دهمین جلسه از دور سوم لژیون سردار ویژه مسافرین نمایندگی گوجان با استادی پهلوان محترم مسافر ناصر، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر عبدالله با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز پنج شنبه 19 تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
حمد و سپاس خدایی را سزاست که عالم هستی را با تدبیر آفرید و «و لقد کرّمنا بنیآدم» را سرلوحه خلقت انسان قرار داد. درود بیپایان بر پیامآوران حق و حقیقت که با راهنماییهای والا، بشریت را به سوی تعالی و نیکی هدایت نمودند.
جا دارد از جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، همچنین کلیه خدمتگزاران کنگره سپاسگزاری کنم که چنین بستری را برای من فراهم کردند تا بتوانم در مسیر درمان و آموزش گام بردارم و در ادامه، در این مجموعه شریف خدمت نمایم.
در خصوص دستور جلسه «قضاوت و جهالت»، تاکنون دو جلسه عمومی برگزار شده است که در آنها دوستان بهخوبی درباره این موضوعات سخن گفتند. یکی از این جلسات، جلسه لژیون سردار نمایندگی بوئینمیاندشت بود که آقای زرکش نیز در آن حضور داشتند. ایشان در آغاز جلسه سخنی گفتند که برایم بسیار تأثیرگذار بود: "بیایید واژههای زیباسازیشده و مشارکتهای ظاهری را کنار بگذاریم؛ از تجربیات حقیقی خود بگوییم، همانچیزی که حس کردهایم و لمس نمودهایم. این، بسیار مؤثرتر و واقعیتر است."
امروز در لژیون سردار گوجان نیز امیدوارم بتوانیم به لطف پروردگار، ایدهها و احساساتمان را صادقانه با یکدیگر در میان بگذاریم و جلسهای پربار و مؤثر، در جهت ارتقاء کیفیت عملکردمان برگزار کنیم.
در باب موضوع «قضاوت و جهالت» باید بگویم این دو، از جمله بندهایی هستند که مستقیماً با حرمتهای کنگره در ارتباطاند. انسان تا زمانی که مثلث جهالت در وجودش باقیست، به دانایی نمیرسد. هرگاه این مثلث کنار رود و انسان به آموزههای ناب کنگره دست یابد، میتواند سخنی برای گفتن داشته باشد.
هدف از برگزاری این جلسات، تأمل و خودشناسی است؛ اینکه با خود صادق باشیم و بدانیم اکنون در کجا ایستادهایم. حاشیهپردازی هیچ مشکلی را حل نمیکند.به باور من، درمان جسم تنها ۵ درصد ماجراست؛ ۹۵ درصد دیگر به جهانبینی فرد بازمیگردد. زمانی که روان و افکار انسان به تعادل برسند، میتواند بگوید: "من رها شدهام."شناخت خویشتن، سفری است دشوار اما ممکن. اگر انسان با اراده و همت به سخنان و سیدیهای جناب مهندس گوش فرا دهد، آنها را بنویسد و مهمتر از همه، در زندگیاش اجرا کند، میتواند به این شناخت دست یابد. همانگونه که در یکی از جلسات با حضور آقای ترابخانی گفته شد، انسان در کودکی متعادل است؛ بهموقع میخوابد، درست غذا میخورد، خوب احساس میکند؛ چرا؟ چون سیستم درونیاش متعادل است.
من اما به واسطه مصرف مواد، این سیستم را بمباران کردهام. یکی از اجزای مهم آن، سیستم ایکس است که بهواسطه مصرف شربت OT تنظیم میشود. افکار پریشان و نابسامانیهای درونی زمان میطلبد تا دوباره به تعادل برسند. از استادان جناب مهندس نقل است که برای تقویت حسهای بیرونی، باید ابتدا حسهای درونی را سامان داد.
حسهای انسان پایانناپذیرند. درست همانگونه که از ترکیب حروف الفبا کلمات گوناگونی پدید میآید، از ترکیب حسهای درونی نیز حالات متعددی شکل میگیرد. اما این حسها بهواسطه مصرف مواد ، دستخوش آسیب شدهاند. راه اصلاح این آسیبها، تزکیه و پالایش است.
در قرآن کریم، ۱۹ قانون بنیادین وجود دارد که هدفشان، رسیدن انسان به ذات پاک خویش است؛ از دروغ نگفتن، اسراف نکردن، غیبت و تهمت پرهیز داشتن، تا احترام به والدین و ایتام، و از همه مهمتر، صفت بخشندگی که مستقیماً با لژیون سردار در ارتباط است.
اما لژیون سردار چیست؟ سردار کیست؟ به باور من، سردار آن کسی است که صفات اولیه خداوندی را در وجود خویش بالفعل کرده است و در صور پنهان و آشکار، آنها را بروز میدهد. به همین خاطر، در نمایندگیهایی که لژیون سردار فعال است، همواره روند رشد و بالندگی مشهودتر است.
انسان، جانشین خداوند بر زمین است و باید خود را در حدی بالا ببرد که شایسته دریافت انوار الهی شود. استادان، هنرمندان، حکیمان و بزرگان واقعی، همگی دریافتکنندگان آن انوار بودهاند. آقای مهندس نیز با دریافت چنین انواری، متد DST را پدید آوردند که امروزه در درمان بسیاری از بیماریهای صعبالعلاج نیز مؤثر واقع شده است.
ما در کنگره تنها درمان نشدیم، بلکه نازدرمانی و عشقدرمانی شدیم. اگر کسی بتواند به واسطه جهانبینی، از مواد رها شود، بیتردید به لطف خداوند و راه کنگره بوده است.
من زمانی معنای «سردار بودن» را درک کردم که توانستم در خود ببینم که میتوانم ببخشم، خدمت کنم، غیبت نکنم و حسهای منفی را کنار بگذارم. پهلوان واقعی کسی است که نه تنها از نظر مالی میبخشد، بلکه از غیبت و تهمت دوری میگزیند.بدن انسان با میلیاردها سلول، نورون و دستگاه تنظیمشده، نمادی از نظم خداوند است. کوچکترین ناهماهنگی در رفتار ما، اثر خود را بر این سیستم خواهد گذاشت. پس باید با تمام وجود شکرگزار باشیم، چرا که شکرگزاری بالاترین راه مبارزه با ترس است.
در قرآن آمده است:«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي، وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا.»روح از جانب پروردگار است، و علم ما اندک است. ملاصدرا نیز میفرماید:«حکمت همچو باران است، در معدن خویش بیپایان است، اما به قدر مصلحت فرود آید.»
رستگاری در شناخت خویشتن است. زمانی که خود را شناختیم، از شهوات دنیوی فاصله میگیریم و به تعادل میرسیم. و پهلوان، کسی است که بتواند بر این شهوات چیره شود.
در پایان، امیدوارم که همه ما پیش از پایان این زندگی، به جایگاهی برسیم که آنچه را خداوند از ما خواسته است، به درستی بهجای آوریم. از درگاه خداوند مسئلت دارم که قلبهای ما را به نور خویش روشن گرداند و ما را مشمول الهامات و الطاف خویش نماید. از تمامی دوستان حاضر در جلسه که با سکوت و توجهشان به سخنان بنده گوش فرا دادند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم.

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
524