سومین جلسه از کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی شقایق قشم، با استادی مسافر معصومه و نگهبانی و دبیری مسافر ندا، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۰۰ در محل دانشگاه کنگره ۶۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، معصومه هستم یک مسافر.
دستور جلساتی که در کنگره برای ما طراحی شدهاند، در سختیها و رنجها، بهنوعی کلید و راهگشای ما هستند.
«قضاوت» بهمعنای قاضی بودن، داشتن آگاهی برای قضاوتکردن و تسلط بر دانش موضوعی است که میخواهیم درباره آن قضاوت کنیم.
«جهالت» بهمعنای نادانی، عدم شناخت و فقدان آگاهی نسبت به هر موضوعیست.
این دو واژه در این دستور جلسه، در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند. هرچه جهالت و نادانی بیشتر باشد، قضاوت بیشتر اتفاق میافتد.
در کنگره ۶۰ گفته میشود: «درمان، فراتر از ترک است و تعادل، فراتر از درمان.»
اگر من بخواهم به تعادلی که مدنظر کنگره است برسم، باید سه ضلع جسم، روان و جهانبینی بهطور یکسان به تعادل برسند. برای این منظور، باید با معانی دقیق واژهها از جمله قضاوت و جهالت آشنا شوم.
کسی مانند قاضی، که در جایگاه قضاوت قرار دارد، تحصیلات لازم را گذرانده و اطلاعاتی بهدست آورده که آنها را تحلیل کرده و صحتشان را سنجیده است تا بتواند رأی صادر کند.
با اینحال، قاضیانی نیز بودهاند که به هر دلیلی حکم اشتباهی صادر کردهاند؛ پس نتیجه میگیریم که قضاوتکردن، کاری بسیار دشوار و حساس است.
متأسفانه ما انسانها با اطلاعات بسیار کم و صرفاً با یک نگاه یا براساس یک رفتار از شخص، سریعاً قضاوت میکنیم و او را گناهکار میدانیم؛ فرقی نمیکند آن شخص عضو خانوادهمان باشد یا دوست، همسایه یا هر فرد دیگری.
جناب مهندس در سیدی «قضاوت و جهالت» میفرمایند: قضاوت، نیازمند پیشنیازهاییست مانند: عدالت، ایمان، تقوا، بیطرفی، شناخت و آموزش، تا فرد بتواند قضاوتی عادلانه داشته باشد.
در مقابل، جهالت هیچ پیشنیازی ندارد و از عدم آگاهی و شناخت ناشی میشود. ما قبلاً با مثلث جهالت در جزوه جهانبینی آشنا شدیم که اضلاع آن عبارتاند از: ترس، ناامیدی و منیت.
قضاوت، نوعی قدرت اختیار است که فقط به انسان داده شده تا خودش و اعمال و رفتارش را مورد قضاوت قرار دهد، نه اینکه در زندگی دیگران تجسس کند. برای مثال، من باید ببینم بعد از اینهمه آموزش در کنگره، چقدر از آنها را در زندگیام بهکار بستهام؛ بهجای اینکه مدام درگیر دیگران باشم، انرژیام را صرف رشد خودم کنم.
به قول جناب مهندس: «اگر بیلزن هستی، باغچهی خودت را بیل بزن!»
یعنی دوربین را از روی دیگران برداشته و به سمت خودمان بچرخانیم.
در کنگره آموزش میبینیم که با دید باز به مسائل نگاه کنیم، دیگران را قضاوت نکنیم، زیرا در جایگاه آنان نیستیم. حرمت افراد را نگه داریم و این موضوع با افزایش آگاهی، تمرین، تلاش و استمرار محقق میشود.
مثلاً حضور در جلسات هفتگی، دریافت آموزشها و معاشرت با اعضای کنگره، در من آگاهی ایجاد میکند و جهالت را کمرنگ میسازد.
تجربهی شخصی من در سفر اول این بود که بسیار خودم را قضاوت میکردم، مخصوصاً با آموزشهایی که میگرفتم، سختگیریام به خودم بیشتر میشد.
اما جملهای که راهنمایم گفت: «با سر راهنمایت برو جلو»، به من آرامش داد. این جمله کمک کرد فرمانبردار شوم، دست از قضاوت خود بردارم و متوجه شوم که هرچه داناییام بیشتر شود، میتوانم عادلانهتر با خودم رفتار کنم و به خودم حق بدهم.
الان خدا را شکر میکنم که تغییرات زیادی را در خودم میبینم. حواسم به قضاوتهای ذهنیام هست و اگر قضاوتی رخ دهد، خیلی سریع به مسیر درست برمیگردم و انرژیام را صرف ارتقاء داناییام میکنم.
یک جملهی زیبا همیشه در ذهنم هست: «بزرگترین و عادلانهترین قاضی دنیا، قوانین هستی هستند.»
چراکه بدون هیچگونه اشتباهی، با عدالت کامل میتوانند قضاوت کنند.
امیدوارم با آموزشهایی که در کنگره همه با هم دریافت میکنیم، به دانایی بیشتری دست پیدا کنیم و در ادامه به تزکیه و پالایش برسیم.
تایپ: مسافر ندا – لژیون اول – نمایندگی شقایق قشم
عکس: مسافر معصومه – لژیون اول – نمایندگی شقایق قشم
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
62