چهارمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارم، با استادی پهلوان محترم مسافر صامت، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر نصرت اله، با دستور جلسه: تخریب های شیشه و مخدر های جدید و درمان آن با متد DST روز یکشنبه 22 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صامت هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
بررسی دستور جلسات هفتگی کنگره ۶۰ نشان میدهد که این موضوعات با نظمی زنجیروار به یکدیگر متصلاند. بهعنوان مثال، اگر به جلسات دو هفته گذشته توجه کنیم، درمییابیم که موضوعاتی همچون رابطه مالی و مراوده مالی خانوادگی و سپس حرمت مطرح شدهاند، و در ادامه بحث به مقولههایی مانند قضاوت و جهالت رسیده است. این پیوستگی نهایتاً ما را به یکی از مهمترین موضوعات جاری در کنگره میرساند: تخریبهای ناشی از مصرف شیشه.
افرادی که تجربه مصرف شیشه را داشتهاند، بهویژه مصرفکنندگان حرفهای، همواره در معرض قضاوتهای اجتماعی قرار دارند. در بسیاری از موارد، جامعه نگاهی تحقیرآمیز و سرشار از سوءظن به این افراد دارد. البته آنچه در اینجا اهمیت دارد، نوع قضاوت درون کنگره است، نه دیدگاههای عمومی جامعه. در کنگره ۶۰، تأکید فراوانی بر عدم قضاوت شده است. قضاوت بهمعنای صدور حکم است؛ یعنی فردی بدون شناخت کامل از شرایط درونی و رنجهای یک مصرفکننده شیشه، درباره او نظر قطعی میدهد.
شیشه از جمله مخدرهایی است که مستقیماً بر مغز و به ویژه سلولهای خاکستری آن تأثیر میگذارد و فرد را از وضعیت طبیعی خارج میسازد. این اختلال بهقدری شدید است که فرد مصرفکننده ممکن است دچار توهمات شدید شود. برای مثال، یکی از نزدیکان من که به همراه او شیشه مصرف میکردم، در طبقه هفتم یک آپارتمان ادعا میکرد که افرادی را میبیند که از بالکن وارد خانه میشوند. او واقعاً این تصاویر را مشاهده میکرد، چراکه مصرف شیشه دریچههایی را در مغز باز میکند که نباید باز شوند. این وضعیت باعث میشود که فرد به انجام کارهایی تن دهد که با شأن و کرامت انسانی او در تضاد است.
با این حال، در کنگره ۶۰ یاد میگیریم که قضاوت نکنیم. ما موظفیم به جای صدور حکم، شرایط فرد را درک کنیم. یک مصرفکننده شیشه ممکن است درگیر نجواهای ذهنی، صداهای آزاردهنده و رفتارهای ناخواستهای باشد که از کنترل او خارج است. این نجواها محصول القائات مخرب ناشی از اختلالات مغزی هستند و فرد به نوعی در چنگال نیروهای مخرب ذهنی گرفتار شده است.
درمان اعتیاد شیشه از دشوارترین چالشهای عصر حاضر است. آمفتامین ساختار سلولهای مغز را تغییر میدهد و بازسازی این سلولها زمانبر است. حتی برخی از افرادی که در سفر دوم کنگره مرحله تثبیت درمان قرار دارند، هنوز هم گاهی با اثرات روانی مصرف گذشته خود درگیرند.
در چنین شرایطی، نقش اعضای درمانیافته بسیار مهم و حساس میشود. آنها باید بتوانند این افراد را درک و حمایت کنند، چراکه مصرفکننده شیشه درگیر چیزهایی است که دیگران درک نمیکنند. دروازههایی در مغز او گشوده شدهاند که باعث میشوند صداها، تصویرها و توهماتی وارد ذهن او شوند که حاصل القائات منفی و نیروهای پنهان هستند.
گرچه من شخصاً تخریب شدید ناشی از مصرف شیشه را تجربه نکردهام، اما همواره به سخنان افرادی که با این معضل دست و پنجه نرم کردهاند، گوش میسپارم. آنان میدانند که عبور از این مسیر چقدر دشوار بوده است. فرد مصرفکننده باید این حقیقت را درک کند که در مسیر درستی گام نهاده و باید با تحمل، استمرار و حرکت، خود را از سرزمین تاریک اعتیاد رها کند. این همان پیام اصلی کنگره ۶۰ است.
تخریبهای شیشه تنها مختص کشور ما نیست؛ بلکه در سراسر جهان یکی از بحرانهای بزرگ سلامت روان و اجتماعی محسوب میشود. مادهای که در کشورهای مختلف با نامهای متفاوتی شناخته میشود: در کشور ما شیشه، در برخی نقاط آیس، در جای دیگر آمین. اما در نهایت، محتوا یکی است. زمانی که تولید شیشه در آشپزخانههای زیرزمینی داخلی آغاز شد، تخریبها بهطرز نگرانکنندهای افزایش یافت؛ چراکه افراد بدون آگاهی علمی کافی اقدام به تولید این ماده کردند و متأسفانه بسیاری از مصرفکنندگان جان خود را از دست دادند.
همانطور که در مقالهای خواندم، هندوانهای که امروزه میشناسیم، در گذشته میوهای بیمزه، سفید و بیبو بود. اما انسانها با تلاش و ممارست آن را به میوهای خوشطعم و آبدار تبدیل کردند. تغییری در ماهیت هندوانه ایجاد نشد؛ بلکه انسانها از آن عبور کردند، آن را کاشتند و پرورش دادند. کنگره ۶۰ نیز دقیقاً همین مسیر را در خصوص افراد مصرفکننده شیشه طی میکند. انسانهایی که جامعه هیچ ارزشی برای آنها قائل نبود، در کنگره به جایگاهی میرسند که راهنما میشوند و دهها و صدها نفر را از دام اعتیاد رهایی میبخشند.
نمونههای زیادی داشتیم، که در گذشته بهدلیل تخریب شدید ناشی از مصرف شیشه، حتی راهنماهای کنگره از او بیم داشتند و برای حفاظت از اعضا نگهبان تعیین میکردند، امروز به فردی تبدیل شده که یک شعبه را راهاندازی کرده و رهجویان او خود تبدیل به راهنما شدهاند. این، قدرت عظیم کنگره ۶۰ است که از دل تاریکی، گوهرهای درخشان بیرون میکشد.
و این همه مرهون هنر بزرگ مهندس حسین دژاکام است؛ فردی که در دل بحران اجتماعی، بر روی افرادی تمرکز کرد که جامعه آنها را طرد کرده بود و از آنان انسانهایی ساخت که میتوانند آینده را بسازند.
ما باید به خود باور داشته باشیم. در لژیون سردار چنین گفته میشود:
فر انسانهای بر باد رفته، مدفون در زیر خاکسترها پنهان شده و روزی به صاحبان آنها بازگردانده خواهد شد؛ مشروط بر اینکه خود آن را طلب کنند.
هر یک از ما باید گوهر وجودی خود را طلب کنیم. اگر تا دیروز درگیر مصرف شیشه یا هر ماده مخدر دیگری بودهایم، این به معنای پایان ما نیست. همانگونه که در وادی دهم آمده است:
صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاریست.
سال آینده در همین زمان، هر یک از ما میتواند زندگی نوینی آغاز کند و تجربههای ارزشمند خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. امید آنکه آموزشهای کنگره را بهصورت کاربردی در زندگی بهکار بندیم.
از اینکه به صحبت های من گوش کردید متشکرم.
.jpeg)
عکس : مرزبان خبری
تایپ و بارگزاری : مسافر آرمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
202