English Version
This Site Is Available In English

در کنگره درمان شیشه به راحتی امکان‌پذیر است

در کنگره درمان شیشه به راحتی امکان‌پذیر است

جلسه یازدهم از دور چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران، لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دنا، به استادی راهنما محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه، مخدرهای جدید و درمان آن با روش DST» روز یکشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۵:۱۵ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر. خداوند متعال را شاکرم که فرصت خدمت در این جایگاه را به من عطا فرمود. از نگهبان، لژیون مرزبانی و ایجنت محترم نیز سپاسگزارم که اجازه دادند خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه شیشه و تخریب‌های آن، به یاد دارم که شیشه پس از کراک وارد بازار شد. در ابتدا، قیمت بسیار بالایی داشت و همه قادر به خرید آن نبودند. در میان مصرف‌کنندگان، این باور وجود داشت که شیشه اعتیادآور نیست، اما به مرور زمان مشخص شد که اعتیاد آن به مراتب بالاتر از تریاک و سایر مواد مخدر است. تخریب و آسیب‌هایی که به جسم و ذهن انسان وارد می‌کند، از هر ماده مخدر دیگری بیشتر است.
تجربه شخصی من از مصرف شیشه به سفری به تهران برمی‌گردد. در راه، تشنه شدم و در حین حرکت با سرعت نود کیلومتر در ساعت، درب کامیون را برای برداشتن آب از یخچال باز کردم و حتی روی رکاب کامیون ایستادم. خوشبختانه، این حادثه به خیر گذشت. اما بعدها، به دلیل سرنوشت یکی از دوستانم که اعدام شد، از شیشه متنفر شدم.

شیشه در جنگ جهانی دوم توسط آلمانی‌ها به منظور افزایش کارایی سربازانشان ساخته شد. اما پس از مدتی، سربازان به آن معتاد شدند و این امر منجر به انجام اقدامات انتحاری توسط آن‌ها شد. شیشه توهماتی در افراد ایجاد می‌کند که نسبت به سایر مواد مخدر، شدیدتر و خطرناک‌تر است. از آقای مهندس و کنگره 60 سپاسگزارم که روشی را ابداع کردند که درمان شیشه در آن به راحتی امکان‌پذیر است.

در مورد لژیون سردار، باید بگویم شخصی که وارد کنگره می‌شود، با ساختمانی ویران به نام جسم وارد می‌شود. در این ساختمان، بخش‌های مختلفی وجود دارد که یکی از آن‌ها تفکرات است. وقتی در کنگره درمان خود را آغاز می‌کنیم، دو گروه از افراد در حال ساختن جسم خود هستند: گروه اول، کسانی هستند که در حین ساختن جسم، تفکرات خود را از این ساختمان بیرون نمی‌برند و فقط آن‌ها را جابجا می‌کنند. گروه دوم، کسانی هستند که این تفکرات را در بیرون از کنگره می‌گذارند و سپس وارد کنگره می‌شوند. من خود، جزو گروه دوم بودم.

آقای مهندس می‌فرمایند: اگر مهندس یا دکتر هستید، در بیرون از کنگره هستید. اما در کنگره، فقط یک مصرف‌کننده هستید. پس از گذشت دو ماه از سفرم، راهنمایم حسین آقا به من گفت: هر چه داری بیرون بگذار تا بتوانی اینجا چیزی یاد بگیری. در طول سفر، لازم است که با تجربیات و تفکرات راهنما سفر کنیم و از تجربیات و چیزهایی که به درمانمان آسیب می‌زند، دوری کنیم. خود آقای مهندس نیز در طول سفر خود، چنین رویکردی داشتند. راهنما ایشان می‌فرمود که آقای مهندس مواد مصرف می‌کند، اما به خاطر درسی که به ایشان آموزش داده می‌شد، چیزی نمی‌گفتیم و آن درس، درس بخشش بود. به همین دلیل است که آقای مهندس می‌فرمایند: وقتی رهجویی خطایی می‌کند، به رویش نیاورید. آرام آرام به او بگویید و در جمع مطرح نکنید. آقای مهندس در ماه رمضان متدDST را شروع کردند که پیشرفته‌ترین، علمی‌ترین، کارآمدترین و ماندگارترین روشی شد که از ازل تا کنون وجود داشته است. این‌ها همگی به بخشش برمی‌گردد. آقای مهندس می‌فرمایند که خود من نمی‌دانم که اول لژیون سردار بوده و بعد کنگره به وجود آمده یا برعکس.

اولین تجربه‌ من در لژیون سردار، در همین شعبه رقم خورد و این اتفاق را مدیون هجرتی هستم که از اصفهان به شهرضا داشتم. من شهرهای مبارکه، اصفهان و چرمهین را نیز برای خدمت انتخاب کرده بودم، اما وقتی به اینجا آمدم و برای اولین بار در لژیون سردار شرکت کردم، آقای فریدون، نگهبان لژیون سردار بود و من افتخار مهمانداری را داشتم. آن روز حس بسیار خوبی را تجربه کردم و همین موضوع باعث شد تا چند ماه بعد، عضویت لژیون سردار را بپذیرم.

این واقعیتی است که بیان می‌کنم؛ با پرداخت مبلغ لژیون سردار، شاید تا چند ماه از نظر مالی با مشکلاتی روبرو بودم. تقریباً نیمی از حقوق ماهانه‌ام را به این امر اختصاص داده بودم و در آن زمان بود که مفهوم واقعی بخشش را درک کردم. در این مدت مجبور بودم که از هزینه‌های زندگی کاسته و صرفه‌جویی کنم. اما پس از آن، بزرگ‌ترین دستاوردی که نصیبم شد، آرامشی بود که در وجود خودم و خانواده‌ام احساس می‌کردم.

شاید تا چند ماه با افکار و نفس خودم درگیر بودم. از ابتدای روز که بیدار می‌شدم، این کشمکش درونی وجود داشت و تنها با صحبت کردن با دیگران، این درگیری موقتاً متوقف می‌شد، اما پس از مدتی دوباره آغاز می‌شد. با این حال، بزرگ‌ترین دستاورد من از لژیون سردار، بخشیدنِ خود بود. این امر مهم به واسطه صحبت‌هایی که با حسین آقا داشتم، محقق شد و از ایشان صمیمانه سپاسگزارم. ایشان زحمات زیادی برای من کشیدند و من قدردان محبت‌هایشان هستم. به ایشان گفته بودم که در دوران مصرف مواد، چیزهای زیادی را از دست داده‌ام و دیگر نمی‌خواهم بازنده باشم. ایشان در پاسخ به من گفتند که تو چیزی را نباخته‌ای، بلکه تجربیات گران‌بهایی به دست آورده‌ای و باید از این تجربه‌ها در کنگره استفاده کنی و اتفاقاً بعد از این صحبت، در مسیر شیراز، گویی در عالم دیگری سیر می‌کردم. جسمم بود که رانندگی می‌کرد و نمی‌دانستم به کجا می‌روم. اما ذهنم تماماً درگیر این بود که چه چیزهایی را باید رها کنم، چرا که حسین آقا به من گفته بود که باید خیلی چیزها را رها کنم. تازه متوجه شدم که منظور ایشان این بود که ابتدا باید خودم را ببخشم. وقتی این کار را انجام دادم و دیگر با نفس خودم درگیری نداشتم، احساس کردم که تمام بندها از وجودم گسسته شده و آزاد شده‌ام. من پس از رهایی، همواره با خودم در جنگ بودم و اگر کسی از من می‌پرسید که حالم خوب است، تنها به ظاهر می‌گفتم خوبم، زیرا نمی‌توانستم بگویم که چه درگیری‌هایی در درون دارم. اما به محض اینکه خودم را بخشیدم، واقعاً رها شدم و پس از آن، شرکت در لژیون سردار برایم بسیار ارزشمند شد.

همیشه این صحبت آقای مهندس را به یاد دارم که می‌فرمایند پولی که در لژیون سردار پرداخت می‌شود، باید با شعور و آگاهی باشد. من این موضوع را درک کردم و فهمیدم که هر کاری که می‌خواهم در کنگره انجام دهم، باید بدون تردید باشد. اگر می‌خواهم مرزبان، نگهبان یا ایجنت شوم، نباید تردید کنم و باید سریعاً اقدام کنم.

در اوایل، شاید توانایی مالی برای پرداخت نداشتم، اما با جارو زدن و خدمت در آبدارخانه شروع کردم. یک ضرب‌المثل هست که می‌گوید نوبت باران همیشه محفوظ است و من این را واقعاً درک کردم. مطمئنم زمانی که لیاقتش را داشته باشم و خواسته‌اش را داشته باشم، حتماً نوبت من هم می‌رسد.

اینکه می‌گویم خداوند یگانه است، به نظر من به خاطر بخشندگی اوست. همین نفسی که ما می‌کشیم، کافی است. کافی است لحظه‌ای این تنفس قطع شود، مثلاً خدایی نکرده چند دقیقه زیر آب بمانیم، آن وقت ارزش نفس کشیدن را متوجه می‌شویم. من واقعاً خداوند را شاکرم که توانستم در لژیون سردار شرکت کنم، زیرا در اینجا چیزهای زیادی وجود دارد که تنها کافی است با روشنگری در مسیر آن قدم برداریم. به نظر من، آنجا که آقای مهندس می‌فرمایند باید به جایی برسیم که از آن انشعاب یافته‌ایم، منظورش همان بخشیدن است. اگر کسی دریا را هم داشته باشد، اما نتواند به کسی ببخشد، هیچ ارزشی ندارد. از دریا انسان‌ها، گیاهان و حیوانات استفاده می‌کنند و دریا با کمال بخشش، آب را در اختیارشان قرار می‌دهد.

از خداوند می‌خواهم که کمکم کند تا بتوانم خدمت کنم و کمک‌های مالی انجام دهم. از آقای مهندس و کنگره ۶۰  تشکر می‌کنم. 

تایپ: مسافر فرید لژیون پنجم، مسافر محمود لژیون دوم 
عکاس: مسافر حمید لژیون سوم 
ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .