جلسه دوم از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی پهلوان محترم مسافر محمد حسن و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه"تخریب های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST "سهشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز این افتخار نصیب من شد و در جمع شما عزیزان هستم،دستور جلسه در مورد مخدرهای جدید شیشه و روش درمان با دی اس تی است.
من صحبتهایم را با آخرین مقاله آقای مهندس شروع میکنم که در مورد آن در لژیون پزشکان صحبت میکردند،میفرمایند با دستگاه میکرواری میتوان ژنها و بیان ژنها و وضعیت سیستم بدن را بررسی کرد و دید،آخرین تحقیقی که انجام داده بودند این بود که افرادی که با روش سقوط آزاد درمان شدهاند با افرادی که با روش دیاس تی درمان شدهاند و با افرادی که هنوز مصرف کننده یا میخواهند با متادون درمان شوند چه فرقی دارند دستگاه میکرواری چه اطلاعاتی در مورد اینها به ما میدهند.
سیستم بدن به گونهای طراحی شده است که ژنها و بیان ژنها نرمافزار است و خود بدن سختافزار،بدن میآید سلولهای خودش را کپی میکند و سال آینده دیگر آن عضو قبلی نیست و یک عضو جدید است و با همان مشخصات و همان ایرادها آن را کپی میکند و این را میدانیم که کپی برابر اصل نیست یک مقدار نسبت به اصلی افت دارد، این افتهایی که در کپیها انجام میشود به مرور زمان طول عمر انسان را مشخص میکند،هر چقدر این کپی ناقصتر باشد بعد از یک مدت بدن آن کارایی که دارد را از دست میدهد و نمیتواند به زندگی خودش ادامه بدهد و هر چقدر این کپی کامل تر و دقیق تر انجام شود طول عمر بیشتر میشود.
حالا مواد چه کاری با ما میکند؟ آقای مهندس میفرمایند کسان دیگری که با روشهای دیگر و سقوط آزاد درمان میکنند خودشان را یا بهتر است بگوییم ترک میکنند شاید بیشتر از ۵۰ درصد از طول عمرشان کاهش پیدا بکند به دلیل اینکه این پروسه کپی درست انجام نمیشود و کسانی که خودشان را درمان نکردهاند دچار این اختلال کپی هستند و میدانیم که ما برای انجام هر کاری نیاز به زمان داریم،روش دی اس تی روشی است که به زمان نیاز دارد.
شیشه که در اینجا اسمش آمده، میآید در مغز سیناپسهای اضافه بر سازمان که نیازهای بدن است به وجود میآورد، سیناپسهای جدیدی به وجود میآورد و این سیناپسهای جدید باعث ایجاد توهم در ذهن میشود و یک تصویر مجازی در ذهن ایجاد میکند؛میخواهم به این نتیجه برسم که وقتی دستگاه میکرواری میتواند ژنها و بیان ژنها را با یک عامل خارجی که وارد بدن میشود تغییرات آن را به ما نشان بدهد،اگر ما یک تست انجام بدهیم فردی که به آگاهی رسیده و فردی که به آگاهی نرسیده را ژنهای بدنشان را زیر این دستگاه بگذارند چه فرقی با هم دارند،کسی که بخشش را انجام داده با کسی که بخشش را انجام نداده بیان ژنهایشان را بگذاریم زیر این دستگاه چه فرقی دارد.
روش دی اس تی آقای مهندس فرمودند که میتواند هر معضلی را برای ما درمان کند مسائل، مالی، جسمی، روانی را میتوان با مثلث درمان که جسم، روان، جهانبینی است مشکلاتش را حل کرد،زمانی که در بادی سمفونی آقای مهندس صحبت میکنند تمام بدن همزمان وارد یک اجرا میشود چه خاصیتی میتواند داشته باشد و چه موفقیتی میتواند داشته باشد و یا نه هر قسمتی برای خودش یک سازی بزند چه اتفاقی میافتد و چه مشکلاتی را به همراه دارد.
ما به این نتیجه میرسیم که بخشش چه چیزی میتواند برای ما داشته باشد،همانطور که در سفر اول شربت اوتی برای مسافران و سی دی نوشتن و جهان بینی برای همسفران واجب است و وسیله و ابزار کار است برای ورود به سفر دوم هم بخشش ابزار کار است دروازه ورود به سفر دوم بخشش است، حتی من میگویم دروازه ورود به سفر اول هم بخشش است چون من باید بتوانم یک پنجم از دارویم را ببخشم تا به درمان برسم باید این آگاهی را کسب بکنم که بتوانم از دارویم ببخشم،در سفر دوم هم همین گونه است باید بتوانم بر روی خودم کار بکنم و صفات منفی خودم را ببخشم اگر نتوانم ببخشم سفر دوم معنی پیدا نمیکند.
ما همیشه مسافر هستیم و باید باشیم،همیشه باید در حال تیپر کردن صفات منفی خود باشیم؛ آقای مهندس صفت بخشندگی را هم به ما بخشیدند به ما یاد دادن که چگونه ببخشیم چیزی که برای ما است بخشی از آن را ببخشیم برای چه ببخشیم؟برای اینکه این را بفهمیم همه ما یکی هستیم فرقی بین ما وجود ندارد، همه ما از یک نفس واحده هستیم اگر بتوانیم در این مسیر حرکت بکنیم قطعاً نتیجه میگیریم. همانطور که امام جواد علیه السلام سه بار زندگی خودشان را میبخشند،آقای مهندس به من یاد میدهند و میگویند عضو سردار بشو، بخشندگی را به قیمت پایینی به من یاد میدهند و به من میبخشند،لژیون سردار به دنبال پول من نیست و ما هر چقدر به لژیون سردار کمک بکنیم باز بدهکار میشویم، لژیون سردار به ما این قدرت را میدهد که بتوانیم درون خود را ببینیم و یک نوری در دل من روشن میکند،وقتی نور به تاریکی بیاید تاریکی از بین میرود و میتوان حرکت کرد، انسان زمانی میتواند مشکلات و مسائل را ببیند که در روشنایی باشد در تاریکی که نمیتوان دید و حرکت کرد.
یک مثال یکی از دوستان میزد و میگفت تصور کنید در یک محیط بسیار تاریک هستید و هیچ چیزی معلوم نیست و در حال خوردن یک غذای لذیذ هستی برای چند ثانیه یک شخصی میآید یک کبریتی را روشن میکند و به مدت چند ثانیه آن محیط روشن میشود ناگهان میبیند که در آن غذا سوسک افتاده است و راه خروج و در را میبیند و دوباره آن کبریت خاموش میشود،آیا آن فرد دوباره میتواند با آن اشتها آن غذا را بخورد؟کنگره ۶۰ و لژیون سردار هم با ما این کار را میکند به ما یاد میدهد که آن کاری را که انجام میدادیم اشتباه است و این را یاد داد که وقتی مجبور هستم به انجام یک کاری آن را با لذت نمیتوانم انجام بدهم، این نور نشانه آگاهی و بیدار شدن انسان است لژیون سردار به من این امکان را داد که بتوانم ترس خودم را ببینم، منیت خودم را ببینم، ناامیدی خودم را ببینم و بتوانم در نهایت در جهت حل اینها حرکت بکنم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.

بازدید از دفاتر CD راهنمایان و برگزاری جلسه راهنمایان با حضور
اسیسانت دیدهبان محترم آقا بهرام






تایپ خبر: همسفر امیرمحمد
عکاس: همسفر امیرمحمد
ارسال خبر: همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
116