چند سال قبل با شنیدن یک خبر، مسرور از یافتن روزنه امید شدم و با پرسیدن آدرس به راه افتادم. سرانجام به پژوهشکده درمان شیشه در خیابان قزوین رسیدم و نفسزنان خودم را به طبقه سوم آن رساندم. با خود میگفتم که دیگر تمام شد، پسرم با سلامت به زندگی بازخواهد گشت و تاریکیها به پایان میرسد.
پس از گفتگو با آنها وقتی در پاسخ به من گفتند: «متأسفیم، هیچ راهی برای درمان شیشه وجود ندارد»، حس کردم دیگر گوشهایم نمیشنوند یا شاید نمیخواستند شنیدهها را بپذیرند. در آن لحظه زندگی برایم به پایان رسید و همه دنیا بر روی شانههای خستهام آوار شد. نه قدرت داشتم، بایستم و نه راه بروم.
در مسیر برگشت فقط اشک ریختم و برای خودم آرزوی مرگ کردم تا شاهد نابودی تدریجی فرزندم نباشم. همینطور که سرم را به شیشه تاکسی تکیه داده بودم، بیاختیار اشکهای داغ از چشمانم سرازیر میشدند. از ته دل خداوند را صدا کردم. این مرکز آخرین تختهپارهای بود که در اقیانوس متلاطم زندگی به آن چسبیده بودم. حداقل ۵ یا ۶ مرکز روانشناسی، روانپزشکی، درمان با لیزر، جمعیت آفتاب و غیره را رفته بودم.
با خستگی بسیار به خدا گفتم: «پروردگارا! راه را به من نشان بده تا از درگاهت ناامید نشوم». وقتی در انتهای خیابان سهروردی پیاده شدم، ناگاه تابلوی جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ توجهم را جلب کرد. این اسم را در یک برنامه تلویزیونی شنیده بودم که آقای جوانی در آن گفت: «من مصرفکننده شیشه بودم. در کنگره۶۰ درمان شدم و در حال حاضر ورزشکار راگبی هستم».
بدون لحظهای فکر وارد آنجا شدم. مرزبان کشیک نحوه درمان را برایم توضیح داد. تعجب کردم که راه سلامت و بازگشت به زندگی برای پسرم وجود دارد و خدا را هزاران بار شکر کردم. از آن تاریخ تاکنون به معنای واقعی زندگی میکنم. یکلحظه این مکان مقدس را رها نکردم و نخواهم کرد. زمانی که همه درها به روی من بسته بود، کنگره۶۰ با خدمت گذران صدیق و مهربان، آغوشش را بی چشمداشت برایم گشود.
در کنگره آموختم که اعتیاد، جایگزینی مزمن است و سیستم بدن را آشفته میکند. برخلاف نظر بزرگترین دانشمندان و پژوهشکدههای مواد مخدر در ایران و جهان، در کنگره همه انواع مواد مخدر قابلدرمان است. درمان در سه ضلع جسم، روان و جهانبینی انجام میشود.
خداوند را سپاسگزارم که همزمان با انسان بزرگی به نام مهندس دژاکام در این دوره از حیات هستم. هرروز خدا را شکر میکنم که با مهربانترین و داناترین افراد آشنا شدم و در صراط مستقیمی قرار گرفتم که نعمتهای خدا شامل حالم میشود. عهد میبندم که هرگاه لایق حضور در هر رسانهای شوم، با صدای بلند فریاد بزنم: «ای زنان و مادران سرزمینم، اشکهایتان را پاککنید که هر ماده مخدر خانمانبراندازی در کنگره۶۰ درمان دارد».
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زری (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر زری (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پانزدهم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
80