسیری که مهندس دژاکام با بنیان‌گذاری آن، یادگاری جاودان از مرام آزادگی را به جهانیان هدیه کرد.

مصاحبه کننده و طراح سؤال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون اول)
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر آتنا (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .