تعدادی از رهجویان لژیون دهم مطالبی را در خصوص سیدی « نردبان» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما میگردد.
سلام دوستان نسرین هستم راهنما یک همسفر
در ابتدا آقای مهندس در مورد جسم انسان صحبت میکنند و این قضیه سلامت جسم، در اکثر سیدیها را مطرح میشود. ما انسانها فکر میکنیم همهچیز در دست ما است و هرطور که دوست داشته باشیم با جسم خود برخورد میکنیم، در صورتیکه بدن ما نزدیک به ۴۰ هزار میلیارد سلول دارد که هر کدام مشغول کار خود هستند و بر اثر عدم آگاهی و شناخت از جسم به آن تخریب وارد میکنیم. بایستی جسم را بشناسیم و برای هماهنگ شدن اعضای بدن مسئله زمان را در نظر بگیریم. انسان به یکباره نمیتواند از تاریکی خارج شود. همانطور که به یکباره در تاریکی فرو نرفته است. به عنوان یک همسفر هنگامی که به خود نگاه میکنم، میبینم؛ آرامآرام در مسیر ضدارزشها حرکت کرده بودم و با قضاوت، تجسس، ظن و گمان بد و... به مسافرم، در تاریکی فرو رفته بودم. درون من ساختارهای منفی زیادی شکل گرفته بودند و این ساختارها یکدیگر را تقویت میکردند؛ اما با آموزشهای کنگره و قرار گرفتن در مسیر آگاهی توانستم تا حدودی بندهای ضدارزشی را از جان خود باز کنم و این طبیعتاً به یکباره اتفاق نیفتاده است. برای خروج از تاریکی بایستی پله پله بالا میآمدم. در همه ما انسانها تاریکی وجود دارد. چرا که انسان مجموعهای از رذائل و فضائل میباشد و عمق تاریکی وجود هر انسان به میزان جهل و نادانی او بستگی دارد. جهل و نادانی انسانها باعث میشود، بندهای مرئی و نامرئی به دست و پای خود ببندیم و تنها راه نجات از این بندها از إنس به انسان تبدیل شدن است. إنس همان فردی است که در ناآگاهی و خامی به سر میبرد و زمانی این تبدیل اتفاق میافتد که در جهت دانایی و پختگی حرکت کنیم. مسیر تکامل انسان گذرگاه سختی است. بایستی با تلاش و کوشش ذره ذره حرکت کنیم و علم زندگی کردن را بیاموزیم. برای رسیدن به هر چیزی بایستی بهای آن را پرداخت نماییم در واقع تا از خود نگذریم به خود نمیرسیم تا زمانی که از خواستههای خود نگذریم نمیتوانیم وارد مرحله نفس مطمئنه و آرامش شویم. گذشتن از خود و خواستههای خود کار بسیار دشواری است و هر لحظه در حال عبور از این گذرگاه هستیم. تنها دانش، معرفت و آگاهی میتواند باعث عبور ما از این گذرگاهها شود. در نهایت با تزکیه و پالایش میتوانیم به ریسمان الهی چنگ زنیم و خود را از تاریکی نجات دهیم. هیچکس به اندازه خود از افکار، اعمال و احساسات ما آگاهی ندارد. بایستی قاضی شویم و به درون خود سفر کنیم تا در مورد اعمال و رفتار خود تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم که در مسیر فسق و فجور باشیم یا تقوا. امیدوارم که با بودن در مسیر عشق و آرامش و آگاهی بتوانم خود را از تاریکی درونم نجات دهم. با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای آقای مهندس و خانواده محترم ایشان.
سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
در سیدی نردبان آقای مهندس میفرمایند؛ انتقام، کینه و نفرت خوب نیستند به طور مثال، زمانی که دو کودک با یکدیگر درگیر میشوند، یکی ضربهای به سر دیگری میزند و دیگری به پای او ضربه میزند. یکی با چاقو حمله میکند و دیگری با تفنگ، جان او را میگیرد. پس او تصمیم میگیرد که انتقام سختتری بگیرد و دونفر دیگر را میکشد. اینگونه میشود که انتقام ادامهدار میشود. اما اگر بخشش جایگزین شود، با پرداخت دیه موضوع تمام میشود. موادمخدر، یک بند است و الکل، بند دیگر. اگر بخواهیم کسی را از این بند نجات دهیم، تا خود او نخواهد نمیشود.کسی که در تاریکی فرو رفته؛ اگر ناگهان بخواهد به روشنایی بازگردد آزار دهنده میشود؛ بایستی آرام آرام مسیر روشنایی را طی کند.کسی که ۱ متر یا ۱۰۰ متر در چاه فرو رفته، نمیتواند یکباره خارج شود؛ بایستی تدریجی بالا بیاید. آقای مهندس مثالی درباره چاقی میآورند؛ فردی را دیده بودند که روزانه ۴ کیلومتر میدوید با این تصور که این کار مفید است؛ اما آقای مهندس گفتند: این کار درست نیست ولی او همچنان ادامه داد و پس از مدتی زانوهای آن شخص آب آورد و آسیب دید. یا در مقابل، فردی که لاغر است نمیتواند یک شبه چاق شود و نیاز به گذشت زمان دارد. در گذشته ممکن بود افراد یک جفت کفش داشته باشند و سالها از همان استفاده کنند؛ اما امروز هر نفر حداقل پنج جفت کفش دارد. هنگامی که برای حل مسئلهای میروید کفشی از نعل بپوشید. برداشت من از این سیدی چنین بود که مدتی پیش، از مسافر خود کینه به دل گرفته بودم؛ اما پس از شنیدن سخنان آقای مهندس با خود گفتم تا کی بایستی این احساس منفی را حمل کنم؟ این کینه نه تنها من را آزار میدهد بلکه مسافر خود را نیز در شرایط سختتری قرار میدهد. همین تفکر باعث شد کینه را رها کنم و به آرامش بیشتری برسم.
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
اگر انسانها دچار مشکلات و ضدارزشها شدهاند یا در تاریکیها فرو رفتهاند بایستی همان مقدار زمان بگذارند تا از آن شرایط رهایی یابند. برای زندگی کردن بایستی علم زندگی را بیاموزیم تا بتوانیم خوب زندگی کنیم. مانند شنا کردن است؛ اگر فن و روش را ندانیم هنگام شنا کردن غرق میشویم. انسان بایستی از خود بگذرد از منیت، خودخواهی، حسادت و کینه عبور کند. سر را نردبان زیر پای خود کند تا بتواند بالا رود. اگر نتوانیم از پول یا ثروتی که در اختیار داریم بگذریم هیچگاه لذت واقعی آن را نخواهیم چشید. هیچگاه نبایستی با خداوند معامله کنیم و بگوییم: اگر این را به من دادی ما آن را به تو میدهیم. در هر خواستهای به دنبال معامله نباشیم؛ بلکه بایستی در مسیر صراط مستقیم و ارزشها بیتوقع قدم برداریم تا خداوند ۱۰۰ برابر آن را بدهد. ما انسانها در مسیر زندگی با مشکلات فراوانی روبهرو میشویم. اما بایستی آنها را با علم، معرفت و آگاهی خود حل کنیم. اگر راه حل را نیاموزیم، هیچکس دیگری نمیتواند به جای ما آن مشکلات را برطرف کند. همیشه کلاه خود را قاضی کنیم که با خود چند چند هستیم؟ در چه شرایطی قرار داریم؟ برای حل مشکل خود چه کاری انجام دهیم تا در بُعد بعدی به درجات بالاتری از زندگی برسیم و زندگی بهتر و راحت تری داشته باشیم. در ادامه، در مورد تقویت حس صحبت میشود. هرچه حسهای ما خالصتر باشند آن حسها در زندگی بیشتر تقویت میشوند. در گذشته یا آینده زندگی نکنیم. از گذشته درس بگیریم. افسرده نباشیم و برای آینده برنامهریزی کنیم و در لحظه زندگی کنیم.
سلام دوستان الهام هستم یک همسفر
برای رسیدن به خواستهها دو نکته خیلی مهم است. یک اینکه زمان آن سپری شود، دوم تلاش و استقامت داشته باشم. گاهی پیش میآید که زمان سپری میشود و من به خواستههایم نمیرسم و باعث میشود که حال من خراب شود و گله و شکایت کنم. در همین سیدی جملهای است که میگوید: «قاضی خود شوید» در آن لحظه از خود میپرسم؛ آیا من به اندازه کافی برای رسیدن به آن هدف تلاش کردهام؟ این سوال من را بیدار میکند و باعث میشود ببینم ایراد کار من کجا است؛ اگر بتوانم ریشه مشکل را پیدا کنم، در حقیقت آگاهی و دانش کسب کردهام و در صراطمستقیم قرار گرفتهام. همیشه انحراف و جاده خاکی وجود دارد بایستی هوشیار و آگاه باشم تا به حاشیه نروم و از هدف خود دور نشوم. این را باید بدانم در مسیر صراط مستقیم اضداد و تاریکی وجود دارند و برای ارتقا و کاملتر شدن من هستند. بنابراین برای رسیدن به هدف بایستی از حاشیهها فاصله بگیرم تا بتوانم با اضداد و تاریکیها مقابله کنم و از آنها عبور کنم تا خداوند و نیروهای الهی هم به یاری من بیایند و من به این حقیقت ایمان آوردهام. اگر بخواهم تجربه کوتاه از خود بگویم: مسافر من بعد از رهایی برگشت خورد و دیگر به کنگره نیامد. این مسئله برای من تبدیل به تاریکی شد و حال من را بسیار خراب کرد. اما با تلاش فراوان نقطه تحمل خود را بالا بردم و آگاهی کسب کردم ولی حالا که به خود نگاه میکنم میبینم اگر دست مسافر خود مواد ببینم به اندازه گذشته حال من خراب نمیشود. آن نیمه تاریک باعث شد نیروهای درون خود را بشناسم و ارتقا پیدا کنم و حال خود را بهتر کنم. خوشحال هستم که توانستم استقامت به خرج دهم و از کنگره دور نشوم.
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
تایپیست: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مینا(لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
56