سلام دوستان حسین هستم مسافر.
دقیقا حدود ۱۵ سال پیش بود که من برای اولین بار شیشه مصرف کردم، یک روز گرم تابستان وقتی از محل کار به خانه بر میگشتم یکی از دوستانم را دیدم و وقتی گرم صحبت شدیم چون میدانست مصرف کننده هستم، گفت میدانی موادی آمده که اسمش شیشه است و به آن کریستال هم میگویند، خیلی خوب است و تا نکشی نمیتوانی تصور کنی که چه حالی به انسان دست میدهد و چون خودم مصرف کننده تریاک بودم دیگر برایم مواد کشیدن مهم نبود که چه موادی بکشم و سریعا پذیرفتم.
وقتی مواد را تهیه کردیم و به خانه رفتیم دیدم یک لامپ در دست دارد و چیزی مثل نبات درون لامپ میریزد و با فندک آنرا مثل اب کرد، در اول خودش مصرف کرد و رو به من کرد و گفت عجب چیزی است، به من میگفت روانم آرام شد و آنجا بود که قدم در زمین شیطان گذاشتم و مصرف کردم و بعد از آن بدبختی من شروع شد و بعد از مدت کوتاهی هر روزم بدتر از دیروز میشد و به واسطه مصرف مواد به کارهای عجیبی دست میزدم و بهای سنگینی بابت مصرف شیشه پرداخت کردم، دیگر زندگی برایم مفهوم نداشت حالت طبیعی نداشتم و نیروی درونیم بسیار ضعیف شده بود.
دیگر اختیار امورات زندگی خود را نداشتم و تمام ذهنم پر شد بود از ضد ارزشها، مصرف شیشه پدرم ،نگاه زیبای مادرم و تمام خانوادهام را از من گرفت.
این مواد خودم را از خودم گرفت شخصیتی به من داد که دیگر کسی قادر نبود با من صحبت کنند، تمام اطرافیانم بخاطر رفتارهای ناشایست که به واسته مصرف شیشه داشتم از من فراری بودنند، ولی بعد از ۳سال عذاب و رنج، خداوند راهی بر سر راهم قرار داد و به واسطه یکی از اقوام پدرم ادرس کنگره را به خانوادهام داد.
خدا خیرش بدهد و حالا خدارا به واسطه او شکر میکنم که الان در کنگره در حال سفر کردن هستم و امیدوارم که هیچکس به این مواد خانمان سوز گرفتار نشود.
از اینکه به مشارکت من توجه کردید از همه شما ممنونم.
تهیه و تنظیم: مسافر هادی لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
139