برای تعادل روانی نیاز به علم، دانایی و محبت داریم

برداشت از سی‌دی "روان‌باختگان" به قلم مسافر حسن رهجوی راهنمای محترم مسافر قدرت از لژیون یکم نمایندگی بیرجند؛

اگر بخواهیم یک ماشین را تعمیر کنیم، باید تمام سیستم‌ها و مدارهای برقی آن را بشناسیم و بدانیم هر بخش چه عملکردی دارد. در مورد انسان و مقوله‌ی درمان اعتیاد نیز همین‌گونه است. باید بدن انسان، فیزیولوژی، ساختار جسم و روان، صور آشکار و صور پنهان آن را به‌خوبی بشناسیم. خروجی اطلاعات به‌دست‌آمده، نتیجه‌ی کار ما خواهد بود. 

برای ساختن یک ساختمان، باید تفکر کنیم، نقشه بکشیم، درستی و نادرستی اطلاعات را بررسی نماییم تا در نهایت، خروجی صحیحی داشته باشیم. صور آشکار، قابل مشاهده هستند، اما در مورد صور پنهان، باید به ادیان و کتب آسمانی تکیه کنیم، زیرا در جای دیگری اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد. نگرش ما نسبت به خداوند و زندگی پس از مرگ، باعث ایجاد امیدواری می‌شود. تمام قوانین و حرمت‌های کنگره نیز برگرفته از کتب آسمانی است. 

مواد مخدر در بدن ما مانند همان «هفت سامورایی» عمل می‌کنند؛ ابتدا برای کمک و کاهش رنج و غم می‌آیند، اما سپس ماندگار شده و به صاحب خانه تبدیل می‌شوند و خود به عاملی برای رنجی بزرگتر مبدل می‌گردند. 

در مورد روان، دو حالت وجود دارد: یا فرد روان‌باخته‌ی مادرزاد است، یا در اثر مصرف مواد مخدر، تعادل روانی او به‌هم ‌ریخته و دچار بیماری شده است. مانند گذشته که افراد برای درگیری و دعوا، ابتدا مشروب مصرف می‌کردند؛ این‌ها روان‌باختگان اجتماعی هستند که در اثر مصرف مواد به سقوط رسیده‌اند. 

انسان بودن به سواد نیست، بلکه مثلث دانایی (تفکر، تجربه، آموزش) باید در فرد رشد کند. علم و محبت باید در وجود ما نهادینه شده باشد. سه ضلع محبت (عشق، عقل، ایمان) است. در اکثر بیماری‌ها، باید ریشه و علم آن بیماری را شناخت. شناخت جسم و روان برای زیستن بهتر و لذت بردن در صراط مستقیم ضروری است.

ویرایش و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون سوم